[hadith]اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ عَلَیْکُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسکُمْ وَ عُیُوناً مِنْ جَوَارِحِکُمْ، وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَکُمْ وَ عَدَدَ أَنْفَاسکُمْ، لَا تَسْتُرُکُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَةُ لَیْلٍ دَاجٍ، وَ لَا یُکِنُّکُمْ مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ. وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ، یَذْهَبُ الْیَوْمُ بمَا فِیهِ وَ یَجِیءُ الْغَدُ لَاحِقاً بهِ، فَکَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْکُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزلَ وَحْدَتِهِ وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَیَا لَهُ مِنْ بَیْتِ وَحْدَةٍ وَ مَنْزلِ وَحْشَةٍ وَ مُفْرَد غُرْبَةٍ، وَ کَأَنَّ الصَّیْحَةَ قَدْ أَتَتْکُمْ وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشیَتْکُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ. قَدْ زَاحَتْ عَنْکُمُ الْأَبَاطِیلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْکُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بکُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بکُمُ الْأُمُورُ مَصَادرَهَا، فَاتَّعِظُوا بالْعِبَرِ وَ اعْتَبرُوا بالْغِیَرِ وَ انْتَفِعُوا بالنُّذُر.[/hadith]

پس از این سخنان امام (ع) با ذکر این که هر کسی را نگهبانی قرین و همراه است مردم را از ارتکاب گناه بیم می دهد، مراد از نگهبان، اعضا و جوارح انسان است، چنان که خداوند متعال فرموده است: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بما کانُوا یَعْمَلُونَ» و فرموده است: «وَ قالُوا لِجُلُودهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا» شهادت در این جا، گواهی دادن و بازگو کردن به زبان حال است، زیرا هر عضوی از اعضای انسان که مباشر یکی از افعال اوست حضورش در علم الهی با آنچه از او صادر شده به منزله شهادت زبانی در حضور پروردگار است، و دلالتی گویاتر دارد، مراد از حافظان صدق، کرام الکاتبین است که در ذیل خطبه نخست در باره آنها سخن گفته ایم، و این که چیزی انسان را از آنها پوشیده نمی دارد معنای آن روشن است.

سپس امام (ع) هشدار می دهد که فردا نزدیک است، و این اشاره به فردای مرگ است و پس از آن رسیدن به خانه تنهایی را یادآوری می کند، و مراد از آن گور است که آن را به اوصافی هراس انگیز و نفرت زا توصیف می کند که انسان وادار می شود برای روزی که در آن قرار می گیرد و احوال پس از آن به عمل پردازد، سپس صیحه وقوع رستاخیز را تذکّر می دهد، و منظور از آن صیحه دوّم است که در آیه «إِنْ کانَتْ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ» آمده و نفخه دوم است که در آیه «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ» ذکر شده است، پس از این به قیامت کبرا و حضور برای داوری قطعی اشاره می کند و آن عبارت از این است که به فرمان خداوند هر کسی در حال و وضعی قرار می گیرد که مستحقّ آن بوده و از آن ناگزیر است، یا عذاب دائمی و یا نعیم همیشگی و این پس از آن است که زنگارهای باطلی که قابل زدودن است از نفوسی که در مرتبه ای از کمالند زدوده شده، و به عالم خود پیوسته باشند، و علل و امراض نفوس از میان رفته و خلایق مستحقّ حقوق خود شده، و هر کسی به ثمره و نتیجه آنچه از پیش برای خود فرستاده بازگشته باشد.

آن حضرت پس از این به پند و اندرزی جامع و همه جانبه می پردازد و دستور می دهد که از عبرتها پند گیرند، بدیهی است آنچه انسان را متوجّه احوال آخرت می کند عبرت است، همچنین از تغییرها و دگرگونیها پند آموزند، واژه غیر جمع غیره بر وزن فعله و مشتق از تغیّر به معنای دگرگونی است، و عبرت گرفتن از دگرگونیهای روزگار به کار بستن موعظه ها و باز ایستادن از منکرات است، سپس تذکّر می دهد که از نذر یعنی بیم دهندگان سود گیرند و بیم دهندگان اعمّ از انسان و جز آن است، بلکه هر امری که انسان را در باره احوال آخرت بترساند نذیر و بیم دهنده است، و سود بردن از آن بیمناک شدن از آن است، و توفیق از خداوند است.