[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) یومئ فیها إلی ذکر المَلاحم:

یَعْطِفُ الْهَوَی عَلَی الْهُدَی، إِذَا عَطَفُوا الْهُدَی عَلَی الْهَوَی؛ وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَی الْقُرْآنِ، إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَی الرَّأْیِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 5، ص: 527-523

وَمِنْ خطبة لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ یومیء فیها إلی ذکر الملاحم.

از خطبه های امام علیه السلام است که از حوادث مهم آینده پیشگویی می کند

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه در واقع از سه بخش تشکیل شده که همه مرتبط با یکدیگر است

.

در بخش اوّل اشاره به یک مرد الهی می کند که اساس کار خودرا بر هدایتهای قرآنی می گذارد و در سایه آن پیش می رود و غالب شارحان نهج البلاغه این مرد الهی را با توجه به اوصافی که در ادامه می آید همان حضرت مهدی (عج) می دانند

.

در بخش دوّم به حوادث خونینی اشاره می کند که با قیام آن مرد الهی برای اقامه حکومت عدل صورت می گیرد پس آرامش و عدالت و غنا و بی نیازی صفحه زمین را پر می کند

.

در بخش سوّم به حوادث خونین دیگری اشاره می فرماید: که از شام برمی خیزد و مردم را شدیداً گرفتار می کند (این بخش ممکن است اشاره به حکومت بعضی از «بنی مروان» بوده باشد و یا به ظهور افرادی مانند «سفیانی» قبل از قیام حضرت مهدی علیه السلام

).

ویژگی حضرت مهدی (علیه السلام):

این خطبه از حوادث آینده پیش گویی می کند، و به سه حادثه مهم اشاره می نماید که نخستین آن را غالب شارحان نهج البلاغه اشاره به حضرت مهدی (علیه السلام) می دانند; زیرا می فرماید : «او خواسته های دل را پیرو هدایت قرار می دهد در زمانی که مردم هدایت را پیرو خواسته های دل قرار داده اند، و رأی و فکر را پیرو قرآن می سازد در آن زمان که مردم قرآن را تابع فکر خود قرار می دهند» (یَعْطِفُ(1) الْهَوی عَلَی الْهُدَی، إذَا عَطَفُوا الْهُدَی عَلَی الْهَوَی، وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَی الْقُرْآنِ إذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَی الرَّأْیِ).

آیا این دو جمله دارای یک مفهوم و یک محتواست و در واقع تاکید یکدیگر است ؟ یا این که جمله اوّل اشاره به هدایتهای عقلانی و جمله دوّم ناظر به هدایتهای قرآنی است ؟

معنی دوّم صحیح تر به نظر می رسد، یعنی در آن روز که مردم به خاطر هواپرستی منطق عقل و هدایتهای خردمندانه را به فراموشی سپرده اند، پرده های هواپرستی را کنار می زند و هدایتهای عقلانی را حاکم می کند، و آن روز که توجیه گران برای رسیدن به خواسته های نادرست خویش قرآن را از طریق تفسیر به رأی برخواسته های خویش تطبیق می کنند او فرمان وحی را معیار سنجش و برنامه کار خویش قرار می دهد و تفسیر به رأی و توجیه گری را کنار می زند.

اگر درست دقت کنیم ریشه همه بدبختی ها همین دو چیز است : حاکم کردن هوای نفس بر عقل و تطبیق خواسته های دل بر آیات قرآن از طریق تفسیر به رأی، و اگر این دو از میان برود جادّه برای رسیدن به حکومت عدل الهی هموار می گردد.

تمام مسائلی که دامان مسلمین را از آغاز تاکنون گرفته بخاطر همین دو انحراف است و طریق اصلاح نیز اصلاح همین دو می باشد.


نکته:

دانشمندان در بحث شناخت و معرفت از جمله حجابهای معرفت را حجاب هواپرستی ذکر کرده اند، آن گونه که قرآن مجید می فرماید : «(اَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إلهَهُ هَواهُ وَ اَضَلَّهُ اللهُ عَلَی عِلْم وَ خَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَ قَلْبهِ وَ جَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشاوَةً); آیا دیدی کسی که معبود خودرا هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر این امر که شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهرزده و بر چشمش پرده افکنده است»(2).

چه زیبا فرمود امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در خطبه نورانی 109: «مَنْ عَشقَ شَیْئَاً أَعْشی بَصَرَهُ; کسی که به چیزی عشق ورزد چشم او را کم نور و یا بی نور می کند».

تفسیر به رأی و تطبیق آیات الهی به رأی، یکی دیگر از دامهای بزرگ شیطان است که جمله ها را از معنی واقعی خود تهی می کند و به شکل دلخواه درمی آورد، و وحی الهی را به کلی از ارزش می اندازد، به همین دلیل در احادیث اسلامی این کار به منزله کفر شناخته شده، امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «مَنْ فَسَّرَ برَأْیِهِ آَیَةً مِنْ کِتاب اللهِ فَقَدْ کَفَرَ; کسی که یک آیه قرآن را تفسیر به رأی کند کافر شده»(3).

و از آن جا که مبارزه با این دو انحراف به طور قاطع از برنامه های حضرت مهدی ارواحنا فداه می باشد، شارحان نهج البلاغه ـ چنانکه گذشت ـ معتقدند که ضمیر در عبارات بالا به حضرت مهدی (علیه السلام) باز می گردد.(4)


پی نوشت:

  1. «یعطف» از مادّه «عطف» (بر وزن فتح) به معنی تمایل پیدا کردن یا مایل ساختن به چیزی است. این واژه گاهی به صورت متعدی بکار می رود که به معنی مایل ساختن است و گاه با «إلی» متعدی می شود که به معنی مایل شدن به چیزی است و گاه با «علی» متعدی می شود که به معنی بازگشت به چیزی است و گاه با «عن» که به معنی انصراف از چیزی است.

  2. جاثیه، آیه 23.

  3. تفسیر برهان، جلد 1، صفحه 19.

سند خطبه:

در مصادر نهج البلاغه تنها بخشی از این خطبه را از آمدی در غرر الحکم نقل کرده، ومی افزاید: با توجه به این که شارحان نهج البلاغه، بخش اوّل این خطبه را اشاره به قیام حضرت مهدی(عج) می دانند معلوم می شود خطبه را از جای دیگری گرفته اند که اشاراتی به قیام مهدی(عج) در آن بوده است.(مصادر، جلد 2، صفحه 312

).

ولی به اعتقاد ما این استنباط چندان موجّه به نظر نمی رسد، ممکن است آن را از روی قراینی که در خود خطبه است استنباط کرده باشند

.