[hadith]کِتَابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بهِ وَ تَنْطِقُونَ بهِ وَ تَسْمَعُونَ بهِ، وَ یَنْطِقُ بَعْضُهُ ببَعْضٍ وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْضٍ، وَ لَا یَخْتَلِفُ فِی اللَّهِ، وَ لَا یُخَالِفُ بصَاحِبهِ عَنِ اللَّهِ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏5، ص: 476-474

امام (علیه السلام) در ادامه این سخن، بحث جالب و گویایی درباره قرآن مجید بیان می کند که به عقیده بعضی از شارحان نهج البلاغه جمله های مستأنفه ای است که ارتباط آن با جمله های قبل، به خاطر جداسازی و گزینش سیّد رضی قطع شده است(1)، ولی همان گونه که مرحوم بحرانی در شرح خود بیان کرده، این جمله ها بی ارتباط با بحث سابق نیست چرا که یکی از سرچشمه های مهم حکمت را که قرآن مجید می باشد بیان فرموده، یا به تعبیر دیگر انگشت روی مصداق کامل حکمت گذارده، و جالب این که اوصافی را که برای قرآن بیان می کند شبیه اوصافی است که در جمله های بالا برای حکمت بیان فرمود.

به هر حال می فرماید : «این کتاب خداست که به وسیله آن (حقایق را) می بینید، و با آن سخن می گویید، و به وسیله آن می شنوید، بخشی از آن از بخشی دیگر سخن می گوید (و متشابهات در پرتو محکمات تفسیر می شود) و بعضی گواه بعض دیگر است (و یکدیگر را تأیید می کنند) آنچه درباره خدا می گوید هماهنگ است (و اختلافی در آن نیست) و کسی را که همنشین اوست از خدا جدا نمی سازد». (کِتَابُ اللهِ(2) تُبْصِرُونَ بهِ، وَتَنْطِقُونَ بهِ، وَتَسْمَعُونَ بهِ، وَیَنْطِقُ بَعْضُهُ ببَعْض، وَیَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْض، وَلاَ یَخْتَلِفُ فِی اللهِ، وَلاَ یُخَالِفُ بصَاحِبهِ عَنِ اللهِ).

این اوصاف هفتگانه که امام (علیه السلام) درباره قرآن بیان فرموده از جهاتی شبیه اوصاف پنجگانه ای است که برای حکمت به طور کلی بیان فرموده است.

جالب این که در بسیاری از آیات قرآن مجید کتاب و حکمت در کنار هم قرار گرفته اند(3) که نشان می دهد رابطه تنگاتنگی در میان آنهاست و پیامبران الهی در سایه این دو (کتاب و حکمت پیش می رفتند).

به هر حال اوصافی که برای قرآن در این عبارات آمده که مایه بینایی و شنوایی و سخن گفتن به حق است در آیات قرآن نیز به بعضی از آنها اشاره شده آن جا که می فرماید: «(قَدْ جَاءَکُمْ بَصائِرٌ مِنْ ربِّکُمْ); آیاتی که باعث بصیرت شما می شود از سوی خداوند به سراغ شما آمد»(4).

بی شک آن قدر آیات الهی و نشانه های حق، در قرآن مجید وارد شده که انسان به کمک آن می تواند جمال حق را ببیند و با زبان گویا از آن دفاع کند و پیام خدا را از لابه لای آن بشنود.

جمله «یَنْطِقُ بَعْضُهُ ببَعْض» با جمله : «یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْض» تفاوت روشنی دارد، زیرا در جمله نخست سخن از این است که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می کند و متشابهات در پرتو محکمات تبیین می شود، ولی جمله دوّم می گوید آیات قرآن با یکدیگر هماهنگ است و هر کدام دیگری را تقویت می کند و بر آن گواهی می دهد.  

جمله «وَلاَ یَخْتَلِفُ فِی اللهِ» اشاره به این است که قرآن مجید در بیان صفات جلال و جمال خدا و آیات عظمت او ـ که مهمترین مباحث قرآن است ـ اختلافی با یکدیگر ندارند و همه از آن ذات پاک جامع تمام کمالات و نامتناهی از هر جهت، سخن می گویند.

و جمله «وَلاَ یُخَالِفُ بصاحِبهِ عَنِ اللهِ» اشاره به این است که هیچ یک از آیات قرآن انسان را از مسیر حق دور نمی سازد بلکه به سوی او پیش می برد. آن کس که تمسک به قرآن جوید هرگز گمراه نمی شود و هر کس امید به آن بندد ناامید نمی گردد. قرآن مجید خودرا این گونه معرفی می کند : «(اَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْد غَیْرِ اللهِ لَوَجَدوُا فِیهِ إخْتِلاَفاً کَثْیراً); آیا درباره قرآن نمی اندیشند، اگر از سوی غیر خدا بود اختلاف فراوانی در آن می یافتند»(5).


پی نوشت:

  1. این احتمال را «ابن ابی الحدید» و «مرحوم شارح خویی» و «محمّد عبده» برگزیده اند.

  2. «کتاب الله» در این جا خبر مبتدای محذوف است و در اصل «هذا کتاب الله» بوده است. بعضی نیز احتمال داده اند که خبر دوّم برای «ذلک» و یا عطف بیان برای خبر «ذلک» بوده باشد ولی این دو احتمال بسیار بعید است.

  3. رجوع شود به بقره، آیات 129، 151، 231 و آل عمران، آیات 48، 81 و...

  4. انعام، آیه 104.

  5. نساء، آیه 82.