[hadith]و من کلام له (علیه السلام) قبلَ مَوته:

أَیُّهَا النَّاسُ، کُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا یَفِرُّ مِنْهُ فِی فِرَارِهِ، الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْس وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ. کَمْ أَطْرَدْتُ الْأَیَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَکْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ، فَأَبَی اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ، هَیْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ.[/hadith]

از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که پیش از وفاتش ایراد فرموده است:

این گفتار مبتنی بر پند و اندرز و لزوم عبرت آموزی است، امام (ع) مردم را مخاطب قرار داده و به آنها هشدار می دهد که مرگی که طبع شما از آن نفرت دارد، ناگزیر به شما خواهد پیوست، و چه نیکوست این که فرموده است «... ما یفرّ منه فی فراره»، زیرا انسان پیوسته از مرگ گریزان، و در حال حفظ خود از آن است، و چون چاره ای از آن نیست ناگزیر آن را در ضمن گریز از آن دیدار خواهد کرد.

أجل گاهی بر پایان زندگی دنیا اطلاق می شود، چنان که خداوند متعال فرموده است: «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ...» و گاهی هم مراد از آن مدّت عمر، و دورانی است که برای زندگی انسان در دنیا تعیین شده است، در عبارت «و الأجل مساق النّفس» مراد معنای اخیر است، برای این که مدّتی را که انسان در لباس تن زندگی می کند، به منزله این است که در این مدّت به سوی هدفی که برای اوست رانده می شود نه این که محلّی برای قرار و آرام اوست.

فرموده است: «الهرب منه موافاته»:

سخن در نهایت لطافت است، برای این که کسی که مثلا با حرکت و معالجه و مانند اینها از مرگ گریزان است، هر گونه حرکت و اقدام او در این راه، مستلزم تباه کردن اوقات و از میان بردن روزگار عمر اوست، و تباهی اوقات نیز موجب فرا رسیدن مرگ و دیدار آن است، بنا بر این واژه موافات (فرا رسیدن) مجازا بر هرب (گریختن) اطلاق شده است، و این از باب اطلاق نام لازم بر ملزوم است.

فرموده است: «کم أطردت الأیّام»:

یعنی چه بسیار روزها را که گریز دادم، و پیاپی گذراندم، و در باره راز این امر پیگیری و بررسی کردم، مراد از این امر واقعه شهادت آن حضرت است، و مقصود از مکنون (پوشیده) زمان معیّن آن به تفصیل، و مکان آن است، زیرا اینها از جمله اموری است که خداوند متعال دانش آنها را ویژه خود گردانیده چنان که فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» و نیز «وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» هر چند پیامبر خدا (ص) کیفیّت شهادتش را مجملا به او خبر داده بود چنان که از آن حضرت نقل شده که به امیر المؤمنین (ع) فرموده است: ضربت بر این (اشاره به سر آن حضرت فرمود) وارد خواهد شد و از آن، این (اشاره به محاسن آن حضرت فرمود) خضاب خواهد گشت، همچنین از پیامبر اکرم (ص) روایت است که به آن حضرت فرمود: آیا می دانی شقی ترین پیشینیان کیست عرض کرد: آری آن که ناقه را پی کرد، فرمود: شقی ترین پسینیان را می دانی کی خواهد بود عرض کرد: نه، فرمود: کسی که به این جا (اشاره به سر حضرت) ضربت می زند، و این (اشاره به محاسن حضرت) را از آن خضاب می کند.

امّا بررسی و پیگیری آن حضرت در این باره، مربوط است به وقت و مکان و قرائن مشخّصه آن به تفصیل، که ممکن است این بررسی از طریق پرسش از پیامبر گرامی (ص) در دوران زندگی آن بزرگوار باشد، و رسول اکرم (ص) تفصیل این واقعه را از او پنهان داشته است، یا این که برای دریافت این مطلب، احوال آن حضرت را در دیگر اوقاتی که با مردم بوده مورد فحص و دقّت قرار داده است، امّا خداوند همواره این امر را پوشیده و مکتوم داشته است، از این رو فرموده است: چه دور است دانستن این امر، که آن در خزانه علم خداوند نهفته است.