[hadith]اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بلَادکَ، فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادکَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودکَ. اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ، لَمْ یَسْبقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بالصَّلَاةِ.[/hadith]

در دنباله این سخنان، خداوند سبحان را گواه می گیرد که نیّت او در پذیرش خلافت برای تحصیل سلطنت و قدرت و به دست آوردن حطام دنیوی نبوده، بلکه چنان که بیان فرمود، برای این بوده که معالم و نشانه های دین را به جای خود بازگرداند، و مراد از معالم دین همان آثاری است که مایه هدایت خلقند و همچنین به منظور مصالح دیگری بوده که آن حضرت بر شمرده است.

پس از آن در تأیید سخن خود استشهاد فرموده است به این که او نخستین کسی بوده که به سوی خدا بازگشته و به او إنابة کرده است، واژه «إنابة» که به معنای رجوع است، شاید به این ملاحظه به کار رفته است که او اوّلین کس بوده که از آنچه شاید نسبت به او گناه به حساب آید به خداوند رجوع کرده است، واژه «سمع» که پس از آن به کار رفته به معنای این است که فرمان خدا را پذیرفته و دعوت او را اجابت کرده است، و این که سبقت پیامبر گرامی (ص) را در دین و نماز استثنا فرموده امری روشن است، برخی از دشمنان آن حضرت گفته اند هنگامی که علی (ع) پیروی از پیامبر خدا (ص) را پذیرفت کودک بوده و آن دوران قابل توجّه و محاسبه نیست، و ما در محلّ خود ذیل خطبه موسوم به قاصعه در این باره سخن خواهیم گفت.

منظور امام (ع) از این استشهاد و آنچه در باره دوری خود از صفات زشتی که شایسته است امام و پیشوا از آنها به دور باشد اثبات فضیلت خویش است، و تذکّر می دهد که در برابر چنین صفات زشتی که بر شمرده، و در خور کسی که امام و سرپرست امور مسلمانان می باشد نیست، فضیلتها و برتریهایی در او موجود است، و با بیان مقاصد و نتایجی که در جهت لزوم این شرایط و صفات، در حاکم مسلمانان وجود دارد، و یادآوری مردم به آنچه در این باره می دانند.