[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قاله بعد تلاوته «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابرَ»:

یَا لَهُ مَرَاماً مَا أَبْعَدَهُ، وَ زَوْراً مَا أَغْفَلَهُ، وَ خَطَراً مَا أَفْظَعَهُ! لَقَد اسْتَخْلَوْا مِنْهُمْ أَیَّ مُدَّکِرٍ وَ تَنَاوَشُوهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ. أَ فَبمَصَارِعِ آبَائِهِمْ یَفْخَرُونَ؟ أَمْ بعَدید الْهَلْکَی یَتَکَاثَرُونَ؟ یَرْتَجِعُونَ مِنْهُمْ أَجْسَاداً خَوَتْ وَ حَرَکَاتٍ سَکَنَتْ؛ وَ لَأَنْ یَکُونُوا عِبَراً أَحَقُّ مِنْ أَنْ یَکُونُوا مُفْتَخَراً، وَ لَأَنْ یَهْبطُوا بهِمْ جَنَابَ ذلَّةٍ أَحْجَی مِنْ أَنْ یَقُومُوا بهِمْ مَقَامَ عِزَّةٍ. لَقَدْ نَظَرُوا إِلَیْهِمْ بأَبْصَارِ الْعَشْوَةِ وَ ضَرَبُوا مِنْهُمْ فِی غَمْرَةِ جَهَالَةٍ؛ وَ لَوِ اسْتَنْطَقُوا عَنْهُمْ عَرَصَاتِ تِلْکَ الدِّیَارِ الْخَاوِیَةِ وَ الرُّبُوعِ الْخَالِیَةِ لَقَالَتْ ذَهَبُوا فِی الْأَرْضِ ضُلَّالًا وَ ذَهَبْتُمْ فِی أَعْقَابهِمْ جُهَّالًا، تَطَئُونَ فِی هَامِهِمْ وَ تَسْتَنْبتُونَ فِی أَجْسَادهِمْ وَ تَرْتَعُونَ فِیمَا لَفَظُوا وَ تَسْکُنُونَ فِیمَا خَرَّبُوا، وَ إِنَّمَا الْأَیَّامُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ بَوَاکٍ وَ نَوَائِحُ عَلَیْکُمْ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص168

از سخنان آن حضرت (ع) پس از تلاوت آیه مبارکه «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابرَ» این خطبه با عبارت «یا له مراما ما ابعده و زورا ما اغفله» شروع میشود. در اینجا [ابن ابی الحدید] این مثل را به خاطر میآورد که میگوید «ای شترمرغ یا درست پرواز کن یا بال مگشا»، و به راستی هرکس میخواهد مردم را موعظه کند و بترساند و سنگ خارای دل را جلا دهد و فرو کوبد و بی ارزشی دنیا و تصرف آن را نسبت به اهل خود بیان کند این چنین موعظه با این کلمات رسا بیاورد و گرنه سکوت کند که سکوت و خودداری از سخن پوشاننده عیب است و خاموشی بهتر از منطقی است که گوینده اش را رسوا سازد. و هرکس به این فصل بنگرد میفهمد معاویه راست گفته که درباره علی علیه السلام اظهار داشته است «به خدا سوگند هیچ کس جز او فصاحت را برای قریش پایه ننهاده است».

سزاوار است همه فصیحان عرب در انجمنی گرد آیند و این خطبه برای آنان خوانده شود و همگان برای این سخنان سجده کنند همان گونه که شعرا برای شعر عدی بن رقاع که در وصف آهویی سروده است سجده کردند و چون به آنان اعتراض شد که چرا سجده کردید گفتند: ما مواضع سجده برای شعر را میشناسیم همانگونه که شما مواضع سجده را در آیات قرآنی میدانید.

من سخت در شگفتم از بزرگمردی که در مورد جنگ چنان خطبه ایراد می-  کند که دلالت بر آن دارد که سرشت او در شجاعت چون طبیعت شیران و پلنگان و دیگر جانوران شکاری است و در همان مقام چون میخواهد موعظه فرماید

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص169

سخنی میآورد که دلیل بر آن است که سرشت او همچون راهبان گلیم پوش است گوشت نمی خورند تا چه رسد به اینکه خونی بریزند. این بزرگمرد گاه به صورت بسطام بن قیس شیبانی و عتیبة بن حارث یربوعی و عامر بن طفیل عامری است و گاه به صورت سقراط دانشمند بزرگ یونانی و یوحنای معمدان اسرائیلی و مسیح بن مریم الهی است.

سوگند میخورم به آن که همگان به او سوگند میخورند که من از پنجاه سال پیش تا کنون بیش از هزار بار این خطبه را خوانده ام و هیچ بار آن را نخوانده ام مگر آنکه در جان من بیم و خوف و موعظه پدید آمده و در دلم هراس و بر اندامم لرزه افکنده است و هرگز در آن دقت نکردم مگر آنکه مردگان از خویشاوندان و نزدیکانم را فرایاد آوردم و دوستان در گذشته خود را به خاطر آوردم و چنین پنداشتم که من خود همان کسی هستم که علی علیه السلام حال او را در این خطبه توصیف فرموده است.

چه بسیار گویندگان واعظان و فصیحان که در این معنی سخن گفته اند و چه بسیار که بر گفته های آنان به طور مکرر آگاهی پیدا کرده و آن را خوانده ام و در هیچ کدام از آنها نظیر این تأثیر را در نفس خود ندیده ام. ممکن است این موضوع به سبب عقیده من نسبت به گوینده این سخن باشد و ممکن است بدان سبب باشد که نیت گوینده شایسته و یقین او استوار و اخلاص او پاک و خالص است و ناچار تأثیر گفتارش در نفوس بیشتر و نفوذ موعظه اش در دلها رساتر است.

پیامبر (ص) فرموده اند «گور منزل نخست از منزلهای آخرت است هر کس از آن رهایی یابد منازل پس از آن آسان است و هر کس از آن رهایی نیابد آنچه پس از آن است برای او بدتر است».

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص170

در حدیث آمده است که پیامبر (ص) از کنار گورستانی عبور فرمود و با صدای بلند چنین گفت «ای ساکنان گورهای وحشت افزا و جایگاههای معطل، آیا شما را به آنچه پس از شما رخ داده است آگاه سازم؟ زنهای شما ازدواج کردند و در خانه هایتان دیگران ساکن شدند و اموال شما تقسیم شد. اینک شما از آنچه بر سرتان آمد و دیدید خبر میدهید آن گاه فرمود: اگر به آنان برای پاسخ دادن اجازه داده میشد هر آینه در پاسخ میگفتند: تقوی را بهترین توشه یافتیم».

حسن بصری به مردی که در حال جان دادن بود نگریست و گفت کاری که پایانش بدین گونه باشد شایسته است [انسان ] از آغاز در آن زهد پیشه کند و کاری که آغازش بدین گونه باشد سزاوار است که از انجام آن بهراسد.

عبدة بن طبیب که دزدی سیاه چهره از دزدان قبیله بنی سعد بن زید بن منات بن تیم است اشعاری سروده است که برای من مایه شگفتی است: «به خوبی میدانم که سرانجام کاخ من گودالی خاک آلود است که چوبهای به هم بسته [تابوت ] مرا سوی آن میبرد. دختران و همسر و خویشاوندان نزدیک من نخست بر من میگریند و شیون میکنند و سپس برمی خیزند و پراکنده می-  شوند...».