[hadith]قَد اصْطَلَحْتُمْ عَلَی الْغِلِّ فِیمَا بَیْنَکُمْ، وَ نَبَتَ الْمَرْعَی عَلَی دمَنِکُمْ، وَ تَصَافَیْتُمْ عَلَی حُبِّ الْآمَالِ، وَ تَعَادَیْتُمْ فِی کَسْب الْأَمْوَالِ؛ لَقَد اسْتَهَامَ بکُمُ الْخَبیثُ وَ تَاهَ بکُمُ الْغُرُورُ، وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی نَفْسی وَ أَنْفُسکُم.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏5، ص: 480-476

سپس امام (علیه السلام) در ادامه این سخن همچون طبیبی حاذق، و پزشکی ماهر، به بیان دردهای معنوی مخاطبان خود می پردازد و این نکته را به آنها گوشزد می کند که چرا و به چه علت با داشتن چنین قرآنی نتوانستید راه خودرا به سوی حق ادامه دهید! ـ بنابراین آنچه بعضی از شارحان پنداشته اند که : جمله های بعد ارتباطی به جمله های قبل ندارد صحیح به نظر نمی رسد ـ.

نخست می فرماید : (گویی) «شما در میان خود بر خیانت و حسد و کینه ورزی توافق کرده اید» (قَدْ اصْطَلَحْتُمْ عَلَی الْغِلِّ(1) فِیمَا بَیْنَکُمْ).

سپس می افزاید : «و گیاهان متعفن بر مزبله (افکار) شما روییده» (وَنَبَتَ الْمَرْعَی عَلَی دمَنِکُمْ(2)).

اشاره به این که اعمال ناصواب شما از افکار آلوده شما نشأت می گیرد.

و در بیان سوّمین و چهارمین نقطه ضعف آنها می فرماید : «در محبّت و دلبستگی به آرزوها با هم توافق کرده اید، ولی در کسب اموال به دشمنی پرداخته اید» (وَتَصَافَیْتُمْ عَلَی حُبِّ الاْمالِ، وَتَعَادَیْتُمْ فِی کَسْب الاَْمْوَالِ).

نقطه اشتراک شما گرفتار شدن در چنگال آرزوهای دور و دراز است، و نقطه اختلافتان در کسب مال، که هر کدام می خواهید مالی را که در چنگ دیگری است از او بربائید.

در واقع نقاط ضعف آنها را می توان در چهار کلمه خلاصه کرد : کینه و حسد، ریا کاری ظاهر سازی، آرزوهای دور و دراز و جنگ و ستیز برای کسب اموال، و به یقین جامعه ای که این چهار صفت رذیله بر آن حاکم باشد هرگز روی آسایش و آرامش را نخواهد دید، پیوسته نزاع و کشمکش و جنگ و دعوا و انواع تنشها بر آن حاکم است و در چنین شرایطی در برابر دشمنان خارجی سخت ضعیف و زبون و ناتوانند، آنها اگر اتفاق و اتحادی با هم داشته باشند در دنیاپرستی و آرزوهای دور و دراز است.

اگر منظره زیبایی در میان آنها دیده شود همچون منظره گلهای زیبایی است که بر مزبله بروید و ریشه آنها متعفن است.

در واقع گویا امام (علیه السلام) می خواهد این نکته را به آنها بفهماند که همان اصول حاکم بر جامعه جاهلی قبل از اسلام که در صدر همین خطبه به آن اشاره شد، امروز در میان شما بار دیگر زنده شده است.

سپس امام (علیه السلام) در پایان خطبه به یکی از ریشه های مهم انحراف آنها که همان وسوسه های شیاطین باشد اشاره کرده، و در تعبیر زیبایی می فرماید : «شیطان شما را سرگردان ساخته (و راه سعادت و نجات را گم کرده اید) واین فریبکار شما را به هلاکت افکنده، از خدا برای (نجات) خویش و شما یاری می طلبم» (لَقَدْ اسْتَهَامَ بکُمُ الْخَبیثُ، وَ تَاهُ(3) بکُمُ الْغُرُورُ(4)، وَاللهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی نَفْسی وَأَنْفُسکُمْ).

قرآن مجید می گوید : « (وَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنْکُمْ مِنْ أَحَد أَبَداً); اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود هرگز احدی از شما پاک نمی شد».(5) و نیز می گوید : « (وَلَوْلاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشِّیطانَ إلاَّ قَلِیلاً); اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز عده کمی همگی از شیطان پیروی می کردید»(6).

«إسْتَهامَ» از مادّه «هِیَامْ» (بر وزن قیام) به معنی راه رفتن بدون هدف است و کسی که بدون هدف راه می رود حیران و سرگردان است و هرگز به مقصدی نمی رسد و از آن جا که شخص عاشق در زندگی خود سرگردان است این واژه به عشق شدید نیز اطلاق شده است.

به هر حال شیطان، انسان را به پوچی و بی هدفی تشویق می کند که نتیجه آن، سرگردانی است و هم او انسان سرگردان را به بیراهه می کشد و به هلاکت می افکند و اگر یاری خداوند نباشد کسی به جایی نمی رسد.

نتیجه این که : صفات درونی زشت آنها از یک سو، و آسیب پذیر بودن در برابر وسوسه های شیاطین از سوی دیگر، اسباب بدبختی آنها را فراهم ساخته و چشم بینا و گوش شنوا و زبان گویا و فهم صحیح را از آنها گرفته بود.

و به این ترتیب این طبیب بزرگ الهی ریشه های درد و طرق درمان را در یک خطبه بیان فرمود.


نکته:

اهمیّت قرآن و نقش دنیاپرستی در جنگها و نزاعها:

امام (علیه السلام) در بخش اخیر این خطبه به نکات مهمّی اشاره کرده، از جمله :

1ـ قرآن مجید مایه بینایی و شنوایی و گویایی است ولی با این حال گروهی از آن بهره نمی گیرند چرا که محجوبند و حجاب آنها فساد درون و آلودگی باطن و آزروهای دور و دراز و دنیاپرستی است، ومی دانیم که اینها مهمترین حجابهای شناخت می باشند.

آری کتب آسمانی هر قدر مملوّ از حکمت باشد و رهبران الهی هر اندازه دانا و گویا باشند تا قابلیّتی در قابل نباشد سودی نمی بخشد; خورشید، که در نورانیّتش همیشه و همه جا ضرب المثل است برای چشم اعمی فایده ای ندارد، و باران، که در لطافت طبعش کلام نیست در همه جا گل و لاله نمی رویاند.  

2ـ سرچشمه اصلی جنگها، کشمکشها و نزاعها حبّ مال و ثروت اندوزی است، نه تنها در گذشته، امروز نیز این معنا به وضوح در همه جا دیده می شود، دولتهای زورمند با صراحت و بدون پرده پوشی می گویند : «ما برای حفظ منافعمان به فلان جنگ دست زده ایم» یا «در فلان نقطه دنیا منافعی داریم (البتّه منافع نامشروع) باید در آن جا حضور نظامی داشته باشیم و منافعمان را حفظ کنیم» و با نهایت تأسّف روز به روز چهره دنیا خشن تر و زندگی در آن ناامن تر می شود و دلیل آن همان چیزی است که مولی در بالا فرمود : «وتَعَادَیْتُمْ فِی کَسْب الأَمَوالِ».


پی نوشت:

  1. «غِلّ» از مادّه «غلول» یا «غَلَل» (بر وزن افول و اجل) در اصل به معنی نفوذ تدریجی و مخفیانه آب در ریشه درختان است، سپس از آن جا که خیانت به صورت مخفیانه و تدریجی حاصل می شود به آن «غِلّ» (که معنی اسم مصدری دارد) اطلاق می شود.

  2. «دمَن» جمع «دمنه» (بر وزن فتنه) به معنی سرگین و مزبله است و به کینه های درونی و قدیمی نیز اطلاق می شود.

  3. «تاه» از مادّه «تیه» به معنی سرگردانی است و از مادّه «تَوْه» (بر وزن لوح) به معنی هلاکت است و معنی دوّم در عبارت بالا مناسب تر به نظر می رسد.

  4. «غرور» اگر به ضم غین خواند شود به معنی فریب و نیرنگ است و اگر به فتح خوانده شود مفهوم وصفی دارد و به معنی شخص فریب کار است که در آیات قرآن بر شیطان اطلاق شده است. در نسخه معروف «صبحی صالح» که متن بالا از آن گرفته شده به صورت اوّل آمده است ولی در بسیاری از نسخ به صورت دوّم می باشد و با توجه به هماهنگی جمله ها صورت دوّم مناسب تر به نظر می رسد.

  5. نور، آیه 21.

  6. نساء، آیه 83 .