[hadith]بعثةُ النبی:

بَعَثَهُ حِینَ لَا عَلَمٌ قَائِمٌ وَ لَا مَنَارٌ سَاطِعٌ وَ لَا مَنْهَجٌ وَاضِحٌ.

العِظَة بالزهد:

أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بتَقْوَی اللَّهِ

،

وَ أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا، فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ وَ مَحَلَّةُ تَنْغِیصٍ، سَاکِنُهَا ظَاعِنٌ وَ قَاطِنُهَا بَائِنٌ، تَمِیدُ بأَهْلِهَا مَیَدَانَ السَّفِینَةِ، تَقْصِفُهَا الْعَوَاصِفُ فِی لُجَجِ الْبحَارِ، فَمِنْهُمُ الْغَرِقُ الْوَبقُ وَ مِنْهُمُ النَّاجِی عَلَی بُطُونِ الْأَمْوَاجِ، تَحْفِزُهُ الرِّیَاحُ بأَذْیَالِهَا وَ تَحْمِلُهُ عَلَی أَهْوَالِهَا، فَمَا غَرِقَ مِنْهَا فَلَیْسَ بمُسْتَدْرَکٍ وَ مَا نَجَا مِنْهَا فَإِلَی مَهْلَکٍ. عِبَادَ اللَّهِ، الْآنَ فَاعْلَمُوا [فَاعمَلوا]، وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ الْأَبْدَانُ صَحِیحَةٌ وَ الْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسیحٌ وَ الْمَجَالُ عَرِیضٌ، قَبْلَ إِرْهَاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولِ الْمَوْتِ، فَحَقِّقُوا عَلَیْکُمْ نُزُولَهُ وَ لَا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ.[/hadith]

روشن است که منظور امام (ع) از یادآوری اوضاع جهان مقارن بعثت، بیان برتری و بلندی مقام پیامبر اکرم (ص) است.

فرموده است: «حیث لا علم قائم».

واژه علم و منار را برای رهنمایان راه خدا و داعیان به سوی او استعاره فرموده است، و منظور از عدم بر پایی علم حقّ و روشن نبودن چراغ هدایت، فقدان اینان در دوران فترت و زمان جاهلیّت است.

فرموده است: «و لا منهج واضح».

یعنی هیچ آیین درست و راه صحیحی که به سوی خدا رهنمون شود، و از شایبه اباطیل خالی و شایسته پیروی باشد در آن زمان وجود نداشت.

پس از این امیر مؤمنان (ع) به تقوا و پرهیز از نافرمانی خدا سفارش می کند، و مردم را از دنیا بر حذر می دارد، و برای این که نفرت مردم را نسبت به آن برانگیزد به ذکر معایب آن می پردازد، این که فرموده است: «فإنّها دار شخوص» (سرای کوچ کردن) است، زیرا انتقال از آن ضروری و اجتناب ناپذیر است و «محلّة تنغیص» برای این که خوشیهای آن با رنجها و بیماریها آمیخته است بلکه چنان که گفته شده لذّت در دنیا همان خلاصی از رنج است.

فرموده است: «ساکنها ظاعن و قاطنها بائن».

به منزله تفسیری برای جمله «دار شخوص» می باشد.

فرموده است: «تمید بأهلها... إلی مهلک».

امیر مؤمنان (ع) دنیا و احوال مردمش را در آن، به کشتی در هنگام وزیدن بادهای سخت، و رویدادها و دگرگونیهای دنیا را به لرزش و جنبش آن تشبیه کرده، و ابتلای به بیماریها و بروز رخدادهایی که انسان را در آستانه نابودی قرار می دهد به احوالی که کشتی به هنگام وزش بادهای سخت در میان تلاطم امواج دریا پیدا می کند همانند کرده، و سرنگونی و پراکندگی مردم را به هنگام بروز برخی رویدادها به احوال سرنشینان این کشتی که گرفتار طوفان باد و تلاطم امواج دریا گردیده اند شبیه دانسته که برخی از آنها غرق و نابود می شوند، و دسته ای رهایی می یابند، و مثل کسی را که از غرق شدن رهایی یافته مثل کسی شمرده که از ابتلای به بیماری بهبودی یافته و بدین سبب مرگ او تا دچار شدن به بیماری دیگر به تأخیر افتاده و در این میان باید سختیها و رنجهای زندگی را تحمّل کند تا بالاخره مرگ او فرا رسد چنان که آن کس که از غرق شدن جان به در برده است امواج دریا و طوفان باد او را به هر سو می رانند و دچار هول و هراس و سختی و رنج می سازند، و پس از رهایی از همه اینها باز هم او از مرگ گزیری ندارد و باید در موقعی مرگ او فرا رسد و به مرضی نابود گردد. منظور از مهلک که به معنای محلّ هلاکت است مرضی است که انسان در آن جان خود را از دست می دهد.

پس از این امام (ع) به سعی در عمل و کوشش در کار آخرت دستور می دهد، و شرایط و احوالی را که اکنون برای این مقصود فراهم است یادآوری می کند تا فرصت را غنیمت شمارند و از آن بهره برداری کنند، این شرایط و احوال، داشتن زبان سالم و گویاست که می تواند با آن ذکر خدا را به جا آورد، و أمر به معروف و نهی از منکر کند و دیگر تکالیفی را که متوجّه این عضو است به انجام رساند، همچنین دارا بودن صحّت بدن و کارآیی اعضا و جوارح است که پیش از آن که بر اثر بیماری و آسیب از کار بیفتند انسان را در به جا آوردن طاعت و عبادت کمک و همراهی می کنند، مراد از «و المنقلب فسیح» گشادگی میدان عمل، و کنایه از زمان تندرستی و جوانی است، و جمله «و المجال عریض» نیز مفهومی نزدیک به همین معنا دارد، ذکر فرا رسیدن اجل و در آمدن مرگ برای بیم دادن و کشانیدن آنها به سعی در عمل برای آخرت است.

سپس به شنوندگان گوشزد می کند که فرا رسیدن مرگ را پیش از آن که بر شما فرود آید محقّق بشمارید، یعنی به یاد آن باشید و در دل خود آن را ثابت و پا بر جا بدارید و فرض کنید که همین حالا واقع شده است، زیرا در این صورت انسان بیشتر به عمل وادار و برانگیخته می شود، از این رو پیامبر اکرم (ص) فرموده است: نابود کننده خوشیها را زیاد یاد کنید. و بدین سبب امام (ع) نهی کرده است از این که ورود مرگ را در آینده انتظار داشته باشند، زیرا چنین انتظاری این توهّم را در انسان پدید می آورد که مرگ از او دور است و با آن فاصله دارد، در نتیجه برای تلاش در عمل و کوشش در کار آخرت سست و بی اعتنا می گردد. و توفیق از خداوند است.