[hadith]أَمَّا وَصِیَّتِی، فَاللَّهَ لَا تُشْرِکُوا بهِ شَیْئاً، وَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ. أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ، وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا. حُمِّلَ کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ مَجْهُودَهُ وَ خُفِّفَ عَنِ الْجَهَلَةِ. رَبٌّ رَحِیمٌ، وَ دینٌ قَوِیمٌ، وَ إِمَامٌ عَلِیمٌ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏5، ص: 712-707

وصیّت نامه کوتاه و پر محتوا:

در بخش دوّم از این سخن، امام (علیه السلام) وصیّت تاریخی خودرا بیان می کند و در آن لحظه های حساس و سختی که بر امام (علیه السلام) در بستر شهادت می گذشت عصاره روح و فکر خودرا در قالب این وصیّت نامه ریخته و برای پیروان مکتبش به تاریخ می سپارد، می فرماید : «اما وصیّت من این است که : چیزی را همتای خدا قرار ندهید، و سنّت و شریعت محمّد (صلی الله علیه وآله) را ضایع مکنید !، این دو ستون محکم را بر پا دارید، و این دو چراغ پر فروغ را فروزان نگهدارید، و (در این حال) نکوهشی بر شما نخواهد بود مادام که (از این دو امر) منحرف نشوید» (أَمَّا وَصِیَّتِی: فَاللهَ لاَ تُشْرِکُوا بهِ شَیْئاً، وَ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فَلاَ تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ. أَقِیمُوا هذَیْنَ الْعَمُودَیْنِ، وَ أَوْقِدُوا هذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ، وَ خَلاَکُمْ ذَمٌّ(1) مَا لَمْ تَشْرُدُوا(2)).

«شرک» در این جا به معنی وسیع کلمه، اراده شده، که هم شامل شرک در ذات و صفات می شود و هم شرک در افعال، و به تعبیر دیگر هرگونه گرایش به غیر خدا چه در اعتقاد باشد، چه درعمل، در این تعبیر وارد است، همان گونه که «سنّت» پیامبر (صلی الله علیه وآله) به معنی وسیع آن اراده شده که شامل تمام برنامه های عبادی و اخلاقی و سیاسی و اجتماعی می شود، در واقع تمام اسباب سعادت انسان در این دو جمله خلاصه شده است. اگر به غیر خدا عشق نورزد، و جز رضای او نطلبد و هوای نفس و شیطان را بر وجود خود حاکم نسازد، و تعلیمات پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) را در تمام زمینه ها اجرا کند، به یقین خوشبخت و سعادتمند است.

به همین دلیل امام (علیه السلام) این دو را تشبیه به دو ستون خیمه کرده است که تا بر پا هستند، خیمه پناهگاهی است در برابر سوز گرما و سرما و حافظی است در مقابل بسیاری از خطرات، و نیز تشبیه به دو چراغ فروزان کرده، که در دو طرف انسان باشد، و تمام محیط و مسیر را روشن سازد، بدیهی است با وجود این دو چراغ روشن، گمراهی نخواهد بود.

و لذا در ادامه آن فرموده است : اگر به این دو دستور عمل کنید، هیچ مذمت و نکوهشی نخواهید داشت، و کمبودی در دین و ایمان و زندگی شما نخواهد بود، ولی آن را مشروط به این می کند که در ادامه راه نیز منحرف نشوید و در همان مسیر توحید و عمل به سنّت باقی بمانید.

در واقع تمام اصول و فروع اسلام در این دو جمله جمع است : «توحید» شامل تمام اصول اعتقادی می شود و «حفظ سنّت» پیامبر (صلی الله علیه وآله) شامل تمام دستورات عملی و اخلاقی، و اگر می فرماید : با اقامه این دو اصل ملامتی بر شما نیست به همین دلیل است.

و از آن جا که ممکن است اقامه توحید و سنّت پیامبر در تمام ابعادش برای همگان میسّر نباشد چرا که توان فکری و جسمی همگان یکسان نیست به دنبال این سخن چنین می افزاید: «هرکس به اندازه تواناییش وظیفه دارد، و به جاهلان تخفیف داده شده است» (حُمِّلَ کُلُّ امْرِیء مِنْکُمْ مَجْهُودَهُ، وَ خُفِّفَ عَنِ الْجَهَلَةِ).

این همان چیزی است که در آیات و روایات کراراً به آن اشاره شده است; قرآن مجید در یکجا می فرماید : « (لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا); خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند»(3) و در جای دیگر می فرماید : (لاَ یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ مَا آتَاهَا); خداوند هیچ کس جز به مقدار توانایی که به او داده، تکلیف نمی کند»(4).

و در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است : «یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ اَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ واحِدٌ; خداوند هفتاد گناه جاهل را می بخشد پیش از آن که یک گناه از عالم را ببخشد»(5) و در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) آمده : «إنَّمَا یُداقُّ الْعِبادَ فِی الْحِساب یَوْمَ الْقَیامَةِ عَلَی قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیَا; خداوند به هنگام حساب اعمال، هر کس را به اندازه عقلی که به او در دنیا داده است حساب رسی می کند»(6) و در واقع مقتضای عدالت همین است که تواناییهای فکری و جسمانی افراد در سپردن مسئولیتها و حساب رسی در برابر تخلّفات منظور گردد.

به همین دلیل، به دنبال آن می فرماید : «پروردگاری مهربان، و دینی استوار، و امام و پیشوایی آگاه دارید» (رَبٌّ رَحِیمٌ، وَ دینٌ قَوِیمٌ، وَ إمَامٌ عَلِیمٌ).

در واقع در سایه این سه، همه اسباب سعادت فراهم است. خداوند رحیم، همه راههای سعادت را به روی انسان گشوده و دینی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) آورده است از استحکام و استواری بی نظیری برخوردار است. و امامی که برای سرپرستی انسانها و اجرای احکام دین منصوب کرده، از هر نظر آگاه است !

واژه امام در این جا می تواند اشاره به شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، یا شخص علی (علیه السلام) و یا همه پیشوایان اسلام، از پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله) گرفته، تا وصیّ خاتم، حضرت مهدی ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ بوده باشد. بدیهی است چنین خداوند و آیین و امامی، هیچ کس را جز به مقدار توانش تکلیف نمی کند.


پی نوشت:

  1. «خلاکم ذم» ضرب المثلی است در میان عرب، و مفهومش این است که نکوهشی بر شما نیست چرا که وظیفه خودرا انجام داده اید. بعضی می گویند نخستین کسی که این جمله را به کاربرد «قصیر بن سعد» غلام «جزیمه» (یکی از شاهان عرب) بود که به دست مردی به نام «زُبَاء» کشته شد. «قصیر» به خواهرزاده پادشاه گفت انتقام خون «جزیمه» را بگیر، او در پاسخ گفت من چگونه دسترسی به قاتل پیدا کنم او از عقاب آسمان هم گریزپاتر است. «قصیر» گفت : «اطلب و خلاک ذم; تو در مقام خونخواهی باش دیگر نکوهشی برتو نخواهد بود» (هر چند دسترسی پیدا نکنی). (شرح نهج البلاغه بیهقی از علمای قرن ششم، صفحه 239 ذیل خطبه مورد بحث).

  2. «لم تشردوا» از مادّه «شرد» (بر وزن سرد) به معنی پراکنده شدن و آواره گشتن است و در جمله بالا منظور این است که مادامی که از حق دور نشوید.

  3. بقره، آیه 286.

  4. طلاق، آیه 7.

  5. اصول کافی، جلد 1 صفحه 47 حدیث 1.

  6. اصول کافی، جلد 1 صفحه 11.