[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یذکر فیها عجیب خلقة الطاوس:

خلقة الطُیور:

ابْتَدَعَهُمْ خَلْقاً عَجِیباً مِنْ حَیَوَانٍ وَ مَوَاتٍ وَ سَاکِنٍ وَ ذی حَرَکَاتٍ، وَ أَقَامَ مِنْ شَوَاهِد الْبَیِّنَاتِ عَلَی لَطِیفِ صَنْعَتِهِ وَ عَظِیمِ قُدْرَتِهِ، مَا انْقَادَتْ لَهُ الْعُقُولُ مُعْتَرِفَةً بهِ وَ مَسَلِّمَةً لَهُ، وَ نَعَقَتْ فِی أَسْمَاعِنَا دَلَائِلُهُ عَلَی وَحْدَانِیَّتِهِ، وَ مَا ذَرَأَ مِنْ مُخْتَلِفِ صُوَرِ الْأَطْیَارِ الَّتِی أَسْکَنَهَا أَخَادیدَ الْأَرْضِ وَ خُرُوقَ فِجَاجِهَا وَ رَوَاسیَ أَعْلَامِهَا مِنْ ذَاتِ أَجْنِحَةٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ هَیْئَاتٍ مُتَبَایِنَةٍ مُصَرَّفَةٍ فِی زمَامِ التَّسْخِیرِ وَ مُرَفْرِفَةٍ بأَجْنِحَتِهَا فِی مَخَارِقِ الْجَوِّ الْمُنْفَسحِ وَ الْفَضَاءِ الْمُنْفَرِجِ، کَوَّنَهَا بَعْدَ إِذْ لَمْ تَکُنْ فِی عَجَائِب صُوَرٍ ظَاهِرَةٍ وَ رَکَّبَهَا فِی حِقَاقِ مَفَاصِلَ مُحْتَجِبَةٍ وَ مَنَعَ بَعْضَهَا بعَبَالَةِ خَلْقِهِ أَنْ یَسْمُوَ فِی الْهَوَاءِ خُفُوفاً وَ جَعَلَهُ یَدفُّ دَفِیفاً، وَ نَسَقَهَا عَلَی اخْتِلَافِهَا فِی الْأَصَابیغِ بلَطِیفِ قُدْرَتِهِ وَ دَقِیقِ صَنْعَتِهِ، فَمِنْهَا مَغْمُوسٌ فِی قَالَب لَوْنٍ لَا یَشُوبُهُ غَیْرُ لَوْنِ مَا غُمِسَ فِیهِ، وَ مِنْهَا مَغْمُوسٌ فِی لَوْنِ صِبْغٍ قَدْ طُوِّقَ بخِلَافِ مَا صُبغَ بهِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 366-353

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ یذکر فیها عجیب خلقة الطاووس.

از خطبه های امام علیه السلام است که در آن از شگفتی های آفرینش طاووس پرده برداشته است

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه را می توان به چهاربخش تقسیم کرد

:

در بخش اوّل، امام علیه السلام به سراغ عجایب کائنات و شگفتی های آفرینش، به ویژه پرندگان می رود و از این طریق بر وجود خداوند متعال و لزوم ایمان راسخ به او استدلال می کند

.

در بخش دوّم، از میان تمام پرندگان، انگشت روی آفرینش طاووس و شگفتی های خلقت او می گذارد و به نکات بسیار زیبا و دقیقی در مورد این پرنده عجیب اشاره می فرماید و در عین حال، بعضی از خرافات و توهّمات بی اساس را که در مورد آن در میان مردم وجود دارد، ردّ می کند و در پایان این بخش به این نکته اشاره می کند: جایی که عقل ها از وصف مخلوقات او ناتوان است، چگونه می توان آن خالق بزرگ را وصف کرد؟

در بخش سوّم از شگفتی های آفرینش جانداران بسیار کوچک مانند مورچه پرده بر می دارد و عجایب خلقت آن ها را به صورت دلیل دیگری بر توحید خداوند متعال بر می شمرد

.

درچهارمین و آخرین بخش، به ذکر قسمتی از اوصاف بهشت می پردازد؛ آن گونه که شنونده را مشتاق آن می سازد؛ به این ترتیب، مبدأ و معاد را به هم پیوند می دهد و مجموعه کاملی را در بحث عقاید بیان می فرماید

.

آفرینش انواع پرندگان:

مهم ترین اصول اعتقادی ما معرفة الله است که بخش عظیمی از قرآن مجید را تشکیل می دهد. هدف نهایی این خطبه نیز همین است. به طور مسلّم اگر پایه های معرفت و عشق به خدا محکم شود، اعمال و رفتار انسان اصلاح می شود.

امام(علیه السلام) در این خطبه، شگفتی های آفرینش را که از وجود خدا، علم و قدرت بی پایان او حکایت می کند، بیان می فرماید; به ویژه دست ما را می گیرد و در جهان پرندگان به پرواز در می آورد و بخش مهمی از عجایب خلقت آن ها را بازگو می کند; سپس ما را به دنیای شگفت انگیز طاووس می برد و با چنان فصاحت و بلاغتی شگفتی های آن را بیان می کند که عقل، حیران می ماند و بی اختیار، زبان را به حمد و تسبیح خالق این موجودات به گردش در می آورد.

نخست می فرماید: «خداوند، آفریدگانی شگفت انگیز از حیوان و جماد، ساکن و متحرک، ابداع کرد» (ابْتَدَعَهُمْ خَلْقاً عَجِیباً مِنْ حَیَوَان وَ مَوَات، وَ سَاکِن وَ ذی حَرَکَات).

منظور از موات، جمادات است; همچون زمین و آسمان، ستاره ها و ماه و خورشید که بعضی ساکن اند و بعضی حرکت دار. (هر چند از یک نگاه همه دارای حرکتند).

منظور از ابداع، آفرینش بدون سابقه است و این موضوع بسیار مهمی است; زیرا تمام صنعتگران و نقّاشان آن چه را می سازند و یا به تصویر می کشند، تقلیدی است از جهان خلقت; به طور واضح و ساده یا پیچیده و مرکب. تنها خدا است که آفرینش او بی سابقه است; آن هم آفرینشی با این تنوع و تکثّر عجیب.

سپس به شرح این سخن پرداخته، می فرماید: «نمونه هایی از شواهد آشکار بر صنعت دقیق و قدرت عظیمش را اقامه کرد; آن گونه که عقل ها مطیع و معترف و تسلیم او گشتند و دلایل یگانگی او در گوش های ما طنین انداز شد» (وَ أَقَامَ مِنْ شَوَاهِد الْبَیِّنَاتِ عَلَی لَطِیفِ صَنْعَتِهِ، وَعَظِیمِ قُدْرَتِهِ، مَا انْقَادَتْ لَهُ الْعُقُولُ مُعْتَرِفَةً بهِ، وَ مُسَلِّمَةً لَهُ، وَ نَعَقَتْ(1) فِی أَسْمَاعِنَا دَلاَئِلُهُ عَلَی وَحْدَانِیَّتِهِ).

به راستی اگر انسان، کمی با علوم طبیعی آشنا باشد و با دقّت به بررسی شگفتی های موجودات این جهان بپردازد، بی اختیار زبانش به مدح و ستایش پروردگار گشوده می شود و همان گونه که مولای متقیان(علیه السلام) فرمود، به عظمت خدا اعتراف می کند و در برابر او تسلیم می شود.

به دنبال این سخن، امام(علیه السلام) ذرّه بین اندیشه را بر بخش خاصی از شگفتی های جهان ـ که پر از اسرار و لطایف است ـ می اندازد و از جهان پرندگان سخن می گوید و تنوع عجیب آن ها را شرح می دهد و می فرماید: «و اشکال گوناگونی از پرندگان را آفرید; پرندگانی که آن ها را در شکاف های زمین و بریدگی درّه ها و قلّه کوه ها مسکن داد» (وَ مَا ذَرَأَ(2) مِنْ مُخْتَلِفِ صُوَرِ الاَْطْیَارِ الَّتِی أَسْکَنَهَا أَخَادیدَ(3) الاَْرْضِ، وَ خُرُوقَ(4) فِجَاجِهَا(5) وَ رَوَاسی(6) أَعْلاَمِهَا(7)).(8)

این نخستین تنوع آفرینش پرندگان است از نظر محل زندگی، بعضی از آن ها مانند بوم و مرغ سنگخوار به شکاف های زمین پناه می برند و به هنگام تاریکی بیرون می آیند و بعضی در حاشیه دره ها زندگی می کنند; مانند کبک ها و بعضی دیگر در بلندای کوه ها مسکن دارند، مانند شاهین و عقاب و خداوند به هر یک به مقتضای محیط زندگی اش ابزار و امکانات لازم را بخشیده است.

البته آن چه را امام(علیه السلام) در بخش های سه گانه مذکور بیان فرمود، تنها برخی پرندگان را برای نمونه ذکر کرده است; پرندگان دریایی، پرندگان ماهی خوار، پرندگان خانگی و اهلی، پرندگانی که تنها در جنگل ها و بیشه ها زندگی می کنند، پرندگانی که تنها در کویرها می توانند زنده بمانند و مانند آن ها که هر یک، شگفتی هایی دارند که عقل اندیشمندان را حیران می سازد. آن چه در جمله های پیشین ذکر شد، تقسیمی بود که امام(علیه السلام) برای آن ها از نظر محل سکونت بیان فرمود. سپس امام(علیه السلام) اشاره به تقسیم دیگری ـ از نظر چگونگی بال ها و طرز پرواز آنان ـ کرده، می فرماید: «آن ها دارای بال های مختلف و شکل های گوناگون اند; آن ها که زمامشان در دست پروردگار است و در مسیری که تعیین فرموده در حرکتند و به وسیله بال های خویش در دل فراخنای هوای گسترده و در فضای پهناور به پرواز در می آیند» (مِنْ ذَاتِ أَجْنِحَة مُخْتَلِفَة، وَ هَیْئَات مُتَبَایِنَة، مُصَرَّفَة(9) فِی زمَامِ التَّسْخِیرِ، وَ مُرَفْرِفَة(10) بأَجْنِحَتِهَا فِی مَخَارِقِ(11) الْجَوِّ الْمُنْفَسحِ(12)، وَالْفَضَاءِ الْمُنْفَرِجِ).

این همان چیزی است که در قرآن مجید در آیات متعدد از جمله در سوره نحل به آن اشاره فرموده: «(أَلَمْ یَرَوْا إِلَی الطَّیْرِ مُسَخَّرَات فِی جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسکُهُنَّ إِلاَّ اللهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیَات لِّقَوْم یُؤْمِنُونَ); آیا آن ها به پرندگانی که بر بلندای آسمان ها نگه داشته شده اند نظر نفیکندند؟ هیچ کس جز خدا آن ها را نگاه نمی دارد. در این امر نشانه هایی از عظمت و قدرت خداست، برای کسانی که ایمان می آورند».(13)

امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به سراغ تقسیم سوّم و چهارمی برای پرندگان می رود و آن ها را به پرندگان دارای اشکال مختلف شگفت آور و سپس پرندگان سنگین وزن که قدرت بر پرواز ندارند و یا به زحمت و نزدیک سطح زمین پرواز می کنند و پرندگان سبک جثّه ای که بر بلندای آسمان ها به سرعت در گردشند، می فرماید: «خداوند آن ها را با اشکال شگفت آوری از نظر صورت ظاهر پدید آورد و پیکرشان را با استخوان های به هم پیوسته که پوشیده (از گوشت) شده ترکیب نمود; بعضی را به سبب سنگینی جسمشان از این که به آسانی در هوا پرواز کنند بازداشت و چنان قرارداد که بتوانند (در نزدیکی زمین) بال و پر بزنند (ولی به سَبُک وَزنان اجازه داد در اوج آسمان به پرواز درآیند)» (کَوَّنَهَا بَعْدَ إِذْ لَمْ تَکُنْ فِی عَجَائِب صُوَر ظَاهِرَة، وَ رَکَّبَهَا فِی حِقَاقِ(14) مَفَاصِلَ مُحْتَجِبَة، وَ مَنَعَ بَعْضَهَا بعَبَالَةِ(15) خَلْقِهِ أَنْ یَسْمُوَ فِی الْهَوَاءِ خُفُوفاً،(16) وَ جَعَلَهُ یَدفُّ دَفِیفاً(17)).

آری، اشکال پرندگان به قدری مختلف است که انسان از تنوّع آن حیران می شود: بعضی آن چنان زیبایند که چشم از دیدن آن ها سیر نمی شود; بعضی چنان قیافه وحشتناکی دارند که غالب مردم از آن ها می ترسند; پاهای بعضی به قدری بلند است که گویا بدن آن ها روی دو ستون قرار گرفته (مانند شتر مرغ و لک لک) و پای بعضی به قدری کوتاه است که به زحمت دیده می شود (مانند کبک ها); بعضی به قدری بزرگ اند که گاه بدن آن ها به دو متر می رسد و بعضی به اندازه ای کوچک اند که از چند سانتی متر تجاوز نمی کنند.

از نظر پرواز نیز بسیار مختلف اند: بعضی آن چنان سنگین اند که قدرت پرواز ندارند; به سرعت می دوند و بال و پر می زنند; بعضی مدتی با سرعت می دوند و سپس از زمین بر می خیزند و در ارتفاع پایین حرکت می کنند و برخاستن آن ها درست، شبیه پرواز هواپیماهاست; بعضی دیگر به محض این که اراده کنند، یک مرتبه از زمین کنده می شوند و به پرواز در می آیند; با قدرت پاها خود را به هوا می پرانند، سپس از بال ها استفاده می کنند (مانند حرکت بال گردها); بعضی ساعت ها و یا هفته ها در آسمان ها به راحتی حرکت می کنند، بی آن که احساس خستگی و ناتوانی کنند; مانند پرندگان مهاجر که گاه نیمی از کره زمین را سیر می کنند وهفته ها در آسمانند و مواد غذایی را به صورت چربی ها قبل از پرواز در بدن خود ذخیره می کنند. جالب این که بعضی پرندگان که بال های پهن و گسترده و جثّه های سبک دارند، هنگامی که اوج گرفتند نیازی به بال زدن ندارند و بال های گسترده شان، آن ها را بر بلندای جوّ حفظ می کند و تنها شهپرهایی که در دم آن ها قرار دارد سبب حرکت یا تغییر مسیر آن ها می شود! اما بعضی دیگر که بال های کوتاه تر و جثّه های سنگین تری دارند باید همواره بال های خود را در طرف بالا و پایین حرکت دهند تا بتوانند پرواز کنند. هر قدر انسان در این تنوّع ها فکر می کند به عظمت آفریدگار و علم وقدرت بی پایانش آشناتر می شود!!

در مرحله چهارم، امام(علیه السلام) به تنوع رنگ های گوناگون پرندگان که آن هم از عجایب آفرینش است اشاره کرده، می فرماید: «خداوند با قدرت لطیف و آفرینش قدرت خویش، پرندگان را به رنگ های گوناگونی رنگ آمیزی کرد: بعضی تنها یک رنگ دارند بی آن که رنگ دیگری با آن مخلوط باشد و بعضی آن ها تمام بدنشان یک رنگ دارد; جز طوقی که به رنگ دیگر بر دور گردنشان» (وَ نَسَقَهَا(18) عَلَی اخْتِلاَفِهَا فِی الاَْصَابیغِ(19) بلَطِیفِ قُدْرَتِهِ، وَ دَقِیقِ صَنْعَتِهِ. فَمِنْهَا مَغْمُوسٌ(20) فِی قَالَب(21) لَوْن لاَ یَشُوبُهُ غَیْرُ لَوْنِ مَا غُمِسَ فِیهِ; وَ مِنْهَا مَغْمُوسٌ فِی لَوْنِ صِبْغ قَدْ طُوِّقَ بخِلاَفِ مَا صُبغَ بهِ).

تنوع رنگ های پرندگان نیز از عجایب است. در زمان ما در بعضی از مناطق، باغی به نام باغ پرندگان درست کرده اند و انواع پرندگان را در آن جمع آوری کرده و در شرایطی شبیه شرایط طبیعی زندگی می کنند. تنها ویژگی آن این است که تور بسیار بزرگ و بلندی بر دور باغ کشیده اند که پرندگان از آن جا به جای دیگر نروند. هر گاه کسی در آن باغ قدم نهد و رنگ های مختلف پرندگان را با چشم خود ببیند، از تنوع و زیبایی های خیره کننده آن در شگفتی فرو می رود; گویی نقاشی نشسته و همه روزه یک به یک آن ها را با دقت رنگ آمیزی می کند. ممکن نیست، بیننده آن بی اختیار زبان به حمد و تسبیح پروردگار نگشاید.

وانگهی پرندگانی که در چنین باغ هایی گردآوری می شوند اندکی از انواع پرندگان جهان طبیعت اند. در درون دره ها در اعماق جنگل ها پرندگانی به رنگ های مختلف وجود دارد که چشم انسانی به آن ها نیفتاده!


نکته:

دنیای عجیب پرندگان:

گاه دیدن یک پرنده زیبا و ظرافت و دقّتی که در ساختمان بال و پر و تمام وجود او به کار رفته، انسان را با آفریننده آن آشنا و غرق در افکار توحیدی می کند. حال اگر در جهان پرندگان سیرِ طولانی تری کنیم، سیری که به یقین سال ها طول می کشد و طرز زندگی، رنگ ها، دقّت ها، ظرافت ها و تنوّع فوق العاده ای را که در آن ها به کار رفته، مشاهده کنیم چه رخ خواهد داد؟!

دانشمندان، کتب بسیاری درباره رازهای نهفته در وجود پرندگان و انواع و اقسام آن ها، اعم از پرندگان خشکی و دریایی، پرندگان مهاجر و غیر مهاجر نوشته اند که حتی شرح گوشه ای از آن ها از حوصله این کتاب، خارج است; ولی مناسب است به گوشه هایی کوتاه و پرمعنا در این جا اشاره کنیم:

دانشمندان می گویند:

1ـ حدود چهارده هزار نوع پرنده در کره زمین وجود دارد و تفاوت های میان آن ها سبب شده که دانشمندان، آن ها را به گروه های مختلف تقسیم کنند. البتّه هر نوع، هزاران هزار مصداق خارجی دارد. مسلّماً در درون جنگل ها و اعماق دره های صعب العبور، انواع زیادی از پرندگان یافت می شود که هرگز انسان ها به آن ها دست نیافته اند.

2ـ بعضی از پرندگان (مانند شترمرغ به قدری بزرگ اند که ممکن است بیش از یک صد کیلوگرم وزن داشته باشند و با پاهای بلند خود می توانند با سرعتی معادل 95 کیلومتر در ساعت بدوند! در مقابل بعضی به قدری کوچک اند که وزن آن ها از چند گرم تجاوز نمی کند; ولی عجب آن که ممکن است سرعت پرواز آن ها کمتر از سرعت دویدن شترمرغ نباشد!

3ـ هر یک از پرندگان، آفرینشی کاملا متناسب با محیط و وضع معیشت خود دارند: مرغِ ماهی خوار، منقاری بلند و تیز دارد که به راحتی ماهی ها را صید می کند; پرنده ای به نام «سرخ قبا» منقار کوتاه و مخروطی دارد که می تواند دانه های نباتی را بشکند و استفاده کند; مرغ «زمزمه گر» منقاری باریک و تیز دارد که شیره گل ها را می مکد; مرغان شکاری پنجه ها و منقارهای قوی و برّنده ای دارند که شکارشان را با آن می گیرند و پاره می کنند; منقار پلیکان مانند یک سبد است که ماهی زیادی را برای طعمه در خود جای می دهد.

4ـ هیچ پرنده ای دندان ندارد و دانه ها را در سنگدان خود آسیاب کرده، آماده جذب می کند!

5ـ بدن پرندگان بسیار سبک و آماده پرواز است در جای جای داخل بدن آن ها حباب های هوا وجود دارد و استخوان های شان توخالی است و همه این ها به پرواز آن ها کمک می کند!

6ـ پرندگان معمولا تخم می گذارند و چند روزی روی آن می خوابند تا به جوجه تبدیل شود; گاه تنها جنس ماده بر روی آن می خوابد و گاه نر و ماده به نوبت روی آن می خوابند و گاه جنس نر، پرنده ماده را در درون لانه زندانی می کند و اجازه خروج به او نمی دهد (مانند مرغ شاخ منقار) فقط سوراخی در دهانه لانه می گذارد که روزها برای او غذا بیاورد و در اختیار او بگذارد.

7ـ پرندگان آبی یعنی آن ها که روی آب ها و اطراف دریاها زندگی می کنند، برنامه عجیب تری دارند; گاه با دستگاهی که همانند رادار است طعمه خود را زیر آب نشانه گیری می کنند و با یک شیرجه به عمق آب فرو می روند و آن را گرفته، و از طرف دیگر سر بر می آورند; بدن های آن ها چنان چرب است که هرگز آب در آن نفوذ نمی کند.

8ـ رنگ های پرندگان از عجایب آفرینش است; گاه چنان رنگ آمیزی زیبا و شفاف و دل انگیزی دارند که انسان خیال می کند الآن از زیر دست نقاش چیره دستی خارج شده است (و این از بدیع ترین چهره های آفرینش است که امام(علیه السلام) در خطبه مزبور روی آن تکیه خاصی دارد) و انسان تا نبیند نمی تواند به اهمّیّت آن واقف شود.

9ـ لانه های پرندگان نیز بسیار متنوّع و عجیب است با این که آن ها دست ندارند، ولی با ظرافت خاصی لانه خود را می سازند. یکی از پرندگان به نام «پرنده خیاط» برگ های بزرگ درختان را به هم می دوزد و از آن لانه درست می کند. منقار تیزش به منزله سوزن است و الیاف باریک گیاهان را به صورت نخ مورد بهره برداری قرار می دهد!

10ـ پرندگان شکارچی پاهای قوی و بال های نیرومندی دارند; مانند عقاب ها و بازها و لاشخورها و کرکس ها. چشم آن ها بسیار قوی و تیزبین است و از مکانی دور در آسمان، حتی موجودات کوچک را روی زمین می بینند. بعضی از آن ها به قدری قوی اند که نقل شده می توانند یک برّه را از زمین برداشته، با خود ببرند.

11ـ پرندگان مهاجر عالم عجیب و شگفت انگیزتری دارند. گاه از خط استوا به مناطق قطبی و بالعکس حرکت می کنند و بیش از ده هزار کیلومتر راه را طی می کنند; بی آن که راه را گم کنند، شب ها و روزها پرواز می کنند! قبل از مهاجرت، دسته جمعی با یک الهام درونی به تغذیه فراوان می پردازند و بدن خود را از چربی انباشته می کنند که در طول مسافرت از آن استفاده کنند!

12ـ مقاومت پرندگان در مقابل سرما و گرما بسیار زیاد است. در زمستان که ما انسان ها کنار بخاری جمع می شویم، آن ها در سرمای چندین درجه زیر صفر زنده می مانند! حرارت بدن آن ها از بدن انسان بیش تر است و به 45 درجه بالای صفر می رسد! و شاید همین حرارت است که به آن ها در مقابل سرما مقاومت می دهد.(22)

13ـ خدمات پرندگان به انسان، بسیار زیاد است: خوراک بسیاری از آن ها حشرات است; پرندگان شکاری، افزایش نسل پرندگان دیگر را مهار می کنند; پرندگان مردارخوار، سطح دریاها و خشکی ها را پاکسازی می کنند; بسیاری از آن ها در زدودن آفات، نقش مهمی دارند و علاوه براین ها پرندگان برای ما غذای مهمی به شمار می روند.

14ـ در پایان این بحث، قلم را به دست شارح خوش ذوق شرح «فی ظلال نهج البلاغه» می سپاریم. او از کتاب «روبرت لمن» به نام «همه چیز درباره پرندگان» ترجمه «دکتر مصطفی بدران» چنین نقل می کند: «بعضی حدس می زنند که در تمام روی زمین، حدود صد میلیارد پرنده وجود دارد (در انواع مختلف) و بزرگ تر از همه شتر مرغ است که قامت آن به 5/2 متر می رسد... و کوچک ترین آن ها «طنان» است که طول آن فقط پنج سانتی متر است و با سرعت عجیبی پرواز می کند و در یک ثانیه، پنجاه تا دویست بار پر می زند و سرعت حرکت او در ساعت تا 90 کیلومتر می رسد و می تواند طرف جلو و عقب و یا بالا و پایین حرکت کند و حتی می تواند مدتی طولانی در یک نقطه از هوا توقف کند!

بعضی از پرندگان یک گام آن ها از شش متر بیش تر است. بعضی از پرندگان تا شش هزار متر در هوا بالا می روند و بعضی تا 18 متری عمق آب پیش می روند».(23)

کوتاه سخن; همان گونه که مولا علی(علیه السلام) در این بخش از خطبه بیان فرمود، هر گاه انسان در این عجایب خلقت بیندیشد، بی اختیار سر تعظیم به درگاه پروردگار فرود می آورد و در برابر لطف صنعت و عظمت قدرت او تسلیم می شود.(24)


پی نوشت:

  1. «نعقت» از ماده «نعق» (بر وزن برق) در اصل به معنای صدای کلاغ است; سپس به صداهایی که برای حرکت حیوانات و امر و نهی آن ها گفته می شود، اطلاق شده است.

  2. «ذرأ» از ماده «ذرأ» (بر وزن زرع) به معنای آفرینش و ایجاد و اظهار است.

  3. «اخادید» جمع «اخدود» (بر وزن خشنود) به معنای شکاف وسیع و عمیق و گسترده در زمین است و به گودال ها و خندق های بزرگ دره ها نیز اطلاق می شود.

  4. «خروق» جمع «خرق» (بر وزن زرع) به معنای بیابان های وسیع و گسترده است و به معنای شکاف نیز بیان شده است.

  5. «فجاجها» جمع «فج» (بر وزن حج) به معنای جادّه وسیع است و در اصل به معنای دره های وسیعی است که در میان کوه ها وجود دارد و مسیر عبور کاروان ها بوده است.

  6. «رواسی» جمع «راسیه» در اصل به معنای ثابت و پابرجاست; سپس به معنای کوه ها سخت و پابرجاست.

  7. «اعلام» جمع «علم» (بر وزن قلم) دراصل به معنای علامتی است که از چیزی خبر می دهد و به کوه ها و قله های آن ها اطلاق شده است.

  8. درباره اعراب «ما ذرأ...»، بعضی احتمال داده اند که عطف بر «ماانقادت» باشد و گاه احتمال داده اند، عطف بر ضمیر «دلائله» و یا خود «دلائله» باشد. این احتمال نیز بعید به نظر نمی رسد که مبتدایی باشد با خبر محذوف و مفهوم آن چنین است: «و ما ذرأ...» من آثار صنعه و عظمته.

  9. «مصرّفه» از ماده «صرف» (بر وزن حرف) به معنای تغییر دادن است و «مصرّفه» به معنای انواع اشکال متنوع می آید.

  10. «مرفرفه» از ماده «رفرفه» به معنای بال و پر زدن است و «مرفرفه» به معنای پارچه های زیبا و رنگارنگ نیز ذکر شده است و در خطبه مزبور به همان معنای اوّل است.

  11. «مخارق» جمع «مخرق» (بر وزن مشرب) به معنای قلات و بیابان گسترده است.

  12. «منفسح» به معنای گسترده از ماده «فسح» (بر وزن مسلح) به معنای گستردن نقل شده است.

  13. نحل، آیه 79.

  14. «حقاق» جمع «حُقّ» (بر وزن حبّ) به معنای محل پیوند دو استخوان مفصل است.

  15. «عبالة» به معنای درشتی، سنگینی است.

  16. «خفوف» به معنای سرعت و سبکی است که غالباً لازم و ملزوم یکدیگرند.

  17. «دفیف» به معنای بال زدن است و از آن جا که پرندگان، نزدیک زمین بیش تر بال می زنند، گاهی این واژه به پرواز کردن در نزدیک زمین نیز گفته شده است.

  18. «نسقها» از ماده «نسق» (بر وزن مشق) به معنای منظم ساختن خواه در مورد صفوف باشد یا عبارات و کلمات و یا غیر آن.

  19. «أصابیغ» جمع «أصباغ» و «اَصباغ» جمع «صبغ» (بر وزن فعل) به معنای رنگ است.

  20. «مغموس» از ماده «غمس» (بر وزن لمس) در اصل به معنای فرورفتن چیزی در آب است; سپس به معنای غایب و پنهان شدن نیز گفته شده است و در جمله مزبور امام(علیه السلام) یک رنگ بودن گروهی از پرندگان را تشبیه کرده است که گویی آن را در خُم رنگرزی فرو کرده و بیرون آورده اند.

  21. «قالَب» (بر وزن حالت) همان چیزی است که در فارسی، «قالب» (بر وزن فاعل) گفته می شود و به معنای ظروفی است که فلزات گداخته یا اشیای دیگر را در آن می ریزند و به شکل مطلوب در می آورند.

  22. فرهنگ نامه و کتب دیگر.

  23. فی ظلال نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 467.

سند خطبه

:

زمخشری از دانشمندان قرن ششم، بخش مهمی از این خطبه را در کتاب ربیع الابرار خود نقل کرده است. او در این کتاب، بسیاری از کلمات و سخنان آن حضرت را با تفاوت هایی روایت می کند؛ به گونه ای که معلوم می شود از منبعی غیر از نهج البلاغه گرفته؛ هر چند بعد از سیّد رضی می زیسته است او به قدری نسبت به شیعه بدبین بود که بسیار بعید بود کتب شیعه را منبع تحقیقی خود قرار دهد. ابن اثیر نیز در کتاب نهایه واژه های پیچیده این خطبه را تفسیر کرده و مجموعه تعبیراتش نشان می دهد که آن را از منبع دیگری گرفته است؛ زیرا واژه هایی را ذکر نموده که مطابق نقل سیّد رضی دراین خطبه نیست. (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 400

).