[hadith]اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَی دَارُ حِصْنٍ عَزیزٍ، وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ، لَا یَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ؛ أَلَا وَ بالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایَا، وَ بالْیَقِینِ تُدْرَکُ الْغَایَةُ الْقُصْوَی. عِبَادَ اللَّهِ، اللَّهَ اللَّهَ فِی أَعَزِّ الْأَنْفُس عَلَیْکُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَکُمْ سَبیلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشقْوَةٌ لَازمَةٌ أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ.[/hadith]

سپس آن حضرت دوباره فضیلت تقوا را گوشزد می کند و برای آن واژه «الدّار الحصینة» (سرای استوار) را استعاره فرموده است، یعنی هر کس به آن تحصّن جوید نیرومند می گردد، زیرا تقوا نفس را در حصار مصونیّت خود قرار می دهد برای این که تقوا در دنیا او را از اخلاق ناپسند که باعث پستی و فرومایگی و افتادن در بسیاری از ورطه های هلاکت دنیوی است حفظ می کند، و در آخرت نیز وی را از آثار و ثمرات این صفات زشت و ملکات پست که مستلزم عذاب دردناک الهی است مصون می دارد.

همچنین آن حضرت به صفت زشت فجور (آلودگی به گناه) که عبارت از نقصان عفّت است اشاره می کند و برای آن واژه حصن ذلیل را استعاره فرموده است، یعنی فجور سرایی است زبون که فاقد ایمنی است وجه استعاره این است که فجور و تبهکاری مستلزم ارتکاب اعمالی است که ضدّ تقوا و پرهیزگاری است، و چون این واژه در مقابل عفّت قرار دارد لازم است در این جا تقوا به عفّت و زهد که جنبه خوب و پسندیده صفت بهیمی و شهوانی انسان است تخصیص و تفسیر گردد.

پس از این امام (ع) یکی دیگر از فضیلتهای تقوا را بیان می کند که آن قطع کننده و بر کننده نیش زهرآلود گناهان است، واژه «حمة» برای خطاها و گناهان استعاره شده، زیرا همان گونه که نیش کژدم یا زهر آن موجب اذیّت و آزار است گناهان نیز در آخرت موجب شکنجه و عذاب است، برخی حمة را با تشدید نقل کرده اند که در این صورت مراد شدّت و سختی گناهان است، زیرا در تعبیر «حمّة الحرّ» مراد شدّت گرماست این که تقوا نیش زهرآگین سختی و بدبختی گناهان را قطع، و آثار آن را محو می کند روشن است و نیازی به توضیح و تفسیر ندارد.

امام (ع) پس از آن که تقوا و پرهیزگاری را برکننده و از بیخ برآرنده مادّه و ریشه گناهان معرّفی فرموده از نظر این که تقوا موجب اصلاح قوای عملی انسان است به صفت یقین که موجب اصلاح قوای نظری و سبب وصول به هدف نهایی و عالیترین مقاصد انسانی است اشاره می فرماید، زیرا انسان اگر به وسیله یقین به کمال قوای نظری، و به سبب تقوا به اصلاح قوای عملی دست یابد به هدف عالی و مقصد نهایی که وصول به درجه کمال انسانی است نائل شده است.

سپس آن حضرت شنوندگان را بیم می دهد که در باره آنچه نزد آنها عزیزتر و محبوبتر است از خداوند بترسند، در این سخن اشاره است به این که نفس آدمی دارای مراتب متعدّد است، به اعتباری مطمئنّه، و به اعتبار دیگر امّاره، و در مرحله ای لوّامه است، همچنین از نظر عاقله و از نظر دیگر شهویّه و در مرحله ای غضبیّه است، و در این جا اشاره به

مراتب سه گانه اخیر است که گرامیترین آنها نفس عاقله است، زیرا همین نفس عاقله است که پس از مرگ نیز باقی و پایدار می ماند، و مستحقّ ثواب یا عقاب می گردد و در باره آن توصیه و سفارش شده است، و مقصود از این هشدار این است که انسان نفس خود را کاملا از آنچه موجب هلاکت او در آخرت می گردد حفظ کند، و این به وسیله استقامت در دین خدا و سلوک در راه او میسّر می گردد، از این رو فرموده است: خداوند راه حقّ را برای شما آشکار و گذرگاههای آن را برایتان بیان کرده است، در برخی از نسخه ها أنار طرقه نقل شده است یعنی با آیات و انذارهای خود راههای آن را روشن کرده است.

پس از این امام (ع) به پایان و نتیجه راه حقّ و باطل اشاره کرده و فرموده است: پایان کار یا بد بختی دائمی و یا سعادت همیشگی است.