[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی تمجید اللّه و تعظیمه:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ عَنْ شَبَهِ الْمَخْلُوقِینَ، الْغَالِب لِمَقَالِ الْوَاصِفِینَ، الظَّاهِرِ بعَجَائِب تَدْبیرِهِ لِلنَّاظِرِینَ، وَ الْبَاطِنِ بجَلَالِ عِزَّتِهِ عَنْ فِکْرِ الْمُتَوَهِّمِینَ، الْعَالِمِ بلَا اکْتِسَابٍ وَ لَا ازْدیَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، الْمُقَدِّرِ لِجَمِیعِ الْأُمُورِ بلَا رَوِیَّةٍ وَ لَا ضَمِیرٍ الَّذی لَا تَغْشَاهُ الظُّلَمُ وَ لَا یَسْتَضِیءُ بالْأَنْوَارِ، وَ لَا یَرْهَقُهُ لَیْلٌ وَ لَا یَجْرِی عَلَیْهِ نَهَارٌ، لَیْسَ إِدْرَاکُهُ بالْإِبْصَارِ وَ لَا عِلْمُهُ بالْإِخْبَارِ.[/hadith]

امام (ع) در این قسمت از عبارات خداوند متعال را به تعدادی از صفات ثبوتیه و سلبیه ستوده است:

1-  ذات اقدس او برتر از آن است که همانند مخلوقات باشد.

2-  بر آنچه وصف کنندگان بگویند غالب است و هیچ وصفی قدرت احاطه به او را ندارد و هیچ صفتی را از دست نمی دهد به گونه ای که بر آن توانایی نداشته باشد و ما بارها به این مطلب اشاره کرده ایم.

3-  برای کسانی که با چشم ظاهر و دیده دل به جهان آفرینش می نگرند شگفتیهای تدبیر حق آشکار است.

4-  به سبب ارجمندی و شکوه ذاتش از اندیشه خیال پردازان پنهان است. توضیح این دو صفت قبلا گذشت. «بجلال عزّته» مقصود از این جمله این است که خداوند منزّه از راه یافتن اندیشه به کنه ذات او است و این پنهان بودن، به لحاظ حقارت و کوچکی او نیست بلکه عزّت مقام و شکوه ذات او باعث این امر شده است، تعبیر به «فکر المتوهّمین» به این منظور است که روح انسان در موقع دریافت امور مجرّد از ماده، ناگزیر است که با انگیزه قوه واهمه از خیال خود کمک بگیرد، یعنی آنها را تشبیه به امور مادّی کرده تنزّل دهد و به صورتهای خیالی در آورد، زیرا و هم انسان تنها چیزهایی را درک می کند که مربوط به امور حسی باشد یا چنان تصور شود. بنا بر این آنچه را که انسان در این جهان تصوّر می کند چه ذات یا صفات حق تعالی و یا غیر آن باشد ناگزیر باید همراه با صورت خیالی یا وابسته به آن باشد، در حالی که پروردگار متعال با توجه به عظمت و جلالش از این تصور خیالی منزّه و بدور است و از این لحاظ بطون و کمون دارد (یعنی مخفی و پنهان است).

5-  دانایی او مسبوق به جهل نیست تا نیازمند به کسب علم باشد، و کمبود علمی ندارد که احتیاج به افزودن داشته باشد یا استفاده از غیر کند چنان که دانش آفریدگان بدین منوال است.

6-  «المقدّر لجمیع الامور»،

یعنی تمام کارها را بر طبق خواسته خود و به اندازه معیّن به وجود آورده، و در این کار از اندیشه و تدبیر منزّه بوده است.

7-  خداوند، کسی است که تاریکها او را نمی پوشاند و از روشنائیهای جهان، نور نمی گیرد، زیرا که از جسم بودن و عوارض آن که امور مادی می باشد، بدور است.

8-  «ولا یرهقه...»،

شب او را در نمی یابد و روز بر او نمی گذرد، زیرا خداوند منزّه از آن است که زمان بر او احاطه پیدا کند.

9-  خداوند اشیاء را با دیدگان دریافت نمی کند چون ذات مقدّسش در دریافت حقایق نیاز به ابزار ندارد.

10-  آگاهی خداوند نشأت گرفته از اخبار و گزارشها نیست چنان که بیشتر دانشهای ما چنین است، چون حق تعالی از داشتن ابزار شنوایی ظاهری مبرّاست. و توفیق از خداوند است.