[hadith]و من دعاء له (علیه السلام) یَلتجِئ إلی اللّه أن یُغنِیَه:

اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بالْیَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِیَ بالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزقَ طَالِبی رِزْقِکَ وَ أَسْتَعْطِفَ شرَارَ خَلْقِکَ، وَ أُبْتَلَی بحَمْد مَنْ أَعْطَانِی وَ أُفْتَتَنَ بذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی، وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ، «إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیر».[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص182

از دعاهای آن حضرت (ع) این دعا با عبارت «اللهم صن وجهی بالیسار و لا تبذل جاهی بالاقتار، فاسترزق طالبی رزقک...» (بار خدایا آبروی مرا با توانگری نگهدار و حرمت مرا با تنگدستی بر باد مده که ناچار از کسانی که خود خواهان روزی تو هستند روزی طلب کنم...) شروع می شود [ابن ابی الحدید پس از شرح و تفسیر یکی دو عبارت یکی دو نکته لطیف ذکر کرده است که در چهارچوبه تاریخ میگنجد و در خور توجه است.]

روایت شده است که عبد الله بن جعفر بن ابی طالب که معروف به جواد است در پایان عمر تنگدست شد و این بدان سبب بود که عبد الملک بن مروان به او ستم ورزید. عبد الله روز جمعه یی به نماز جمعه رفت و دعا کرد و عرضه داشت: پروردگارا، تو مرا به کاری عادت داده ای که من هم بر آن رفتار کرده ام اینک اگر آن موضوع سپری شده است مرا پیش خود فروگیر، عمر عبد الله به جمعه آینده نرسید.

امام حسن بن علی علیهما السلام هم دعا میکرد و میگفت «پروردگارا بر من وسعت ارزانی فرمای که جز بسیار چیزی مرا در نمیگنجد».