[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) عند مسیر أصحاب الجمل إلی البصرة:
الأمور الجامعة للمسلمین:
إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ رَسُولًا هَادیاً بکِتَابٍ نَاطِقٍ وَ أَمْرٍ قَائِمٍ، لَا یَهْلِکُ عَنْهُ إِلَّا هَالِکٌ، وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِکَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا، وَ إِنَّ فِی سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِکُمْ، فَأَعْطُوهُ طَاعَتَکُمْ غَیْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَکْرَهٍ بهَا؛ وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَیَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْکُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ، ثُمَّ لَا یَنْقُلُهُ إِلَیْکُمْ أَبَداً حَتَّی یَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَی غَیْرِکُمْ.[/hadith]
از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است که هنگام رفتن اصحاب جمل به بصره ایراد فرموده است:
فرموده است: «إنّ اللّه بعث...»:
این جملات که مربوط به عموم مسلمانان و پایه دین و اساس حکومت آنان است سر آغاز خطبه قرار داده شده تا برای شنوندگان یادآوری، و موجب توجّه و بازگشت آنان به این اصول و مبانی باشد. واژه قائم در جمله أمر قائم به معنای راست و پایدار است.
فرموده است: «لا یهلک عنه إلّا هالک»:
یعنی: در این دین کسی هلاک نمی شود مگر آن که در اوج مخالفت با آن بوده، و سرنوشتی جز هلاکت و نابودی برای خود فراهم نکرده باشد، چنان که اگر گفته شود: این رشته از دانش را جز دانشمند نمی داند یعنی دانشمندی آن را می داند که به منتهای فضل و دانش رسیده باشد.
فرموده است: «و إنّ المبتدعات المشبّهات...»:
زیرا بدعتها و شبهه هایی که در میان مردم پدید می آید با کتاب خدا و سنّت پیامبر گرامی (ص) که تمامی حدود و احکام خداوند را شاملند، منافات و مخالفت دارند و پیروی از آنها موجب خروج از دین و ترک متابعت از کتاب و سنّت می باشد، منظور از هلاکت در این عبارت نابودی در آخرت است.
فرموده است: «إلّا ما حفظ اللّه»:
این جمله مستثنای المهلکات است یعنی مگر آنچه خداوند حفظ کند و انسان را از دچار شدن به این مهلکات باز دارد، زیرا مهلکات یا اعمالی که موجب نابودی و هلاکت انسان است تنها دامنگیر کسی می شود که آنها را به جای آورد، امّا مشبّهات عبارت از چیزهایی است که شبیه سنّت است لیکن سنّت و سیرت رسول اکرم (ص) نیست، در برخی نسخه ها به جای مشبّهات مشتبهات یعنی آنچه مایه اشتباه و التباس گردد نقل شده است.
مراد از عبارت «سلطان اللّه» سلطه و قدرت اسلام است و منظور از آن سلطان دین اللّه است که مضاف (دین) حذف شده است و ممکن است مقصود آن حضرت نفس نفیس خودش باشد، زیرا او جانشین خداوند در روی زمین است، و برای بیان این که حکومت و قدرت او، سلطنت حقّ و مظهر عزّت و شوکت خداوند است واژه سلطان به اللّه اضافه شده است، و این روشن است که پیروی از حکومت حقّ مایه توانمندی و مصونیّت از گناه است، زیرا کسی که پیروان حقّ را در حالی که شمار آنها اندک بوده در برابر دشمنان بسیار یاری داده زنده جاوید است، و اکنون با این کثرت عدد اگر او را خالصانه فرمانبرداری و از حکومت او پیروی کنند هر چه بیشتر و شایسته تر آنان را یاری و پیروزی خواهد داد، از این رو فرموده است: «فأعطوه طاعتکم غیر ملوّمة» یعنی خداوند را آن چنان فرمانبرداری و بندگی کنید که به سبب آلودگی به نفاق و ریا مستوجب سرزنش و نکوهش نباشید و پس از آن فرموده است: «و لا مستکره بها» یعنی طاعت و عبادت شما از روی بی میلی و اجبار نباشد، به جای عبارت «غیر ملوم» غیر ملویّة نیز روایت شده است، یعنی طاعت شما کژ و نادرست نباشد.
پس از این امیر مؤمنان (ع) آنان را بیم می دهد که اگر فرمانبرداری نکنید خداوند قدرت و حکومت اسلام را از شما خواهد گرفت، و هرگز به شما باز نمی گرداند تا این که آن را به جای دیگر منتقل، و در میان کسانی غیر از شما مستقرّ سازد، منظور آن حضرت از این سخن امر خلافت است، باید دانست که اگر در جمله «حتّی یأرز الأمر إلی غیرکم» واژه حتّی و آنچه پس از آن آمده غایت و نهایت نقل سلطنت حقّ از آنها دانسته شود برگشت و استقرار دوباره آن چنان که گفته شد از عبارت فهمیده نمی شود، لیکن اگر حتّی را غایت و پایان عدم انتقال حکومت حقّه اسلام به آنان بدانیم، برگشت آن را به آنان می توان از سخن دریافت.
اگر گفته شود: چرا امام (ع) فرموده است: پس از آن حکومت اسلام هرگز به آنان باز نخواهد گشت، در حالی که با پدید آمدن دولت عبّاسی حکومت به آنان بازگشته است. این پرسش را می توان به چند گونه پاسخ داد:
1- گروهی که در این گفتار طرف خطاب آن حضرت و از اصحاب و یاران او بشمارند هرگز دولت و قدرت به آنها باز نگشته است، زیرا پس از انقضای حکومت بنی امیّه هیچ یک از اینها زنده نمانده بود، و پس از آن هم در هیچ موقع قدرت به کسانی از فرزندان اینها منتقل نشده است.
2- سخن امیر مؤمنان (ع) مقیّد به واژه حتّی است که به اصطلاح نحویان برای غایت و نهایت می آید، و فرموده است قدرت و حکومت اسلام هرگز به شما باز نمی گردد تا این که به گروه دیگری منتقل گردد، چنان که قضیّه به همین صورت واقع شد، و حکومت از دست آنها بیرون رفت و به چنگ بنی امیّه افتاد.
3- برخی از شارحان گفته اند، گفتار امام (ع) که «حکومت هرگز به شما باز نمی گردد تا این که...» به دنبال این شرط است: «اگر خدا را فرمانبردار نباشید»، و چون این شرط واقع نشده و بسیاری از مسلمانان بدون آلودگی به ریا و نفاق و بی اکراه و اجبار خداوند را بندگی و فرمانبرداری کرده اند، حکومت به آنها باز گشته است.
4- گروهی گفته اند: واژه ابدا برای مبالغه آمده است، چنان که به بدهکاری که وام خود را نمی پردازد گفته می شود: لأحبسنّک أبدا یعنی تو را برای همیشه زندانی خواهم کرد.
باری مراد از قومی که خلافت در کنار آنها قرار خواهد گرفت، بنی امیّه است چنان که رویدادها به همین نحو اتّفاق، و این امر به دست آنها افتاد.