[hadith]و منها فی ذکر النبی (صلی الله علیه وآله):

أَرْسَلَهُ بالضِّیَاءِ وَ قَدَّمَهُ فِی الاصْطِفَاءِ، فَرَتَقَ بهِ الْمَفَاتِقَ وَ سَاوَرَ بهِ الْمُغَالِبَ، وَ ذَلَّلَ بهِ الصُّعُوبَةَ وَ سَهَّلَ بهِ الْحُزُونَةَ، حَتَّی سَرَّحَ الضَّلَالَ عَنْ یَمِینٍ وَ شمَالٍ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 8، ص: 197-195

در بخش دیگر این خطبه که مرحوم سیّد رضی تحت عنوان «وَ مِنْها فی ذکْرِ النَّبی(صلی الله علیه وآله)» آورده، امام(علیه السلام) سخن کوتاه و بسیار پرمعنایی درباره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) دارد و هفت وصف از اوصاف پیامبر راکه نشان دهنده مقام والا و اصلاحات گسترده او در جامعه اسلامی است، بیان می کند. می فرماید: «خداوند او را با نور و روشنایی فرستاد و برگزید و بر همه مقدّم داشت، پارگیها و پراکندگیها را به وسیله او پیوند داد (و اتحاد و الفت ایجاد کرد) و با او بر زورمندان چیره شد. مشکلات را به وسیله او آسان و ناهمواریها را به دست او هموار ساخت تا آنجا که ضلالت و گمراهی را از راست و چپ (و از هر سو) به عقب راند»; (أَرْسَلَهُ بالضِّیَاءِ، وَ قَدَّمَهُ فِی الاِْصْطِفَاءِ، فَرَتَقَ(1) بهِ الْمَفَاتِقَ(2) وَ سَاوَرَ(3) بهِ الْمُغَالِبَ، وَ ذَلَّلَ بهِ الصُّعُوبَةَ، وَ سَهَّلَ بهِ الْحُزُونَةَ(4)، حَتَّی سَرَّحَ(5) الضَّلاَلَ عَنْ یَمِین وَ شمَال).

منظور از «ضیاء» یکی از چند احتمال ذیل است: نور ایمان، علم، قرآن، وحی و یا همه اینها; یعنی خداوند پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) را با نور وحی و قرآن و ایمان مبعوث کرد تا جهان را به وسیله آن روشن سازد.

جمله «وَ قَدَّمَهُ فِی الاِْصْطِفَاءِ» ممکن است اشاره به خاتمیّت پیامبر اکرم باشد (زیرا اگر خاتم نباشد مفهومش این است که آیینی برتر از آیین او در آینده خواهد آمد) و یا اشاره به برتری او بر همه انبیا و خلق جهان است. به هر حال دلیل بر این است که آیینش از همه آیینها کامل تر است. منظور از «مفاتق» (پارگیها و بریدگیها) اختلافات گسترده ای است که در محیط عربستان وجود داشت و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به آنها پایان داد و همه را زیر پرچم توحید متّحد ساخت.

جمله «وَ سَاوَرَ بهِ الْمُغَالِبَ» اشاره به کوتاه کردن دست ظالمان و زورمندان از گریبان مستضعفان و محرومان است که به برکت ظهور اسلام به وقوع پیوست و همه آنها در برابر قدرت این آیین سر تسلیم فرود آوردند.

برطرف ساختن مشکلات و هموار ساختن ناهمواریها (ذَلَّلَ بهِ الصُّعُوبَةَ) می تواند اشاره به حلّ مشکلات معنوی و عقیدتی و اخلاقی باشد یا مشکلات مادی و اجتماعی و یا همه اینها که در پرتو ظهورش به وقوع پیوست.

جمله «حَتَّی سَرَّحَ الضَّلاَلَ عَنْ یَمِین وَ شمَال» اشاره به پایان گرفتن همه مفاسدی است که در جمله های قبل به آن اشاره شده; یعنی انواع گمراهیها از چپ و راست و از هر سو به وسیله آن حضرت و آیینش به عقب رانده شدند.

تعبیر به «یمین و شمال» ممکن است اشاره به افراط و تفریطها باشد، یااشاره به همه راههایی که به فساد منتهی می شود.

به یقین این اصلاحات، مخصوص زمان ظهور پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نبود. اگر امروز هم به تعلیمات و برنامه های اسلام عمل کنیم هم نور وحدت جامعه اسلامی را فرا می گیرد و هم دست زورمندان ظالم کوتاه می گردد و هم سختیها و مشاکل اجتماعی آسان می شود، زیرا اینها همه از آثار تعلیمات الهی است.


پی نوشت:

  1. «رتق» از ریشه «رتق» بر وزن «حتم» یعنی به هم پیوستن.

  2. «مفاتق» به معنای محلهای شکافته شده جمع «مفتق» بر وزن «مکتب» از ریشه «فتق» (ضد رتق) به معنای شکافتن گرفته شده است.

  3. «ساور» از ریشه «مساوره» به معنای غلبه کردن و چیره شدن و شوریدن، از ریشه «سور» بر وزن «غور» گرفته شده است.

  4. «حزونة» ضدّ سهولت به معنای خشن و ناصاف بودن است.

  5. «سرّح» از ریشه «تسریح» به معنای رها ساختن و عقب راندن گرفته شده و به همین مناسبت به طلاق نیز تسریح گفته می شود و ریشه اصلی آن «سرح» و «سروح» به معنای آزادگشتن و رها شدن است.