سرِ دیگر قضیه‌ی مردم‌سالاری این است که حالا بعد از آن‌که [مردم] من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدّی و حقیقی داریم. بعضی دوستان این روایات را از نهج‌البلاغه و غیر نهج‌البلاغه جمع کردند که البته مجال نیست که من همه‌ی آنها را بخوانم؛ دو سه نمونه‌اش را می‌خوانم. «و ایّاک والمنّ علی رعیتک باحسانک او التّزیّد فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتتبع موعدک بخلفک فانّ المنّ یبطل الاحسان و التّزیّد یذهب بنور الحقّ والخلف یوجب المقت عنداللَّه و النّاس».(1) می‌فرماید: نه سر مردم منّت بگذارید که ما این کارها را برای شما کردیم یا می‌خواهیم بکنیم؛ نه آنچه را که برای مردم انجام دادید، درباره‌اش مبالغه کنید؛ - مثلاً کار کوچکی انجام دادید، آن را بزرگ کنید - و نه این‌که وعده بدهید و عمل نکنید. بعد فرمود: اگر منّت بگذارید، احسانتان باطل خواهد شد. مبالغه، نور حق را خواهد برد؛ یعنی همان مقدار راستی هم که وجود دارد، آن را در چشم مردم بی‌فروغ خواهد کرد. اگر خلف وعده کنید، «یوجب المقت اللَّه و النّاس»؛در نظر مردم و در نظر خدا این مقت و گناه است. «قال اللَّه تعالی: کبر مقتا عنداللَّه ان تقولوا ما لاتفعلون».(2) هرچند اینها کلام امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام خطاب به مالک اشتر است، اما خطاب به ما هم هست.