[hadith]فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ الدُّنْیَا مَاضِیَةٌ بکُمْ عَلَی سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ [السَّاعَةَ] فِی قَرَنٍ، وَ کَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بأَشْرَاطِهَا وَ أَزفَتْ بأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بکُمْ عَلَی صِرَاطِهَا، وَ کَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بزَلَازلِهَا وَ أَنَاخَتْ بکَلَاکِلِهَا، وَ انْصَرَمَتِ [انْصَرَفَتِ] الدُّنْیَا بأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا، فَکَانَتْ کَیَوْمٍ مَضَی أَوْ شَهْرٍ انْقَضَی، وَ صَارَ جَدیدُهَا رَثّاً وَ سَمِینُهَا غَثّاً؛ فِی مَوْقِفٍ ضَنْکِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبهَةٍ عِظَامٍ، وَ نَارٍ شَدیدٍ کَلَبُهَا، عَالٍ لَجَبُهَا، سَاطِعٍ لَهَبُهَا، مُتَغَیِّظٍ زَفِیرُهَا، مُتَأَجِّجٍ سَعِیرُهَا، بَعِیدٍ خُمُودُهَا، ذَاکٍ وُقُودُهَا، مَخُوفٍ وَعِیدُهَا، عَمٍ قَرَارُهَا، مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا، حَامِیَةٍ قُدُورُهَا، فَظِیعَةٍ أُمُورُهَا.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه‏ السلام، ج‏7، ص: 307-304

اهوال محشر!

در این بخش از خطبه امام(علیه السلام) به دنبال بحثی که درباره مرگ و شداید آن بیان فرمود، همه مردم را به آمادگی برای این سفر پر خوف و خطر دعوت می کند و با تعبیرات تکان دهنده ای از آغاز قیامت و پایان دنیا سخن می گوید و می فرماید : «از خدا بترسید از خدا بترسید ای بندگان خدا! (بدانید) که دنیا شما را به همان راه خود می برد (که دیگران را برد، و سرنوشتی همچون سرنوشت آنها دارید) شما و قیامت را با یک رشته بسته اند (و کاملا به یکدیگر نزدیک هستید) گویا نشانه های آن فرا رسیده و علائم آن نزدیک شده، و شما را در مسیر خود قرار داده است، گویا زلزله هایش در شرف وقوع است و مانند شتر سینه بر زمین نهاده است»; (فَاللّهَ اللّهَ عِبَادَ اللّهِ! فَإِنَّ الدُّنْیَا مَاضِیَةٌ بکُمْ عَلَی سَنَن(1)، وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ فِی قَرَن(2). وَ کَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بأَشْرَاطِهَا(3)، وَ أَزفَتْ(4) بأَفْرَاطِهَا(5)، وَ وَقَفَتْ بکُمْ عَلَی صِرَاطِهَا. وَ کَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بزَلازلِهَا، وَ أَنَاخَتْ(6) بکَلاَکِلِهَا(7)).

جمله «أنتم و الساعة فی قرن» با توجه به اینکه «قرن» به معنای طنابی است که چند شتر را با آن می بندند، اشاره به این است که فاصله شما از قیامت دور نیست. این تعبیر ممکن است اشاره به قیامت صغرا، یعنی مرگ باشد یا قیامت کبرا، یعنی روز رستاخیز، زیرا عمر دنیا هر قدر باشد ناچیز است و قیامت فرا می رسد.

تفاوت جمله «و کأنّها قد جاءت بأشراطها» و جمله «و أزفت بأفراطها» در این است که در جمله اوّل می گوید: نشانه های قیامت فرا رسیده و در جمله دوم سخن از فراهم شدن مقدّمات آن است.

جمله «وَ أَنَاخَتْ بکَلاَکِلِهَا» را بعضی اشاره به سختیهای قیامت دانسته اند، زیرا هنگامی که شتر می خوابد و سینه به زمین می چسباند سنگینی خود را بر زمین می افکند; ولی بعید نیست که اشاره به آن باشد که برنامه مرگ و قیامت همچون شتری است که بر در خانه همه می خوابد. کنایه از اینکه هیچ کس از آن رها نیست.

سپس حضرت درباره اوضاع دنیا می فرماید: «دنیا از اهلش بریده و آنها را از آغوش گرم خویش خارج ساخته است; زندگی (برای آنها که رفتند) همچون روزی بود که گذشت یا ماهی که سپری شد ; تازه هایش کهنه و فربه هایش لاغر شده است»; (وَ انْصَرَمَتِ الدُّنْیَا بأَهْلِهَا، وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا(8)، فَکَانَتْ کَیَوْم مَضَی أَوْ شَهْر انْقَضَی، وَ صَارَ جَدیدُهَا رَثّاً(9)، وَ سَمِینُهَا غَثًّا(10)).

آری آنها که عمری کوتاه داشتند گویی به منزله یک روز بود و آنها که عمری طولانی داشتند به منزله یک ماه که گذشت.

جمله «أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا» اشاره به این است که دنیا مدّتی آنها را در آغوش خود پرورش می دهد، سپس آنها را رها می سازد و به کام مرگ می فرستد.

جمله های «صَارَ جَدیدُهَا رَثّاً، وَ سَمِینُهَا غَثًّا» اشاره به دگرگونی همه نعمتهای دنیاست; نوها کهنه می شوند و از دست می روند و چاقها لاغر می گردند و با این جهان وداع می گویند.

آن گاه در ادامه این سخن از وضع انسان در پایان جهان، به بحث از مواقف قیامت می پردازد، گویا در اینجا کلامی در تقدیر است و یا مرحوم سیّد رضی به هنگام گزینش عبارات بعضی از جمله ها را نیاورده است، می فرماید: «(سپس هنگامی که مردم به عرصه محشر می آیند گنه کاران در برابر صحنه وحشتناکی قرار می گیرند) در جایگاهی تنگ، در میان مشکلاتی بزرگ و آتشی پرسوز که فریادش بلند، و زبانه هایش آشکار، غرّش آن پر هیجان، شعله هایش فروزان، خاموشی اش دور از انتظار، آتش گیره اش شعله ور، تهدیدش مخوف، قرارگاهش (بر اثر دودهای متراکم) تاریک و جوانبش تیره و ظلمانی، دیگهایش جوشان و امورش سخت و وحشتناک است»; (فِی مَوْقِف ضَنْکِ(11) الْمَقَامِ، وَ أُمُور مُشْتَبهَة عِظَام، وَ نَار شَدید کَلَبُهَا(12)، عَال لَجَبُهَا(13)، سَاطِع لَهَبُهَا، مُتَغَیِّظ زَفِیرُهَا، مُتَأَجِّج(14) سَعِیرُهَا، بَعِید خُمُودُهَا، ذَاک(15) وُقُودُهَا، مَخُوف وَعِیدُهَا، عَم(16) قَرَارُهَا، مُظْلِمَة أَقْطَارُهَا، حَامِیَة قُدُورُهَا، فَظیعَة أُمُورُهَا).

تعبیر به «موقف» اشاره به صحنه قیامت یا عرصه دوزخ است، به قرینه وصفی که بعد از آن آمده است و قابل توجه اینکه امام(علیه السلام) در این عبارت و اوصاف دوازده گانه ای که برای آتش جهنّم بر شمرده، همه ویژگیهای این اعجازات الهی با دقّت و فصاحت تمام بیان کرده، به گونه ای که پشت گنه کاران را می لرزاند.

آتش سوزان و خطرناک، آتشی است که هم شعله هایش شدید باشد و هم بر اثر انفجاراتی که در آن رُخ می دهد صدای وحشتناکی از آن برخیزد; به آسانی خاموش نشود و آتش گیره اش کاملا آماده شعله ور شدن باشد; دودهای انبوه و کشنده، درون و اطرافش را فرا گیرد به گونه ای که روز روشن در درون آن همچون شب ظلمانی گردد.

امام(علیه السلام) این اوصاف را چنان بیان می کند که گویی با چشم خود همه را در پشت پرده غیبت می بیند.


پی نوشت:

  1. «سنن» به معنای طریقه و روش است و گاه به جاده نیز اطلاق می شود.

  2. «قرن» ریسمان و طنابی است که شتران متعدد را با آن به یکدیگر متّصل می کنند.

  3. «أشراط» جمع «شَرَط» بر وزن «شرف» به معنای علامت و نشانه است.

  4. «أزفت» از ریشه «أزَف» بر وزن «شرف» به معنای نزدیک شدن گرفته شده است.

  5. «أفراط» جمع «فَرط» بر وزن «شرط» کوه کوچک و علامت است و خطبه بالا ناظر به معنای دوم است.

  6. «اناخت» از «اناخه» به معنای خواباندن شتر است.

  7. «کلاکل» جمع «کَلْکَل» بر وزن «جنگل» به معنای سینه است.

  8. «حضن» به معنای سینه و آغوش است.

  9. «رثّ» به معنای کهنه است.

  10. «غثّ» به معنای لاغر و نقطه مقابل سمین است.

  11. «ضنک» به معنای سختی و تنگی است.

  12. «کَلَب» به معنای گاز گرفتن سگ است، سپس به معنای هرگونه گزندگی و ناراحتی شدید به کار رفته است.

  13. «لجب» به معنای خروش امواج است.

  14. «متأجّج» از ریشه «أجیج» به معنای برافروخته شدن آتش است که توأم با صدا باشد.

  15. «ذاک» از ریشه «ذکاء» بر وزن «دواء» به معنای شدّت داشتن شعله و حرارت آتش گرفته شده است.

  16. «عم» صفت مشبّهه به معنای نابینا از ریشه «عَمی» بر وزن «جفا» به نامه نابینا شدن گرفته شده است.