[hadith]من کلام له (علیه السلام) فی النهی عن سماع الغیبة و فی الفرق بین الحق و الباطل:

أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ، فَلَا یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ؛ أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ یُحِیلُ الْکَلَامُ وَ بَاطِلُ ذَلِکَ یَبُورُ، وَ اللَّهُ سَمِیعٌ وَ شَهِیدٌ. أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابعَ.

فسُئل (علیه السلام) عن معنی قوله هذا، فجمع أصابعَه و وضَعَها بَینَ أذُنِه و عَینِه ثم قال: الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَیْتُ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 5، ص: 570-563

وَمِنْ کلام لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ فی النهی عن سماع الغیبة وفی الفرق بین الحقّ والباطل.

از سخنان امام علیه السلام است که در آن از شنیدن غیبت نهی کرده و راه شناخت حق و باطل را نشان داده است

.

خطبه در یک نگاه:

به نظر می رسد که این سخن دنباله خطبه سابق است، در آن خطبه سخن از نهی از غیبت مردم بود و در این خطبه درباره نهی از استماع غیبت سخن به میان آمده است و برای این که آبروی مسلمین محفوظ بماند، امام علیه السلام تأکید می کند هر سخنی را که هر کس می گوید، نباید باور کرد؛ چرا که حتی افراد راستگو نیز خطا می کنند و به راه اشتباه می روند

.

در پایان این خطبه، امام علیه السلام توصیه می کند تا چیزی را به چشم خود نبینید، باور نکنید؛ چرا که بسیاری از شنیده ها خطا و اشتباه است

.

فاصله حق و باطل چهار انگشت است!

به نظر می رسد این سخن جزئی از خطبه سابق بوده، که مرحوم «سیّد رضی» آن را از هم جدا نموده، و به طور مستقل ذکر کرده است. در واقع هدف از هر دو، یک چیز است، و آن حفظ آبروی مسلمین و کمک به خوش بینی و اعتماد مردم به یکدیگر و پرهیز از آثار سوء غیبت و عیب جویی است.

در خطبه قبل امام (علیه السلام) طرق پیشگیری از غیبت را بیان فرمود، و در این خطبه سعی می فرماید آثار مخرّب غیبت را کم کند، و یا از میان ببرد.

نخست می فرماید : «ای مردم ! هر کس از برادر مسلمانش استواری در دین و درستی روش را مشاهده کند، باید به سخنانی که این و آن در نکوهش او می گویند گوش فرا ندهد» (أیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دین وَسَدَادَ(1) طَرِیق، فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ).

در حقیقت امام (علیه السلام) در این بخش کوتاه از خطبه، از طرق مختلفی آثار سوء غیبت را در شنونده خنثی می کند، و نخستین طریق آن همان است که در عبارت بالا آمده است; زیرا انسان هنگامی که کسی را به حسن سابقه و تقوای الهی شناخته باشد، باید اطمینان پیدا کند اگر چیز خلافی درباره او می گویند، اشتباه است، زیرا همیشه موارد مشکوک را بر موارد معلوم حمل می کنند، و به تعبیر مشهور «الَظَّنُ یُلْحِقُ الشیْءَ باْلأَعَمِّ الأَغْلَب».

البتّه مفهوم این سخن آن نیست که غیبت و عیب جویی افراد را درباره کسانی که سابقه آن را نداریم، بپذیریم، بلکه هدف تأکید بیشتر در مورد افراد خوش سابقه است، که به هیچ وجه نباید گفتار بدگویان و بدخواهان را درباره آنها تصدیق کرد.

سپس امام (علیه السلام) به نکته دیگری اشاره می فرماید : که به فرض گوینده آدم صادقی باشد، ولی به یقین معصوم نیست، و هر انسانی جز معصومین جایز الخطا هستند، و این امر سبب می شود که انسان نسبتهایی را که به افراد داده می شود، به آسانی نپذیرد، می فرماید : «آگاه باشید! گاه تیرانداز تیرش به خطا می رود» (و حدس و گمانها همیشه مطابق واقع نیست) (أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی، وَتُخْطِیءُ السِّهَامُ).

به علاوه، «سخن باطل فراوان گفته می شود، و باطل نابود و بی اثر خواهد شد، و خداوند شنوا و شاهد (بر اعمال بندگان) است». (وَیُحِیلُ(2) الْکَلاَمُ، وَ بَاطِلُ ذلِکَ یَبُورُ(3)، وَاللهُ سَمِیعٌ وَشَهِیدٌ).

اشاره به این که بسیاری از مردم پای بند به کلام حق نیستند، و هر چه بر زبانشان جاری شد می گویند، به همین دلیل، نباید عیوب و گناهانی را که به اشخاص نسبت می دهند پذیرفت، چرا که ممکن است از همان گفتارهای باطل و بی اساسی باشد که بدون تحقیق و نسنجیده به افراد نسبت می دهند، به خصوص این که می دانیم خداوند همه جا شاهد و ناظر است، و هر چه را می گوییم مأموران ثبت اعمال می نویسند.

و در پایان این سخن باز هم به نکته مهم دیگری توجه می دهد، ومی فرماید : «بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست !» (أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ إلاَّ أَرْبَعُ أَصَابعَ).

«کسی از حاضران از تفسیر این سخن سؤال کرد، امام (علیه السلام) انگشتان خودرا جمع کرد و در میان گوش و چشم خود (در کنار صورتش) قرار داد، سپس فرمود : باطل آن است که بگویی شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم !» (فَسُئلَ (علیه السلام) عَنْ مَعْنی قَولِهِ هذَا، فَجَمَعَ أَصَابعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ أُذُنِهِ وَعَیْنِهِ ثُمّ قَالَ : الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، والْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَیْتُ!).

این سخن در واقع اشاره به شایعاتی است که در میان مردم زبان به زبان می چرخد، و مردم به عنوان «می گویند و می گویند» مطالبی را به یکدیگر منتقل می سازند، که چیزی جز شایعات بی اساس نیست، امام (علیه السلام) می فرماید : به شایعات اعتنا نکنید، و تا نبینید چیزی را به کسی نسبت ندهید.

از این جا پاسخ سؤالی را که بسیاری از شارحان نهج البلاغه در این جا مطرح کرده اند و گفته اند : «آیات قرآن، وحی آسمانی، سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) وائمّة معصومین (علیهم السلام)، همه از طریق سمع و شنیدن است، چگونه ممکن است باطل باشد ؟» روشن می شود; زیرا مقصود امام (علیه السلام) این نیست که اخبار ثقات و احادیث متواتره و مستفیضه که از طریق شنیدن به ما رسیده، باطل است، بلکه اشاره به همان معنی عرفی و متعارف است که در مورد شایعات بکار می رود.

شاهد این سخن حدیثی است که از امام حسن مجتبی (علیه السلام) نقل شده است، که پرسیدند : «کَمْ بَیْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ؟; چقدر میان حق و باطل فاصله است ؟».

امام (علیه السلام) فرمود : «أرْبَعُ أَصَابع فَمَا رَأَیْتَهُ بَعَیْنِکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بأُذُنَیْکَ بَاطِلاً کَثیِراً; چهار انگشت است، آنچه با چشمت ببینی حق است، حال آن که با گوش های خود سخنان باطل فراوان (و شایعات بی اساس) می شنوی»(4).

کوتاه سخن این که، نه هر چه انسان می بیند حق است; چرا که گاه چشم خطا می کند، و نه هر چه می شنود باطل است; چرا که ممکن است گویندگان افراد عادل و ثقه و معتبر و دقیقی باشند، ولی در میان دیده ها خطا کم است، اما در میان شنیده ها سخن باطل بسیار است، و آنچه در خطبه بالا آمده است اشاره به همین نکته دارد.

آنچه در بالا آمد شاید بهترین تفسیری باشد که برای جمله فوق به نظر می رسد، بعضی از شارحان نهج البلاغه تفسیر دیگری دارند که خلاصه اش چنین است : جمله «میان حق و باطل چهار انگشت فاصله است»، اشاره به عیوبی است که درباره اشخاص گفته می شود، بسیاری از این عیوب، ناشی از سوء ظن، عدم تحقیق، حسد، کینه توزی، و مانند آن است، بنابراین در میان این گفته ها دروغ و باطل فراوان است، ولی اگر انسان عیوبی را با چشم خود ببیند، می تواند قبول کند که فلان شخص دارای فلان عیوب است.


نکته:

یک درس عالی اخلاقی:

اگر مردم جهان همین جمله اخیر را که امام (علیه السلام) می فرمود : «میان حق و باطل چهار انگشت بیشتر فاصله نیست»، به خاطر بسپارند، و همیشه و در همه جا به آن عمل کنند، به یقین خوش بینی و حسن ظن جای بدبینی و سوء ظن، و اعتماد جای بی اعتمادی، و محبّت جای نفرت و کینه توزی را خواهد گرفت، و شایعات بی اساس درباره اشخاص و گروهها از رونق خواهد افتاد، و شایعه پردازان هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید، و روح سلامت و خوش بینی بر جامعه حاکم می شود.

متأسفانه امروز نه تنها در سطح افراد عادی، بلکه در سطح رسانه های دنیا طوفان خطرناکی از شایعه پراکنی نسبت به اشخاص و گروهها و کشورها درگرفته، که فضای جهان را تیره و تار ساخته است، و سرچشمه آن غفلت از تفاوت حق و باطل است، که در کلام بالا به آن اشاره شد و متأسفانه مردم جهان هزینه سنگینی به خاطر آن می پردازند.(5)


پی نوشت:

  1. «سداد» به معنی گفتار و عمل صحیح است این واژه گاه به معنی مصدری و گاه اسم مصدری به کار رفته و به نظر می رسد با مادّه «سدّ» که به معنی دیوارهای محکمی است که در برابر سیلاب و مانند آن می بندند از نظر مفهوم قرابت دارد زیرا سخنان حق و درست دارای استحکام خاصی است.

  2. «یُحیل» از مادّه «احاله» به گفته قاموس به هرگونه تغییر یا حرکتی که از استقامت و درستی خارج می شود و به کجی و اعوجاج می گراید گفته می شود.

  3. «یبور» از مادّه «بوار» در اصل به معنای شدت کساد بودن چیزی است و چون شدت کسادی باعث فساد می شود چنان که در ضرب المثل عرب آمده «کَسَدَ حَتّی فَسَدَ» این کلمه به معنی فساد و سپس هلاکت اطلاق شده است.

  4. بحار الانوار، جلد 72، صفحه 196.

سند خطبه:

این خطبه را قاضی قضاعی در کتاب دستور معالم الحکم آورده است و علی بن هذیل در کتاب عین الأدب و السیاسه آن را با تفاوتهایی نقل کرده است قسمتی از آن را نیز مرحوم صدوق در خصال و ابن عبد ربّه در عقد الفرید آورده اند.(مصادر نهج البلاغه، جلد 2، ص 315

).