[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یحمد الله و یَثنی علی نبیّه و یَعِظ بالتقوی:

حمدُ الله:

أَحْمَدُهُ شُکْراً لِإِنْعَامِهِ، وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَی وَظَائِفِ حُقُوقِهِ؛ عَزیزَ الْجُنْد، عَظِیمَ الْمَجْد.

الثناءُ علی النبیّ:

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، دَعَا إِلَی طَاعَتِهِ وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دینِهِ، لَا یَثْنِیهِ عَنْ ذَلِکَ اجْتِمَاعٌ عَلَی تَکْذیبهِ وَ الْتِمَاسٌ لِإِطْفَاءِ نُورِهِ.[/hadith]

«احمده شکرا لانعامه»:

شکرا، مصدر منصوب و مفعول مطلق برای فعل «احمد» می باشد، که از جنس خودش نیست، اما به قرینه «لانعامه» به معنای شکر و سپاسگزاری می باشد، امام بعد از این بیان از خداوند خواسته است که وی را در ادای حقوق واجب و غیر واجب از قبیل نماز و بقیه عبادتها که باید به عنوان شکر نعمتها انجام دهد کمک کند و البته این توفیق که باعث مواظبت بر انجام دادن اعمال و عبادات است، خود نعمتی است که استحقاق شکر و سپاس دارد، و باعث سعادت حقیقی برای آینده انسان است.

«عزیز الجند»،

منصوب و حال می باشد و اضافه لفظیه است و همچنین «عظیم المجد»، و معنای عبارت چنین است: از خدا که دارای این دو صفت است کمک می خواهم تا حقوقش را ادا کنم، که او بر همه چیز تواناست.

و پس از حمد خدا، شهادت به رسالت پیامبر وی داده و به ذکر احوال وی که مبدأ پیدایش دین حق بوده پرداخته است تا آن که شنوندگان را به اقتدا کردن به آن حضرت وادار سازد که به پیروی از او دیگران را دعوت به دیانت کنند و با دشمنان دین و کافران به ستیز برخیزند، و نصب جهادا به عنوان مصدری است که به جای حال آمده، یا مفعول مطلق برای فعل قاهر است که از غیر لفظش می باشد، به این دلیل که به معنای جاهد است، و «عن دینه» متعلق به جهادا می باشد چون نزدیکتر است، و احتمال دیگر آن است که متعلق به قاهر باشد.

«لا یثنیه»،

یعنی پیامبر اکرم چنان بود که اگر تمام مردم به تکذیب او می پرداختند و برای خاموش کردن نور پیامبریش گرد می آمدند، نمی توانستند وی را از دعوتش باز دارند، و از مبارزه با دشمنان دین منصرف سازند. لفظ نور، استعاره از معنویاتی است که از طرف خداوند آورد و راهبر به سوی طریق الهی می باشد.