[hadith]فَتَزَوَّدُوا فِی أَیَّامِ الْفَنَاءِ لِأَیَّامِ الْبَقَاءِ، قَدْ دُلِلْتُمْ عَلَی الزَّاد وَ أُمِرْتُمْ بالظَّعْنِ وَ حُثِثْتُمْ عَلَی الْمَسیرِ؛ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ کَرَکْبٍ وُقُوفٍ لَا یَدْرُونَ مَتَی یُؤْمَرُونَ بالسَّیْرِ؛ أَلَا فَمَا یَصْنَعُ بالدُّنْیَا مَنْ خُلِقَ لِلْآخِرَةِ، وَ مَا یَصْنَعُ بالْمَالِ مَنْ عَمَّا قَلِیلٍ یُسْلَبُهُ وَ تَبْقَی عَلَیْهِ تَبعَتُهُ وَ حِسَابُهُ. عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّهُ لَیْسَ لِمَا وَعَدَ اللَّهُ مِنَ الْخَیْرِ مَتْرَکٌ، وَ لَا فِیمَا نَهَی عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ. عِبَادَ اللَّهِ، احْذَرُوا یَوْماً تُفْحَصُ فِیهِ الْأَعْمَالُ وَ یَکْثُرُ فِیهِ الزِّلْزَالُ وَ تَشیبُ فِیهِ الْأَطْفَالُ.[/hadith]

و سپس برای بار دیگر تشویق می کند که توشه آخرت برگیرند و پیش از این بیان فرموده بود که توشه آخرت تقوا و پرهیزگاری است چنان که خداوند متعال فرموده است: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّاد التَّقْوی»، مراد از ایّام بقا دوران پس از مرگ است، این که فرموده است: قد دللتم علی الزّاد آیه ای است که خداوند در آن مردم را به چگونگی توشه آخرت دلالت، و به کوچ کردن و شتافتن امر کرده است، و آن آیه شریفه «سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ...» می باشد، همچنین آیه «فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ» است، لیکن بطور کلّی همه اوامری که در باره اعراض از دنیا و دوری جستن از آن است مستلزم ترغیب مردم به وارستگی و دل از دنیا کندن است، زیرا منظور از کوچ کردن در این جا طیّ درجات معرفت و عمل در راه خدا و سلوک در صراط مستقیم است، و ممکن است مراد از «حثثتم علی المسیر» (بر کوچ کردن ترغیب شده اید) ترغیب شب و روز باشد که با از پی هم در آمدن خود عمرها را می گذرانند و انسان را به سوی مقصد می رانند، آنها در این کار با شور و شوق و سرسختی عمل می کنند و بر یکدیگر سبقت می گیرند، از این رو لازم است با توجّه و هشیاری به این که شب و روز آنان را به سوی آخرت سوق می دهد برای آن جا زاد و توشه فراهم کنند.

فرموده است: «و إنّما أنتم کرکب... »:

جهت مشابهت انسانها به سواران روشن است، زیرا روح آدمی به منزله سواره و بدن و قوای نفسانی او مانند مرکب است و راهی که می پیماید جهان حسّ و عقل است، منظور از سیر، پیش از مرگ که در جمله «و حثثتم علی المسیر» آمده است فعالیّتها و تلاشهای نفس، برای تحصیل کمالات سودمند و سعادتبخش در دو جهان حسّ و اندیشه است و همین کمالات توشه و زاد راه آخرت برای رسیدن به سعادت باقی است. امّا سیر دوّم، در آن جا که فرموده است آنها سوارانی هستند ایستاده و منتظر، که نمی دانند در چه زمان به آنها دستور حرکت داده می شود، عبارت از کوچ کردن از دنیا به سوی آخرت، و زایل شدن بدن، و پیمودن عقبات و راههای دشوار مرگ و قبر است، زیرا انسان زمان اینها را نمی داند، با این توضیح معنای گفتار آن حضرت که فرموده است: «و أمرتم بالظّعن» و همچنین مفهوم عبارت «لا تدرون متی تؤمرون بالسّیر» روشن می گردد و دانسته می شود که بر خلاف آنچه برخی گمان کرده اند، این دو سخن با یکدیگر منافات ندارد.

پس از این امام (ع) با بیان این که انسان برای دنیا آفریده نشده بلکه برای غیر آن خلق گردیده به تحقیر دنیا و لزوم دوری جستن از آن پرداخته است، زیرا مقتضای عقل این است که انسان برای چیزی که به خاطر آن آفریده شده کار کند، همچنین با ذکر این که بزودی با فرا رسیدن مرگ، اموال انسان از او گرفته خواهد شد مال دنیا را حقیر و ناچیز می شمارد، همان اموالی که تنها حساب آن بر عهده اش باقی می ماند، و وبال و تبعات آن که بر اثر محبّت در تحصیل و جمع مال، و همچنین اعمال غیر عادلانه به صورت کژدمهایی در آمده است، پیوسته با نیش خود گردآورنده مال را می آزارند.

سپس مردم را به آنچه خداوند وعده داده ترغیب و گوشزد می کند که وعده های خداوند را نمی توان ترک کرد یعنی به اندازه ای گرانقدر و پر ارزش است که چیزی با آن برابر نمی شود، همچنین مردم را از ارتکاب آنچه خداوند نهی کرده است به نفرت و بیزاری دستور و تذکّر می دهد که این اعمال سزاوار رغبت نیست، یعنی در آنچه خداوند منع کرده هیچ مصلحت و فایده ای نیست که سزاوار باشد انسان خردمند آن را هدف و مطلوب خود قرار دهد، زیرا خداوند متعال به مصالح امور از همه داناتر است، و اگر در چیزی مصلحت و رجحانی باشد شایسته جود و کرم او نیست که بندگان را از آن باز دارد.

سپس آن حضرت مردم را از روز جزا بیم و پرهیز می دهد، و آن را بگونه ای تعریف و توصیف می کند که انسان از آن بیمناک می شود و برای رهایی از آن به کار و عمل می پردازد، می فرماید قیامت روز بررسی اعمال و رسیدگی به حساب است، چنان که قرآن فرموده است: «وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» و روز زلزال است چنان که فرموده است: «إِذا زُلْزلَتِ الْأَرْضُ زلْزالَها» و روزی است که کودکان یکباره پیر شوند که در قرآن است «یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً» باید دانست این صفاتی که برای قیامت بیان شده در شرع ظاهر و ثابت است، لیکن برخی از یاوه اندیشان به تأویل آنها پرداخته و گفته اند: فحص از اعمال عبارت از احاطه لوح محفوظ به اعمال و ظهور آنها در نفس هنگام جدایی آن از بدن، و یا چنان که پیش از این شرح داده شده نقش بستن آنها در نفوس است، همچنان که خداوند متعال فرموده است: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً» و محتمل است مراد از ظهور زلزال دگرگونی و تشویش و اضطرابی باشد که ناگزیر هنگام جدایی از بدن بر نفس عارض می گردد و چنان که پیش از این نیز اشاره شد دنیا گورستان نفوس است، امّا در باره پیر شدن کودکان، بسیاری از اوقات این جمله بطور کنایه آورده می شود تا نهایت شدّت امری را برساند، چنان که اگر کاری سخت و دشوار گردد در باره آن گفته می شود این کار موها را سپید و کودکان را پیر می کند، آشکار است که برای نفس انسان چیزی سخت تر و دشوارتر از حال جدایی آن از بدن و احوال پس از آن نیست.