[hadith]حَتَّی تَقُومَ الْحَرْبُ بکُمْ عَلَی سَاقٍ بَادیاً نَوَاجِذُهَا، مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا، حُلْواً رَضَاعُهَا، عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا. أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِی غَدٌ بمَا لَا تَعْرِفُونَ، یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا، وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبدهَا، وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سلْماً مَقَالِیدَهَا؛ فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ، وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَاب وَ السُّنَّةِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏5، ص: 532-529

گوشه ای از حوادث هولناک آخر الزمان:

این بخش از خطبه در واقع ادامه بخش پیشین است، و اشاره به حوادث سخت آخر الزمان می کند که نخست جنگهای خونین و ویرانگر، جوامع بشری را تحت شدیدترین فشارها قرار می دهد و ظلم وجور همه جا را پر می کند، سپس نماینده عدل الهی ظاهر می گردد، به جنگها و ستیزها پایان می بخشد، زمین را پر از عدل و داد می کند، وسایل رفاه و بهزیستی را فراهم می سازد.

می فرماید: (این وضع همچنان ادامه می یابد) «تا جنگ همچون حیوان خطرناک و خشمگینی روی پاهای خود بایستد در حالی که دندانهایش آشکار باشد !» (حَتَّی تَقُومَ الْحَرْبُ بکُمْ عَلَی سَاق، بَادیاً نَوَاجِذُهَا(1)).

سپس به پیروزیهای آغاز جنگ و تلخیهای سرانجام آن اشاره کرده، می فرماید : «پستانهایش پر از شیر است و نوشیدنش شیرین، اما سرانجامش تلخ و ناگوار می باشد !» (مْملُوءَةً أَخْلاَفُهَا(2)، حُلْواً رَضَاعُهَا، عَلْقَماً(3) عَاقِبَتُهَا).

گویی جنگ شیرهای شیرین و در عین حال مسمومی در پستان دارد، که افراد هوسباز را به امید پیروزی سریع به سوی خود می کشد; ولی عاقبت آنها را زمین گیر و متلاشی می سازد.

سپس به ظهور حکومت الهی اشاره کرده، می فرماید : «آگاه باشید ! فردا ـ همان فردایی که حوادثی با خود می آورد که شما نمی دانید ـ کسی بر شما حکومت خواهد کرد که از غیر آن طایفه (آتش افروزان جنگ های خونین و ظالمانه) است، و او عمّال حکومت های ظالم پیشین را بر اعمال بدشان کیفر می دهد» (أَلاَ وَ فِی غَد ـ وَسَیَأْتِی غَدٌ بمَا لاَ تَعْرِفُونَ ـ یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِیءِ أَعْمَالِهَا).

سپس به اوضاع رضایت بخش و پر خیر و برکتی که بعد از قیام او به وجود می آید، اشاره کرده، می فرماید : «در آن زمان، زمین گنجهای درونش را بیرون می ریزد و کلیدهایش را تسلیم وی می کند، آن وقت او روش عدالت گستری را به شما نشان می دهد، که چگونه است و آنچه را از کتاب و سنت مرده است زنده می کند !» (وَتُخْرِجُ لَهُ الاَْرْضُ أَفَالِیذَ(4) کَبدهَا، وَتُلْقِی إلَیْهِ سلْماً مَقَالِیدَهَا، فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ، وَیُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَاب وَالسُّنَّةِ).

از یکسو: در حکومت مهدی (علیه السلام) معادن گرانبهای درون زمین به آسانی کشف می شود.

واز سوی دیگر: کلید این منابع و یا کلید حکومت سرتاسر زمین در اختیار او قرار می گیرد.

و از سوی سوّم: با برخورداری از آن منابع غنی و این حکومت فراگیر، آیین عدالت را در سراسر زمین گسترش می دهد.

از سوی چهارم: تعلیمات و ارزشهای فراموش شده قرآن و سنّت را احیا می کند، و به این ترتیب مردم از نظر مادّی و معنوی در مسیر تکامل قرار می گیرند، و آسوده خاطر در این راه پیش می روند. در سایه حکومت مهدی (علیه السلام) عقلها کامل می شود و ارزشهای انسانی زنده می گردد و انواع مواهب الهی در اختیار انسانها قرار می گیرد و عوامل ظلم و ستم برچیده می شود.

شبیه این تعبیرات در روایات مربوط به قیام مهدی (علیه السلام) به روشنی دیده می شود، در یکجا از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که درباره حضرت مهدی (علیه السلام) می فرماید: «وَتَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ وَ یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغِرْبَ وَیُظْهِرُ اللهُ دیَنُهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوج کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ فَلاَ یَبْقَی عَلَی وَجْهِ الاَْرْضِ خَرابٌ إلاَّ عُمِّرَ; گنجهای درون زمین برای او آشکار می شود و حکومت او شرق و غرب جهان را می گیرد. و آیین او بر همه آیینها پیروز می شود، هر چند مشرکان ناخوش داشته باشند و در آن زمان هیچ ویرانه ای بر صفحه زمین باقی نمی ماند مگر این که آباد می شود»(5).

در جای دیگر می فرماید: «یَمْلاَُ اللهُ الاَْرْضَ بهِ عَدلاً وَ قِسطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمَاً وَ جُورَاً فَیَفْتَحُ اللهُ لَهُ شَرْقَ الاَْرْضِ وَغَرْبَها... وَتُطْوِی لَهُ الاَْرْضُ; زمین را به برکت او پر از عدل و داد می کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده است و خداوند شرق و غرب زمین را برای او فتح می کند و زمین برای او پیچیده می شود (با سرعت از نقطه ای به نقطه دیگر نقل مکان می کند)(6).


پی نوشت:

  1. «نواجذ» جمع «ناجذ» به معنی دندانهای آسیاب که بعد از «انیاب» (نیشها) واقع شده است می باشد و گاه آن را به معنی همه دندانها تفسیر کرده اند و در خطبه بالا مناسب همین معناست.

  2. «اخلاف» جمع «خلف» (بر وزن جلف) به معنای نوک پستان شتر ماده است و گاه به معنای نوک پستان سایر حیوانات مانند گاو و گوسفند نیز گفته می شود.

  3. «علقما» بوته ای است بسیار تلخ که به آن «حنظل» نیز گفته می شود. این واژه به هر چیز تلخی نیز اطلاق می شود.

  4. «افالیذ» جمع «افلاذ» و آن جمع «فِلذ» (بر وزن فکر) به معنای کبد شتر، یا کبد هر انسان یا حیوانی است و «فلذة» به معنای قطعه ای از کبد می آید و در عبارت بالا منظور اشیای گرانقیمت و گنج ها و معادن گرانبهایی است که در درون زمین نهفته است.

  5. شرح نهج البلاغه خویی، جلد 8 ، صفحه 353.

  6. بحار الانوار، جلد 52، صفحه 390.