[hadith]و من کلام له (علیه السلام) فی شأن طلحة و الزبیر و فی البیعة لَه:

طلحة و الزبیر:

وَ اللَّهِ مَا أَنْکَرُوا عَلَیَّ مُنْکَراً وَ لَا جَعَلُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ نِصْفاً، وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ؛ فَإِنْ کُنْتُ شَرِیکَهُمْ فِیهِ فَإِنَّ لَهُمْ نَصِیبَهُمْ مِنْهُ، وَ إِنْ کَانُوا وَلُوهُ دُونِی، فَمَا الطَّلِبَةُ إِلَّا قِبَلَهُمْ، وَ إِنَّ أَوَّلَ عَدْلِهِمْ لَلْحُکْمُ عَلَی أَنْفُسهِمْ. إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَسْتُ وَ لَا لُبسَ عَلَیَّ، وَ إِنَّهَا لَلْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ فِیهَا الْحَمَأُ وَ الْحُمَّةُ وَ الشُّبْهَةُ [الْمُغْدَفَةُ] الْمُغْدفَةُ، وَ إِنَّ الْأَمْرَ لَوَاضِحٌ وَ قَدْ زَاحَ الْبَاطِلُ عَنْ نِصَابهِ وَ انْقَطَعَ لِسَانُهُ عَنْ شَغْبهِ. وَ ایْمُ اللَّهِ لَأُفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً أَنَا مَاتِحُهُ، لَا یَصْدُرُونَ عَنْهُ برِیٍّ وَ لَا یَعُبُّونَ بَعْدَهُ فِی حَسْیٍ.[/hadith]

از سخنان امام علیه السّلام است در باره چگونگی هدف طلحه و زبیر ایراد فرموده است:

چون عبارت «و اللّه...» تا آن جا که فرموده است: «و لا لبّس علّی» در ذیل گفتار آن حضرت که: «ألا و إنّ الشّیطان قد ذمّر حزبه» و همچنین در خطبه پیش از آن، بنا به روایت دیگری که در این باره موجود بود سابقا شرح و تفسیر شده است، نیازی به توضیح دوباره نیست،

امّا این که فرموده است: «و إنّها للفئة الباغیة فیها الحما و الحمة»،

برخی از شارحان در باره «فئة» که با الف و لام تعریف آمده گفته اند که این اشاره است به آنچه پیامبر گرامی (ص) به او خبر داده بود که گروهی در آینده بر او ستم و سرکشی خواهند کرد، بی آن که نام آن گروه را بیان فرموده باشد، و هنگامی که اینها بر ضدّ او خروج کردند با نشانه هایی که در آنها بود، دانست که این همان «فئه باغیه» یا گروه ستمگری است که پیامبر (ص) پیش از این به او خبر داده است، و نیز در باره «حمأ و حمة» طبق برخی روایات و اقوال، پیش از این سخن گفته ایم، امّا در این جا برای کینه ها و تیرگیهای درونی این گروه استعاره شده است، زیرا همان گونه که گل و لای، آب را تیره و گندیده می کند، فتنه ای که این گروه پا کرده است نیز موجب پیدایش تیرگی در اوضاع جهان اسلام، و پدید آمدن بی نظمی و آشوب در میان مسلمانان، و مانند زهر کژدم سبب آزار و کشتار است.

ذکر «شبهه مغدفه» اشاره است به این که اینها دست به شبهه کاری زده و برای عثمان به خونخواهی برخاسته، و امر را بر مردم مشتبه ساخته اند، برای این اقدام آنها صفت مغدفه را که به معنای تاریکی است استعاره آورده است، برای این که مانند شب تاریک که انسان در آن راه به جایی نمی برد، اکثر مردم در این فتنه دچار شبهه و فریب گردیده تا حدّی که در این راه کشته شده و جان خود را از دست داده اند.

فرموده است: «و إنّ الأمر لواضح... شغبه»:

امام (ع) آنچه در خلال جملات مذکور بیان کرده برای ردّ افترا از شخص خود، و رفع هر گونه شبهه در باره حقّانیّت حکومتش می باشد، زیرا در این مورد حقّ روشن است و باطل را بدان راه، و زبان را یارای یاوه گویی و فتنه انگیزی نیست، واژه زبان به گونه استعاره ذکر شده و شغب ترشیحی برای آن است، بقیّه این خطبه نیز در ذیل فصولی که ذکر شد، پیش از این شرح داده شده است.