[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) و هی کلمة جامعة للعِظة و الحکمة:

فَإِنَّ الْغَایَةَ أَمَامَکُمْ وَ إِنَّ وَرَاءَکُمُ السَّاعَةَُ تَحْدُوکُمْ، تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بأَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ.

[قال السید الشریف أقول إن هذا الکلام لو وُزن بعد کلام الله سبحانه و بعد کلام رسول الله (صلی الله علیه وآله) بکل کلام لمال به راجحا و برز علیه سابقا. فأما قوله (علیه السلام) تخففوا تلحقوا، فما سمع کلام أقل منه مسموعا و لا أکثر منه محصولا و ما أبعد غورها من کلمة و أنقع نطفتها من حکمة و قد نبهنا فی کتاب الخصائص علی عظم قدرها و شرف جوهرها].[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 1، صفحه 659-655

«فَإِنَّ الْغَایَةَ أَمَامَکُمْ وَ إِنَّ وَرَاءَکُمُ السَّاعَةَ تَحْدُوکُمْ- تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بأَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ»: 

سیّد رضی در توصیف این سخن امام (ع) گفته است که این کلام امام (ع) اگر با هر سخنی غیر از سخن خدا و رسول مقایسه شود از آن برتر خواهد بود و از آنها به صورت مشخصی پیشی خواهد گرفت. مثلًا از همین فرموده امام (ع) تخفّفوا تلحقوا کلامی کوتاهتر و پر معناتر شنیده نشده است. ژرفای آن از هر سخنی بیشتر است. این جمله تشنگی (هر تشنه ای) را بر طرف می کند. من در کتاب خصایص، به عظمت ارزش و برتری بیان آن اشاره کردم. 

من می گویم (شارح) شک نیست که این کلمات با وجود کوتاهی و کمی الفاظ دارای معانی نیک و مشتمل بر مواعظ نیکو و حکمت عالی می باشد و دارای چهار جمله است. 

جمله اوّل: «انّ الغایة امامکم»، 

باید دانست که هدف از ایجاد خلق این است که عبادت خدا کنند چنان که خداوند فرموده است: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ«» و مقصود از عبادت این است که انسان به حضرت حق متّصل شود و با بالهای کمال در باغهای بهشت با فرشتگان مقرّب پرواز کند. این همان هدف مطلوب و مقصود انسان است که وظیفه دارد حقیقتاً به آن توجّه کند اگر سعی کافی و وافی داشته باشد بدان دست می یابد و در بهشت نعیم رستگار می شود و اگر در طلب آن کوتاهی کند به راههای انحرافی می افتد و بدان نمی رسد، به یقین می دانی که درهای جهنّم از دو سوی پل صراط باز است و انسانهای منحرف در آن سقوط می کنند و این پایان کار آنهاست که با دیگران به جهنم وارد می شوند. 

با توضیح فوق روشن شد که مقصود هر انسان پیش روی اوست که به سوی آن حرکت می کند و بازگشت انسانها به آن جاست. 

جمله دوّم: «و انّ ورائکم السّاعة تحدوکم»، 

مقصود از ساعت در این عبارت قیامت صغراست که منظور از آن حتمی بودن مرگ است. دلیل این که قیامت صغرا در پشت سر قرار دارد آن است که انسان طبعاً از مرگ نفرت دارد و از آن فراری است و به حسب عرف و عادت چیزی که انسان از آن فرار می کند در پشت سر قرار می گیرد و چون مرگ از وجود انسان تأخّر دارد و سرانجام انسان را در می یابد پشت سر بودن مرگ و پیوستن آن به انسان تأخّر عقلی است ولی تشبیه شده است به چیزی که تأخّر حسّی دارد ناگزیر لفظ وراء که بیانگر جهت حسّی است به طور استعاره به کار رفته است. 

امّا این که مرگ برای انسان آواز می خواند بیان کننده این حقیقت است که چون آواز خواندن، آرام و آهسته شتران را به پیش می راند یادآوری مرگ و شنیدن ندای منادیان آن انسانها را مضطرب و ناراحت کرده و آنان را آماده مرگ و حرکت به سوی لقاء اللّه می کند. بدین طریق انسان همان گونه که شتر به وسیله آواز، راههای دور و سخت را می پیماید، وی نیز راههای آخرت را می پیماید. بدین گونه تذکّر، مرگ به آواز خوانی ساربان تشبیه شده است. 

جمله سوم: «تخفّفوا تلحقوا»، 

پس از آن که امام (ع) انسانها را توجّه می دهد به این که هدف در پیش و مرگ در پشت سرشان است متذکّر می شود که سبقت گیرندگان به سوی هدف کسانی هستند که در سفر آخرت به رضوان خدا برسند و چنان که می دانی قطع علایق و سبکبار بودن در سفر سبب سبقت گرفتن و رسیدن به پیشینیان است. 

بدین گونه امام (ع) با دو کلمه انسانها را امر می کند که برای رسیدن به مقصد سبکبار باشند. 

کلمه اوّل این است که «سبکبار باشید». سبکبار بودن کنایه از دستور دادن به زهد حقیقی است که قوی ترین وسیله قرب به حضرت حق است. 

و زهد عبارت است از کنار گذاشتن هر چیزی که انسان را از توجّه به قبله حقیقی باز می دارد و دوری از فرو رفتن در مادیّات دنیا و جاذبه های آن، و دور ساختن هر چه غیر از حق متعال و موجب خودداری از ایثار است. 

این حالت سنگینیها و بارهای گرانی را که مانع از صعود و رسیدن به درجات خوبان است سبک می کند، آن بارهای گرانی که باعث داخل شدن به وادی هلاکت می شود. این فرموده امام (ع) در معنای شرط و به صورت استعاره کنایه ای آمده است. 

کلمه دوم این است که: «تا به مقصود برسید». این کلمه اجزای شرط است، با این توضیح که اگر سبکبار شوید خواهید رسید. و مقصود از «تلحقوا» رسیدن به درجات سابقین یعنی اولیای خداست که به جایگاه عزّت حق رسیده اند. ملازمه میان سبکبار بودن و رسیدن به سابقین قبلًا توضیح داده شد. 

چون در بخشش الهی بخلی نبوده و از آن ناحیه کوتاهی قابل تصوّر نیست. 

چنان که توضیح داده شد زهد حقیقی نیز قوی ترین سبب سلوک الی اللّه است، پس هر گاه نفس انسان آمادگی دوری جستن از غیر خدا را پیدا کند و برای کسب نور به ذات کبریایی او توجّه کند آنچه استعداد کسب فیض را پیدا کرده باشد بدان دست می یابد و به درجات سابقین می رسد و به ساحل عزّت پروردگار و جای امن او وارد می شود. 

جمله چهارم: «فانّما ینتظر باوّلکم آخرکم»، 

یعنی آنها که قبلًا از دنیا رفته اند در قیامت کبرا انتظار مرگ و آمدن دیگران را دارند. از این جمله این گونه می توان برداشت کرد که چون نظر عنایت الهی به خلق یکسان است و منظور از برپایی قیامت در مورد انسانها وصول به ساحت عزّت حق می باشد که نهایت کمال وجودی انسانهاست، لذا امام (ع) طلب عنایت الهی مردم را که کمال وجودی آنهاست تشبیه کرده است به انتظار مردمی که مایلند همگی، آنها که جلوتر رفته اند و آنها که عقب مانده اند، به هم برسند بنا بر این لفظ «انتظار» به عنوان استعاره برای طلب عنایت الهی به کار رفته است، و چون در این جا انتظار مردم را برای رسیدن به عنایت حضرت حق و حضور در قیامت لازم دانسته است آن را دلیل تشویق مردم به سبکباری و قطع علایق دنیوی قرار داده است و شکّی نیست که این انتظار برای صاحبان خرد کار معقولی است که آنها را به خدا توجّه می دهد و از غیر او باز می دارد. 

این شرح آن چیزی است که ما از رموز و اسرار این کلامات دریافتیم. 

کلام سیّد رضی (ره) برای ستایش این کلمات و توجّه دادن عظمت قدر آنها کافی است. سیّد رضیّ لفظ «نطفه» را در این سخن برای آب زلال حکمت استعاره آورده است.