[hadith]و من دعاء له (علیه السلام) یَلتجِئ إلی اللّه أن یُغنِیَه:

اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بالْیَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِیَ بالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزقَ طَالِبی رِزْقِکَ وَ أَسْتَعْطِفَ شرَارَ خَلْقِکَ، وَ أُبْتَلَی بحَمْد مَنْ أَعْطَانِی وَ أُفْتَتَنَ بذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی، وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ، «إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیر».[/hadith]

در این فصل امام (ع) دعا کرده و از خداوند خواسته است که او را بی نیاز کند و از تنگدستی و لوازم آن به وی پناه برده است. غنا و بی نیازی مطلوب حضرت، آن مقداری از مال دنیاست که با قناعت و میانه روی نیازهای ضروری او را بر طرف کند، نه این که بیشتر از حد نیاز به دست آورد و برای خود اندوخته کند و نه گشایش دادن به زندگی بیش از نیاز چنان که در میان اغلب مردم معروف است. پیداست که دعا برای بی نیازی به معنای خاصّ اول پسندیده است ولی درخواست ثروت بر وجه دوم که اغلب مردم نظر دارند نکوهیده و ناپسند است، فقر و بی چیزی آن است که آدمی محتاج به سؤال از مردم شود، و این، خود لوازمی را در پی دارد که انسان را از توجه به خدا و پرستش او باز می دارد و آن لوازم از این قرارند.

1-  نخستین پی آمد چنین فقری، به پستی گراییدن شخصیت انسان و کم شدن آبرو و حرمت اوست و چون آبرومندی و بی نیازی مانند دو امر متلازمند که هیچ کدام بدون دیگری تحقق نمی یابد، امام (ع) فقر را از بین برنده آبرو و شخصیت انسان قرار داده است، همچنان که از بین برنده غنا و بی نیازی است، چنان که ابو طیّب در شعر خود به این ملازمه اشاره کرده است.

فلا مجد فی الدنیا لمن قلّ ماله            و لا مال فی الدنیا لمن قلّ مجده

یعنی کسی که مال ندارد در دنیا آبرو ندارد، و کسی که کم اعتبار باشد مالی نخواهد داشت.

موقعیت و آبرو هم دارای مراتبی است، اگر در به دست آوردن آن، خدا اراده شود مایه عزّت و شرافت دین خداست و اگر به منظور کمک گرفتن بر ادای حقوق الهی و اطاعت فرمان خدا باشد همان وجه مطلوب و پسندیده ای است که امام (ع) آن را از خدا خواسته تا با داشتن چنین موقعیّتی از مردم دنیا مستغنی و بی نیاز شود و این همان چیزی است که خداوند به پیامبران خود داده است چنان که می فرماید: «... إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً ...» و اگر انسان، موقعیت و آبرو را به منظور فخر فروشی و عزت دنیا بخواهد، مذموم و ناپسند است.

2-  دومین پی آمد فقر و تنگدستی، آن است که آدمی مجبور می شود، دست نیاز به سوی مردمی دراز کند که به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند، زیرا سراسر وجود آنان نیاز و احتیاج است، و چون لازمه این کار تواضع و فروتنی در نزد غیر خداست و انسان را از توجه و رو آوردن به معبود حقیقی باز می دارد، نوعی پستی و بدبختی است که باید از آن به خداوند پناه برد، و در همین زمینه امام چهارم علی بن الحسین (ع) در دعاها و مناجاتهای خود در پیشگاه پروردگار عرض می کند: تویی که خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و شایسته ای که از آنان بی نیاز باشی، و تو آنان را به فقر و احتیاج، نسبت داده ای و به حق، آنان نیازمند به تو هستند، پس کسی که بخواهد دوستیش را با تو محکم کند و به واسطه وجود تو فقر و نیاز را از خود دور سازد حاجت خویش را به سوی اهلش برده و برای برآوردن آن از راه صحیح وارد شده است، اما کسی که نزد آفریدگان اظهار تنگدستی کند و از آنان طلب حاجت کند و غیر تو را سبب رفع نیاز خود بداند، به نومیدی گراییده و سزاوار نرسیدن به احسان و نیکی تو شده است. و این که امام زین العابدین (ع) فرد اخیر در دعای خود را سزاوار نرسیدن به احسان از ناحیه خداوند دانسته است به آن دلیل است که بر اثر حاجت خواستن از غیر خدا و توجه به دیگران قابلیت و شایستگی شمول پرتو رحمت و احسان ولی نعمت حقیقی را از دست داده است.

«طالبی رزقک»،

منظور از این جمله در خطبه امام (ع) آن است که دیگر کسان غیر از تو لیاقت آن را ندارند که چیزی از آنان خواسته شود.

3-  سومین پی آمد احتیاج و فقدان اعتبار، حاجت خواستن و طلب ترحم از فرومایگان و اشرار است، زیرا گاهی فقر و نیاز چنان شدید می شود که آدمی را وادار می کند به نااهلان رو آورد و از آنان درخواست ترحم کند و به تجربه ثابت شده است که ترحم خواستن از ناکسان و اشرار و دراز کردن دست نیاز به طرف آنان، در ذایقه نیکان و صاحبان مروّت، از داروی تلخ و سمّ مهلک ناگوارتر است.

4-  پی آمد چهارم تنگدستی و نیازمندی آن است که آدمی ناچار می شود کسانی را که به وی بخشش و مساعدت کرده اند، بستاید و آنانی را که کمک نکرده اند نکوهش و مذمّت کند، و این خود صفتی است که انسان را از توجه به خدا و روآوردن به قبله حقیقی باز می دارد.

واو در عبارت «و انت...»، واو حالیّه است. یعنی خداوندا حیثیت و آبروی مرا با فقر و احتیاج، بی مقدار مکن که به سبب آن دچار این ناگواریها شوم، در حالی که تو هستی که با احاطه قیوّمی خود بر همه سببهای عالم وجود برتری داری و از همه شایسته تری که به هر کس آنچه بخواهی عطا کنی و آنچه بخواهی منع نمائی، تو سر چشمه بذل و بخشش و غنا و بی نیازی هستی، زیرا احتیاجی به خلق نداری و تمام آفریدگانت در جهات ظاهری و معنوی به تو نیازمند و محتاجند چون قدرت بی پایان تو سراسر ممکنات را در تسخیر دارد. توفیق از خداوند است.