[hadith]اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَی دَارُ حِصْنٍ عَزیزٍ، وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِیلٍ، لَا یَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ؛ أَلَا وَ بالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَایَا، وَ بالْیَقِینِ تُدْرَکُ الْغَایَةُ الْقُصْوَی. عِبَادَ اللَّهِ، اللَّهَ اللَّهَ فِی أَعَزِّ الْأَنْفُس عَلَیْکُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَکُمْ سَبیلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشقْوَةٌ لَازمَةٌ أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 6، ص: 174-172

در این بخش از خطبه امام(علیه السلام) بعد از بیانات گذشته پیرامون ناپایداری دنیا و آماده ساختن مخاطبان خود برای شنیدن اندرزهای نافع و سودمند می فرماید: «بندگان خدا بدانید که تقوا دژی است محکم و استوار (که ساکنان خود را از گزند عذاب دنیا و آخرت حفظ می کند) و فجور و بی تقوایی، حصاری سُست و بی دفاع که ساکنانش را (از خطرها) باز نمی دارد و کسی را که به آن پناه برد حفظ نمی کند» (اعْلَمُوا، عِبَادَ اللّهِ، أَنَّ التَّقْوَی دَارُ حِصْن عَزیز، وَالْفُجُورَ دَارُ حِصْن ذَلِیل، لاَ یَمْنَعُ أَهْلَهُ، وَ لاَ یُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَیْهِ).

اشاره به این که تقوا که یک ملکه نیرومند بازدارنده باطنی است، انسان را ازآلودگی به گناهان باز می دارد و همین امر سبب می شود از پیامدهای نامطلوب گناه در دنیا و آخرت در امان بماند; به عکس افراد بی تقوا در برابر وسوسه های نفس و شیاطین جن و انس نفوذپذیرند و به آسانی در پرتگاه گناه می لغزند و سقوط آن ها سبب رسوایی در دنیا و عذاب الهی در آخرت می شود.

سپس دوّمین اثر مهم تقوا را چنین بیان می فرماید: «آگاه باشید با تقوا می توان نیش زهرآلود گناهان را قطع کرد و با یقین به برترین مرحله مقصود رسید» (أَلاَ وَ بالتَّقْوَی تُقْطَعُ حُمَةُ(1) الْخَطَایَا، وَ بالْیَقِینِ تُدْرَکُ الْغَایَةُ الْقُصْوَی).

امام(علیه السلام) در این جا گناهان را به حیوانات گزنده سمی همچون مار و عقرب تشبیه کرده که تقوا نیش زهرآلود آن ها را قطع می کند. آری! تقوا پادزهری است مؤثر و حیات بخش و از آن جا که تقوا و یقین، لازم و ملزوم یکدیگرند می فرماید: کسی که بر مرکب یقین سوار شود به سرمنزل مقصود خواهد رسید. یقین، عامل حرکت است و تقوا برطرف کننده موانع راه. همیشه بی تقوایی ها از ضعف یقین سرچشمه می گیرد. آیا کسی که به این آیه یقین دارد که می فرماید: «(إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً); به یقین کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند (در حقیقت) تنها آتش می خورند»(2)، می تواند مال یتیم بخورد؟

آیا کسی را پیدا می کنید که قطعه ای از آتش سوزان را بر دارد و در دهان بگذارد؟!!

آن گاه امام(علیه السلام) برای تحریک مخاطبان و تشویق آن ها به برگرفتن زاد و توشه از این دنیای فانی می فرماید: «ای بندگان خدا، خدا را خدا را; مراقب عزیزترین و محبوب ترین نفوس نسبت به خویش باشید» (عِبَادَ اللّهِ، اللّهَ اللّهَ فِی أَعَزِّ الاَْنْفُس عَلَیْکُم، وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکُمْ).

به یقین منظور از عزیزترین نفوس در این عبارت، خود انسان است; چرا که حبّ ذات، طبیعی هر انسانی است و اگر به اشخاص و اشیای دیگر علاقه دارد از پرتو حبّ ذات است; چرا که آن ها را در سرنوشت خود مؤثر می داند (بگذریم از گروه بسیار اندکی که خویشتن خویش را به کلی فراموش می کنند; جز خدا نمی بینند و جز خدا نمی جویند و جز خدا نمی خواهند).

به هر حال، مقصود این است که شما اگر به هیچ کس رحم نمی کنید دست کم به خود رحم کنید و اگر منافع هیچ کس را در نظر نمی گیرید، حدّاقل منافع خود را در نظر بگیرید که این علاقه به خویشتن، جزء فطرت شماست.

و به دنبال آن، هشدار می دهد: «خداوند راه حق را برای شما آشکار ساخته و طرق آن را روشن نموده است، و سرانجام کار (از دو حال خارج نیست) یا بدبختی دایمی است و یا نیکبختی همیشگی» (فَإِنَّ اللّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَکُمْ سَبیلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ. فَشقْوَةٌ لاَزمَةٌ، أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ!).


پی نوشت:

  1. «حمة» که گاه «حُمّة» (بر وزن قوّه) نیز تعبیر شده به معنای نیش حشرات و مار و عقرب و مانند آن است و گاه به سمّ آن ها اطلاق شده است.

  2. نساء، آیه 10.