[hadith]فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَی قَلْبَهُ، بَرَّزَ مَهَلُهُ وَ فَازَ عَمَلُهُ؛ فَاهْتَبلُوا هَبَلَهَا وَ اعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا؛ فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَامٍ، بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً، لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الْأَعْمَالَ إِلَی دَارِ الْقَرَارِ، فَکُونُوا مِنْهَا عَلَی أَوْفَازٍ وَ قَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّیَال.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه‏ السلام، ج‏5، ص: 446-443

گذرگاهی به نام دنیا:

امام (علیه السلام) بعد از مقدمات حساب شده ای که در آغاز و بخش میانه این خطبه در مورد علم و آگاهی خداوند نسبت به همه چیز مخصوصاً نسبت به اعمال و نیّات بندگان، و همچنین نزدیک بودن مرگ و عبرت انگیز بودن سرگذشت پیشینیان، بیان فرمود، چنین نتیجه گیری می فرماید : «بنابراین هر کس تقوا را در کانون قلب خویش قرار دهد کارهای نیک او ظاهر می شود، وعملش به پیروزی می رسد» (فَمَنْ أَشْعَرَ التَّقْوَی قَلْبَهُ بَرَّزَ(1) مَهَلُهُ(2)، وَ فَازَ عَمَلُهُ).

روشن است اگر تقوای الهی در اعماق دل انسان ریشه بدواند، شاخ و برگ و میوه هایش از دست و زبان و چشم و گوش او ظاهر می شود، چرا که تقوا همان حالت خدا ترسی درون است که انگیزه ای است نیرومند برای اعمال نیک و عامل بازدارنده ای است در برابر گناه.

سپس می افزاید : «پس برای تحصیل تقوا فرصت را غنیمت شمرید و برای بهشت (جاویدان) عمل شایسته آن را انجام دهید» (فَاهْتَبلُوا هَبَلَهَا(3)، وَاعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا).

اشاره به این که : بهشت و سعادت را رایگان به کسی نمی دهند، و با گمان و پندار و ادعاهای تو خالی حاصل به دست نمی آید، کلید بهشت همان اعمال صالح است و اعمال صالح از تقوا بر می خیزد.

و در ادامه، اشاره به وضع دنیا و آخرت و موقعیت هر کدام از این دو گروه می فرماید : «(بدانید) دنیا به عنوان اقامتگاه همیشگی شما خلق نشده، بلکه به عنوان گذرگاه شما آفریده شده است تا از آن زاد و توشه اعمال صالح برای سرای جاودانی برگیرید» (فَإِنَّ الدُّنْیَا لَمْ تُخْلَقْ لَکُمْ دَارَ مُقَام، بَلْ خُلِقَتْ لَکُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا الأَعْمَالَ إلَی دَارِ الْقَرَارِ).

جهان بینی اسلامی که بارها در قرآن و در نهج البلاغه آمده است دنیا را یک گذرگاه، یک پل، یک میدان تمرین، و سرانجام یک بازار تجارت و مقدمه ای برای آخرت که جایگاه اصلی انسان است معرفی می کند، و اگر با این دیدگاه به دنیا بنگریم همه چیز در نظر ما رنگ دیگری به خود می گیرد و ما را از آلودگی به گناه و ظلم و ستم باز می دارد و به سوی نیکیها دعوت می کند.

ولی پیروان مکتبهای مادی که دنیا و مواهب آن را هدف نهایی خود می پندارند و از سرای آخرت به کلی غافلند، آلودگی به گناهان و کشمکشهای پایان ناپذیر برای جلب اموال و دست آوردن مقامات ظاهری در انتظار آنهاست، هرگز آتش جنگ در میانشان فروکش نمی کند و درگیریها در میان آنان پایان نمی پذیرد.

و در آخرین جمله این خطبه در یک نتیجه گیری کوتاه و زیبا و پر معنا می فرماید : «اکنون که چنین است، به سرعت آماده کوچ کردن از آن باشید و مرکبها را برای ترک دنیا آماده کنید» (فَکُونُوا مِنْهَا عَلَی أَوْفَاز(4). وَقَرِّبُوا الظُّهُورَ لِلزِّیَالِ(5)).

اشاره به این که : وقت بسیار تنگ است و موانع فراوان، و زمان کوچ کردن کاملاً نامعلوم است، نه تنها پیران که جوانان نیز باید همیشه به حالت آماده باش، باشند. چه بسیار پدران پیر و رنجور و ناتوان ماندند و جوانان سالم و نیرومند رفتند.


نکته:

نتیجه خطبه:

امام (علیه السلام) در این خطبه به نکته های مهمّی اشاره می کند که به طور خلاصه چنین است :

1 ـ در آغاز خطبه همه را توجه به حضور خداوند در همه جا و آگاهی او از اسرار درون وجود انسان جلب می کند، تا همگان مراقب اعمال خویش باشند.

2 ـ گواهی حقیقی بر وحدانیّت حق و نبوت پیامبر را آن آگاهی می شمرد که درون و برون با هم هماهنگ باشد و از هرگونه نفاق و دورویی جدا گردد.

3 ـ توجه همگان را به نزدیک بودن مرگ و کوچ از دنیا که سبب بیداری و آگاهی است جلب می کند.

4 ـ مخاطبان خودرا به مطالعه تاریخ گذشتگان در کتابها و در آثاری که از آنها در شهرها و بیابانها باقی مانده، دعوت می نماید، تا بدانند هر که باشند و به هر جا برسند سرانجام چنین سرنوشتی را دارند.

5 ـ به دنبال این اندرزها همه را به تقوا فرا می خواند، همان تقوایی که در درون قلب انسان جای گیرد و آثارش در تمام اعمال او ظاهر شود.

6 ـ این نکته را به همه مخاطبان یادآور می شود که بهشت را بی حساب و کتاب به کسی نمی دهند، به بها می دهند، به بهانه، نمی دهند.

7 ـ سرانجام این نکته مهم را یادآور می شود که دنیا گذرگاهی است نه جایگاه اقامت، بازار تجارتی است که باید همه از آن زاد و توشه برگیرند و در هر زمان آماده رحیل و حرکت باشند.


پی نوشت:

  1. «برّز» از مادّه «بروز» به معنی ظهور و آشکار شدن و به معنی پیشی گرفتن است. توضیح این که این واژه، گاه به صورت ثلاثی مجرّد (برز بر وزن ضرب) به معنی آشکار شدن و گاه به صورت باب تفعیل (برّز بر وزن صرّف) به معنی پیشی گرفتن آمده است و در متن بالا به صورت دوّم بکار رفته است هر چند در بعضیِ از نسخ به صورت ثلاثی مجرّد است.

  2. «مَهل» معنی اسم مصدری دارد و به معنی «وفق» و مداراست. این واژه در معنی فرصت برای انجام عمل صالح نیز بکار می رود.

  3. «هَبَل» گاه معنی هلاکت و از دست دادن چیزی است و گاه به معنی غنیمت آمده، و اهتبال گاه به معنی خدعه کردن و گاه به معنی غنیمت گرفتن و به چنگ آوردن چیزی است و در خطبه بالا به معنی دوّم است.

  4. «اوفاز» جمع «وفز» (بر وزن نبض) به معنی سرعت کردن وعجله نمودن و آماده سفرگشتن است.

  5. «زیال» به معنی «مفارقت» است و جمله «قرّبوا الظهور للزیال» مفهومش این است که مرکبها را آماده کنید برای کوچ کردن از دنیا و لازمه آن انجام اعمال صالح و توبه از گناه وادای حقوق خلق و خالق است.