[hadith]وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْکُمْ تَکِشُّونَ کَشیشَ الضِّبَاب، لَا تَأْخُذُونَ حَقّاً وَ لَا تَمْنَعُونَ ضَیْماً؛ قَدْ خُلِّیتُمْ وَ الطَّرِیقَ، فَالنَّجَاةُ لِلْمُقْتَحِمِ وَ الْهَلَکَةُ لِلْمُتَلَوِّم.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏5، ص: 253-251

آینده شما تاریک است!

این بخش از خطبه، به عقیده جمعی از شارحان «نهج البلاغه» کلام مستقلی است، و به همین دلیل تحت شماره مستقلی آن را ذکر کرده اند و به عقیده بعضی دیگر، دنباله گفتار سابق است. آنها که آن را جدا شمرده اند تصورشان این است که پیوند آشکاری میان این بخش و بخش سابق نیست چه این که، در بخش سابق امام (علیه السلام) اصحاب و یاران خود را تشویق به جهاد و پیکار شجاعانه کرده است در حالی که در این بخش، سخن از شکست و فرار است و این دو با یکدیگر هماهنگ نیست. ولی با توجه به این که این بخش، از آینده خبر می دهد همان آینده ای که امام (علیه السلام) در میان آنها وجود ندارد و آنان گرفتار تفرقه و پراکندگی و ضعف و زبونی می شوند، بنابراین ارتباط این بخش، با بخش سابق نیز امکان پذیر است.

ولی به هر حال، چه بخش مستقلی باشد و چه بخش مرتبطی، کلام امام (علیه السلام) است و خبر از آینده تلخ کسانی می دهد که عافیت طلبی را بر جهاد مقدّم می شمرند می فرماید : «گویا می بینم که در صحنه نبرد از برابر دشمن فرار می کنید و صدای همهمه شما هنگام فرار همچون صدای ازدحام سوسماران به هنگام حرکت است !» (وَکَأَنِّی أَنْظُرُ إلَیْکُمْ تَکِشُّونَ کَشیشَ الضِّبَاب)(1).

این تعبیر، ممکن است اشاره به این باشد که سوسمارها هنگامی که به طور گروهی حرکت می کنند به هم می خورند و از برخورد آنها به یکدیگر صدایی بر می خیزد، یعنی هنگام فرار آن چنان دستپاچه و وحشت زده اید که بی اختیار به هم می خورید و صدای به هم خوردن شما به گوش می رسد.

سپس می افزاید : «نه قادر بر گرفتن حقی هستید و نه توان دارید از ظلم و ستمی جلوگیری کنید» (لاَ تَأْخُذُونَ حَقًّا وَلاَ تَمْنَعُونَ ضَیْماً)(2).

چه حالی از این بدتر که انسان به قدری ضعیف و ناتوان گردد که نتواند از حق خود یا دوستان و بستگان و برادران دینی دفاع کند و نه در برابر ظلم و ستم نسبت به خویش و دیگران، بایستد و چنین حالتی به راستی دردناک و ذلت بار است.

و در پایان می فرماید : «این شما و این راه راست، نجات برای کسی است که خودرا به میدان افکند (و از حوادث نترسد) و هلاکت و بدبختی نصیب کسی است که سستی و تنبلی کند» (قَدْ خُلِّیتُمْ وَالطَّرِیقَ، فَالنَّجَاةُ لِلْمُقْتَحِمِ وَالْهَلَکَةُ لِلْمُتَلَوِّمِ)(3).

جمله «قَدْ خُلِّیتُمْ وَالطَّرِیقَ»، اشاره به اتمام حجت کامل است، چرا که جاده روشن به سوی مقصد از طرف رهبری آگاه نشان داده شده، و موانع پیمودن آن از میان رفته با این حال اگر در پیمودن راه کوتاهی کنند، عذر و بهانه ای ندارند. لذا رهروان این راه را به سعادت و نجات نوید می دهد و کندروان و منحرفان را به هلاکت تهدید می کند.


پی نوشت:

  1. «کشیش» به معنی صدایی است که زیاد بلند نباشد، و به صدای «قورباغه» و «سوسمار» و صدای آهسته شتر اطلاق می شود و «ضباب» جمع «ضب» (بر وزن ضد) به معنی سوسمار است.

  2. «ضیم» به معنی ظلم و کم گذاردن حق است.

  3. «متلوم» از مادّه «تلوم» به معنی انتظار کشیدن و امروز و فردا کردن، و سستی نمودن است.