[hadith]المعروف فی غیر أهله:

وَ لَیْسَ لِوَاضِعِ الْمَعْرُوفِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ مِنَ الْحَظِّ فِیمَا أَتَی إِلَّا مَحْمَدَةُ اللِّئَامِ وَ ثَنَاءُ الْأَشْرَارِ وَ مَقَالَةُ الْجُهَّالَ مَا دَامَ مُنْعِماً عَلَیْهِمْ مَا أَجْوَدَ یَدَهُ، وَ هُوَ عَنْ ذَاتِ اللَّهِ بَخیلٌ.

مواضع المعروف:

فَمَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَلْیَصِلْ بهِ الْقَرَابَةَ، وَ لْیُحْسنْ مِنْهُ الضِّیَافَةَ، وَ لْیَفُکَّ بهِ الْأَسیرَ وَ الْعَانِیَ، وَ لْیُعْطِ مِنْهُ الْفَقِیرَ وَ الْغَارِمَ، وَ لْیَصْبرْ نَفْسَهُ عَلَی الْحُقُوقِ وَ النَّوَائِب ابْتِغَاءَ الثَّوَاب، فَإِنَّ فَوْزاً بهَذهِ الْخِصَالِ شَرَفُ مَکَارِمِ الدُّنْیَا وَ دَرْکُ فَضَائِلِ الْآخِرَةِ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 5، ص: 581-571

وَمِنْ کلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ المعروف فی غیر أهله.

از سخنان امام علیه السلام است که درباره نیکی کردن به کسانی که شایسته آن نیستند بیان فرموده است

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه عمدتاً در دو محور بحث می کند: در محور اوّل نتایج سوء نیکی کردن و کمک نمودن به نااهلان را شرح می دهد

.

و در محور دوّم مواردی که شایسته است انسان برای نیکی کردن برگزیند، و در سایه آن به شرف دنیا و فضایل آخرت نائل گردد

.

نیکی در جای خود:

این خطبه طبق بعضی از روایات معتبر، بخشی از خطبه 126 بوده است، در آن جا که جمعی از ساده اندیشان و دوستان ناآگاه بر امام (علیه السلام) خرده می گرفتند که چرا سهم همه را از بیت المال یکسان کرده ای ؟! چرا دست بذل و بخشش را از آستین سخاوت بیرون نمی آوری، و سران قوم را مورد عنایت مخصوص و بخشش ویژه قرار نمی دهی تا تو را ثنا گویند و بر جود و سخاوتت، مدح و ستایش کنند، و در مشکلات از تو حمایت نمایند ؟!

امام (علیه السلام) در این خطبه به آنها هشدار می دهد که بذل و بخشش بی جا و در غیر محل شایسته، نه تنها خشم و غضب الهی را در پی دارد، که از نظر دنیا نیز زیانبار است; چرا که اشرار را ثنا خوان انسان می کند، و نیکان را از اطراف او پراکنده می سازد.

می فرماید : «کسی که نیکی را در غیر مورد و نزد غیر اهلش قرار می دهد، بهره ای جز ستایش لئیمان و ثناخوانی اشرار و گفتار (تملّق آمیز) جاهلان ندارد». (وَلَیْسَ لِوَاضِعِ الْمَعْرُوفِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ، وَعِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ، مِنَ الْحَظِّ فِیمَا أَتی إِلاَّ مَحْمَدَةُ(1) اللِّئَامِ، وَثَنَاءُ الاَْشْرَارِ، وَمَقَالَةُ الْجُهَّالِ).

اضافه بر این «این ستایش و ثناگویی نیز تا هنگامی است که به آنها بذل و بخشش می کند (و آنها می گویند :) چه دست سخاوتمندی دارد، (و به مجرد این که بذل و بخشش او قطع شود، ثناخوانی نیز قطع خواهد شد) و این در حالی است که او در مورد بخشش در راه خدا بخل می ورزد». (مَادَامَ مُنْعِماً عَلَیْهِمْ: مَا أَجْوَدَ یَدَهُ! وَهُوَ عَنْ ذَاتِ اللهِ بَخِیلٌ!).

بارها در زندگی خود این سخن مولا را آزموده ایم و تاریخ بشریّت نیز فراوان به خاطر دارد، که افراد دنیاپرست، سرمایه های جامعه را که به دست آنها سپرده شده، به چاپلوسان و متملّقان و اشراری که گرد آنها را گرفته اند می دهند، و از درد و رنج محرومان جامعه به کلّی بی خبرند، و آن روز که ورق برگردد، و دنیا به آنها پشت کند، نه تنها محرومان و ستمدیدگان بر ضدّ آنها قیام می کنند، بلکه اطرافیان شرور و چاپلوس نیز به سرعت تغییر شکل داده، به نکوهش و مذّمت آنها می پردازند، نه فقط آنها را تنها می گذارند، بلکه به مقابله آنها برمی خیزند و خودرا با حاکمیّت جدید هماهنگ نشان می دهند، و این نتیجه کار کسانی است که از خدا و خلق او بریده اند، و به اشرار و فرصت طلبان و سودجویان پیوسته اند.

در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می خوانیم : «مَنْ طَلَبَ مَحَامِدَ النَّاس بمَعاصِی اللهِ عَادَ حَامِدُهُ مِنْهُمْ ذَامّاً; کسی که ستایش مردم را از طریق معصیت خداوند بطلبد، ستایش گر او نکوهش گر او خواهد شد»(2).

در حدیث دیگری می خوانیم که امام صادق (علیه السلام) به «مفضّل» فرمود : «إذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ إلی خَیْر یَصیِرُ الرَّجُلُ أَمْ إلی شَرٍّ ؟ اُنْظُرْ إلی أَیْنَ یَضَعُ مَعْرُوفَهُ ؟ فَإنْ کانَ یَضَعُ مُعْرُوفَهُ عِنْدَ أَهْلِهِ فَأعْلَمْ أَنَّهُ یَصِیرُ إلی خَیْر وَإنْ کَانَ یَضَعُ مَعْروُفَهُ عِنْدَ غَیْرِ اَهْلِهِ فَأْعَلْمَ أَنَّهُ لَیْسَ لَهُ فِی الاْخِرَةِ مِنْ خَلاق; ای «مفضّل !» اگر می خواهی بدانی کسی به سوی خیر می رود یا شرّ، نگاه کن ببین به چه کسانی خدمت می کند، هر گاه به افراد نیازمندی که شایسته آن هستند خدمت می کند، بدان ! که به سوی خیر می رود، و اگر نیکی و خدمات خودرا نزد کسانی می برد که اهل آن نیستند، بدان! که او در آخرت بهره ای ندارد»(3).


در بخش اوّل این خطبه امام (علیه السلام) از کسانی که نیکی را در اختیار غیر اهلش قرار می دهند، سخت نکوهش کرد، که جنبه منفی قضیه بود، ولی در این بخش به جنبه اثباتی پرداخته و موارد شایسته انفاق و بذل و بخشش را بیان می فرماید، مبادا کسانی با شنیدن جمله های سابق، بهانه ای برای بخل ورزی و عدم انفاق پیدا کنند، می فرماید: «هر کس خداوند، مال و ثروتی به او بخشیده، باید به وسیله آن صله رحم کند، از میهمانان به خوبی پذیرایی نماید، اسیران و کسانی را که در زحمت و فشار هستند آزاد سازد، و به فقرا و بدهکاران کمک کند». (فَمَنْ آتَاهُ اللهُ مَالاً فَلْیَصِلْ بهِ الْقَرَابَةَ، وَلْیُحْسنْ مِنْهُ الضِّیَافَةَ، وَلْیَفُکَّ بهِ الاَْسیرَ وَالْعَانِیَ(1)، وَلْیُعْطِ مِنْهُ الْفَقِیرَ وَالْغَارِمَ(2)).

در واقع امام (علیه السلام) به شش گونه از موارد مهم انفاق و بخشش اشاره می کند، که نخستین آنها خویشاوندان نیازمند است و بدون شک آنها بر دیگران مقدمند، همان گونه که در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم : «سُئِلَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله) أَیُّ الصَّدَقَة أفْضَلُ ؟ فَقَالَ (صلی الله علیه وآله) : عَلَی ذیْ الرَّحِمِ الْکَاشحِ(3); از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) سؤال شد کدام صدقه افضل است ؟ فرمود : صدقه به ارحام و بستگانی که با تو مخالفت دارند».

سپس انگشت بر مسأله ضیافت و مهمانی می نهد، همان چیزی که سبب محبّت میان دوستان و برطرف شدن کدورتها از دشمنان می شود، و پیوندهای عاطفی و اجتماعی را محکم تر می کند، و اسلام به این مسأله انسانی و اخلاقی اهمیّت فراوان داده است، تا آن جا که امام صادق (علیه السلام) به یکی از یارانش فرمود : آیا برادران دینی خودرا دوست می داری ؟ عرض کرد : آری... سپس فرمود : آیا آنها را به منزل خود دعوت می کنی ؟ عرض می کند : آری، من (تنها بر سر سفره نمی نشینم و) همواره با دو یا سه نفر یا کمتر و یا بیشتر از دوستان غذا می خورم، امام صادق (علیه السلام) فرمود : بخشش آنها بر تو از بخشش تو بر آنها بیشتر است. راوی تعجب می کند وعرضه می دارد : فدایت شوم من به آنها غذا می دهم و به خانه خود دعوت می کنم، با این حال بخشش آنها بر من بیشتر است ؟ امام (علیه السلام) فرمود : آری «إنَّهُمْ إذَا دَخَلُوا مَنْزلَکَ دَخَلُوا بمَغْفِرَتِکَ وَمَغْفِرَةِ عِیالِکَ وإذَا خَرَجُوا مِنْ مَنْزلِکَ خَرَجُوا بذُنُوبکَ وَ ذُنُوب عِیَالِکَ; آنها هنگامی که وارد منزل تو می شوند آمرزش برای تو و خانواده ات را با خود می آورند، و هنگامی که بیرون می روند گناهان تو و خانواده ات را بیرون می برند»(4).

و از آن جا که پرداخت حقوق واجبه و مستحبه و جبران خسارتها گاه بر نفس انسان سنگین است، امام (علیه السلام) در ادامه سخن تأکید بر صبر وشکیبایی می کند، و می فرماید : «چنین کسی باید برای رسیدن به پاداش الهی در برابر پرداخت حقوق (واجب و مستحب)، و همچنین مشکلات و حوادث دردناک، شکیبا باشد» (وَلْیَصْبرْ نَفْسَهُ عَلَی الْحُقُوقِ وَالنَّوَائِب(5)، ابْتِغَاءَ الثَّوَاب).

بنابراین تعبیر به «حقوق»، شامل واجب و مستحب، هر دو می شود و «نوائب» جمع «نائبه» به معنی حوادث دردناک است و در این جا اشاره به تمام اموری می شود که خسارت مالی در بردارد، خواه از ناحیه ظلم ظالمان و حاکمان ستمکار باشد، یا حوادث غیر منتظره ای که در طول زندگی دامان انسان را می گیرد.

تعبیر به «ابْتِغَاءَ الثَّوَاب»، اشاره به این است که صبر در برابر تمام این بذل و بخششها و صرف مال در مصارف مزبور باید به خاطر خدا باشد، تا اجر و پاداشش نزد او محفوظ ماند، و به تعبیر دیگر مهم آن است که صرف هرگونه مال توأم با قصد قربت شود.

در پایان، به آثار گرانبهای این کار پرداخته، می فرماید : «به دست آوردن چیزی از این صفات نیک، سبب شرافت و بزرگی در دنیا و درک فضایل آخرت است، إن شاء الله» (فَإنَّ فَوْزاً بهذهِ الْخِصَالِ شَرَفُ مَکَارِمِ الدُّنْیَا، وَدَرْکُ فَضَائِلِ الاْخِرَةِ; إنْ شَاءَ اللهُ).

به یقین بذل و بخشش در موارد ششگانه بالا، هم سبب آبرو و شخصیت در جامعه انسانی در دنیا می شود، و هم از اسباب مهم سرافرازی در آخرت خواهد بود.

جمله : «مَنْ جَادَ سَادَ; کسی که جود و بخشش کند بزرگ و آقا می شود»(6)، که از حضرت حسین (علیه السلام) نقل شده، و تدریجاً به صورت ضرب المثلی درآمده، گواه بر این معناست، همچنین حدیث معروف از پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) که فرمود : «وافضُل عَلَی مَنْ شئْتَ تَکُنْ اَمِیَرهُ(7); به هر کس می خواهی نیکی کن تا امیر او باشی» دگواه این معناست، و تجربیات روزمره همه ما نیز بر این معنا شهادت می دهد.

این از جهت دنیا، و از نظر آخرت یکی از بهترین اسباب نجات، نیکی به انسانها و کمک به نیازمندان است. در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام)می خوانیم : «أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَهْلُ الْمَعْروُفِ; نخستین گروهی که وارد بهشت می شوند کسانی هستند که کارهای نیک انجام می دادند»(8).

ضمناً تعبیر به «فوزاً» به صورت نکره، بیانگر این حقیقت است که حتی کمکهای کوچک و انفاقهای محدود می تواند سبب افتخار در دنیا و آخرت گردد، تا چه رسد به کمکهای وسیع و گسترده.(9)


پی نوشت:

  1. «محمده» به معنی ستایش است ضد مذمت که به معنی نکوهش است.

  2. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 178.

  3. منهاج البراعه، جلد 7، صفحه 439.

  4. «عانی» از مادّه «عنی» به معنی رنج و تعب گرفته شده. بعضی از مفسّران نهج البلاغه آن را مترادف با اسیر می دانند ولی ظاهر این است که مفهوم گسترده تری دارد و هر انسانی را که در درد و رنج است شامل می شود.

  5. «غارم» به معنی شخص بدهکار است و از مادّه «غرامت» گرفته شده.

  6. الکافی، جلد 4، صفحه 10.

  7. الکافی، جلد 2، صفحه 201، حدیث 8 .

  8. «نوائب» جمع «نائبه» همان گونه که در بالا گفته شد به معنی حوادث دردناک است که برای انسان رخ می دهد ولی بعضی از ارباب لغت آن را به معنی هرگونه حادثه تفسیر کرده اند خواه خوب باشد خواه بد.

  9. کشف الغمه، جلد 2، صفحه 242.

  10. ارشاد، جلد 1، صفحه 303، بحار الانوار، جلد 74، صفحه 433.

  11. میزان الحکمه، 12611.

سند خطبه:

این خطبه را مرحوم کلینی در کتاب کافی (جلد 4، صفحه 31) با مقداری تفاوت آورده است و همچنین مرحوم مفید در مجالس و شیخ طوسی در امالی و ابن قتیبه در الامامه والسیاسه آورده اند

.

این نکته نیز قابل اهمیّت است که از بعضی از منابع بالا (مانند کتاب کافی) به خوبی استفاده می شود که این خطبه دنباله خطبه 126 می باشد. (مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 282، با کمی تلخیص

).