[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یحمد الله و یَثنی علی نبیّه و یَعِظ بالتقوی:

حمدُ الله:

أَحْمَدُهُ شُکْراً لِإِنْعَامِهِ، وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَی وَظَائِفِ حُقُوقِهِ؛ عَزیزَ الْجُنْد، عَظِیمَ الْمَجْد.

الثناءُ علی النبیّ:

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، دَعَا إِلَی طَاعَتِهِ وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دینِهِ، لَا یَثْنِیهِ عَنْ ذَلِکَ اجْتِمَاعٌ عَلَی تَکْذیبهِ وَ الْتِمَاسٌ لِإِطْفَاءِ نُورِهِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 7، ص: 297-293

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ یَحْمَدُاللَّهَ وَ یَثْنی عَلی نَبیِّهِ وَ یَعِظُ بالتَّقْوی.

از خطبه های امام علیه السلام است که در آن حمد خدا می گوید و بر پیامبر ثنا می فرستد و به تقوا و پرهیزگاری اندرز می دهد

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه که از درخشان ترین خطبه های امیرمؤمنان علی علیه السلام است از چند بخش

تشکیل شده است

:

در بخش اوّل شکر و سپاس خداوند را می گوید و شهادت به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله می دهد و از پیروی آن حضرت بر دشمنانش به لطف پروردگار سخن می گوید

.

در بخش دوم ضمن تأکید بر مسئله تقوا، همگان را به آمادگی برای سفر آخرت دعوت می کند و از پایان زندگی و مشکلات مرگ و حوادث پس از آن سخن می گوید

.

در بخش سوم ضمن تأکید بر ناپایداری دنیا و شرح عذاب دردناک الهی در قیامت که در انتظار مجرمان است از سرنوشت لذت بخش صالحان در سرای دیگر و نعمتهای بی نظیر بهشتی و آرامش کامل و پاداش عظیم و فناناپذیر آنها بحث می کند

.

در بخش چهارم بار دیگر امام علیه السلام به آنچه در بخش دوم بیان فرمود باز می گردد و با تعبیرات جدیدی همه را تشویق به آمادگی برای سفر آخرت می کند

.

در بخش پنجم که آخرین بخش خطبه است اصحاب و یاران خود را مخاطب ساخته و از حرکات عجولانه و قیامهای بی ثمر و تصمیمهای خام برای نیل به شهادت ومانند آن، بر حذر می دارد و تصریح می کند که اگر در مسیر حق باشید در بستر، هم بمیرید شهید خواهید بود

.

پیامبر رحمت و جهاد:

امام(علیه السلام) در این بخش، از حمد و سپاس خداوند آغاز می کند و می گوید: «خداوند را به پاس نعمتهایش ستایش می کنم و برای ادای حقوق و اطاعت فرمانهایش از او یاری می طلبم. خداوندی که سپاهش شکست ناپذیر و مجد و عظمتش بزرگ است»; (أَحْمَدُهُ شُکْراً لاِِنْعامِهِ، وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَی وَظَائِفِ حُقُوقِهِ; عَزیزَ الْجُنْد، عَظِیمَ الْمَجْد(1)).

تعبیر به «وظایف حقوق» ممکن است اشاره به واجبات الهی; مانند نماز و روزه و خمس و زکات باشد که جز با توفیق الهی به طور کامل انجام نمی گیرد و ممکن است اشاره به حقوق الهی ناشی از نعمتهایی همچون گوش و چشم و عقل و هوش و جوانی و سلامت باشد، چون هر کدام شکری را می طلبد.

سپس به ذکر شهادت به رسالت پیامبر و بعضی از اوصاف برجسته آن حضرت پرداخته، چنین می فرماید: «شهادت می دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست. انسانها را به اطاعت پروردگار دعوت نمود و با دشمنان خدا، در طریق جهاد برای دین حق پیکار کرد و پیروز شد. هرگز هماهنگی و اتّحاد دشمنانش در تکذیب وی و تصمیم بر خاموش ساختن نورش، او را از مسیر خود بازنداشت»; (وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ دَعَا إِلَی طَاعَتِهِ، وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دینِهِ; لاَ یَثْنِیهِ(2) عَنْ ذلِکَ اجْتَِماعٌ عَلَی تَکْذیبهِ، وَ الْتِمَاسٌ لاِِطْفَاءِ نُورِهِ).

امام(علیه السلام) در این قسمت از کلامش به دو نکته مهم از زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اشاره فرموده است: نخست اینکه او همواره در پیکار با دشمنان پیروز می شد و این دلیل روشنی بر مدیریت صحیح پیامبر درباره برنامه های مبارزاتی و جنگی با دشمن است. افزون بر عنایات و امدادهای الهی. دیگر این که هرگز اتّحاد دشمنان در برابر او در عزم و اراده آن حضرت تأثیر نمی گذاشت و او را ناتوان نمی ساخت و از برنامه خود منصرف نمی کرد; شجاعانه پیش می رفت و به مقصود خود می رسید.

معروف است هنگامی که پیامبر در مکّه بود سران قریش به آن حضرت گفتند: تو به بتهای ما بدگویی می کنی و ما را سفیه می شمری و اتحاد جمعیّت مارا به پراکندگی مبدّل ساخته ای! اگر هدفت به دست آوردن مال است هر چه می خواهی به تو می دهیم. هر گاه طالب مقامی، مقام برجسته ای به تو خواهیم داد و اگر این برنامه ها ناشی از بیماری توست به درمانت می پردازیم، پیامبر فرمود: هیچ یک از اینها نیست، بلکه خداوند مرا به عنوان رسولش به سوی شما فرستاده و کتابی بر شما نازل کرد. اگر آنچه را آوردم می پذیرید در دنیا و آخرت بهره مند خواهید شد و اگر نپذیرید صبر می کنم تا خداوند میان من و شما داوری کند.

سران قریش رو به عمویش ابوطالب کردند و گفتند از او بخواه که به بتهای ما بد نگوید یا با هم پیکار می کنیم تا یکی از دو گروه ـ ما و آنها ـ از بین برود. پیامبر فرمود: «یا عَمّاهُ لَوْ وُضِعَتِ الشَّمْسُ فی یَمینی وَ الْقَمَرُ فی شمالی ما تُرِکَ هذَا الْقُوْلُ حَتّی أنْفَذَهُ أوْ أُقْتَلُ دُونَهُ ; ای عمو! اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند (و بر همه منظومه شمسی مرا حاکم کنند) من دست از برنامه خود بر نمی دارم تا آن را به انجام برسانم یا در این راه کشته شوم»(3). (4)


پی نوشت:

  1. «مجد» به معنای گستردگی، شرافت و جلالت و شکوه و جلال و عظمت آمده است و این صفت به طور کامل مخصوص خداوند است.

  2. «یثنیه» از ریشه «ثنی» بر وزن «سعی» در اصل به معنای پیچیدن خبری است و هنگامی که با عِطف، بر وزن «کتف» همراه شود، به معنای پیچیدن پهلو و کنایه از بی اعتنایی و انصراف از چیزی است.

  3. تاریخ طبری، جلد 2، صفحه 67 ; بحارالانوار، جلد 9، صفحه 143 و سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 284.

سند خطبه

:

ابن ابی الحدید درباره این خطبه می گوید: بدان این خطبه از برجسته ترین خطبه های مولا و از کلمات کم نظیر آن حضرت است و انواع صنایع بدیع و فصاحت و بلاغت که خالی از هرگونه تکلّفی است در آن به کار رفته است. خطیب معروف عرب، ابن نباته بسیاری از تعبیرات این خطبه را گرفته و در جای جای خطبه های خود برای زیبا ساختن آنها به کار برده است

.

نویسنده مصادر نهج البلاغه بعد از نقل این عبارت چنین نتیجه می گیرد که ابن ابی الحدید این خطبه را در جای دیگری غیر از نهج البلاغه نیز یافته است به خصوص اینکه ابن نباته متوفای سال 374 مدتی قبل از تألیف نهج البلاغه از دنیا چشم بر بسته است. آمدی نیز بخشهایی از این خطبه را در غررالحکم آورده است.(مصادر نهج البلاغه، جلد 3، صفحه 23

)