امیرالمؤمنین در بخشهای مهمی از نهج‌البلاغه به حیطه‌ی حکومت اشاره می‌کند. شاید دهها جمله در نهج‌البلاغه می‌توان نشان داد که مفهوم شریف حکومت را از نظر علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام مشخص می‌کند. از جمله در ابتدای فرمان مالک اشتر « ولّاه مصر جبایة خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارة بلادها»(۱) این است معنای حکومت. اگر مالک اشتر به عنوان استاندار و والی و حاکم مصر معین می‌شود نمی‌رود آن‌جا تا برای خود عنوانی و قدرتی کسب کند، یا سود و بهره‌ی مادی را به خود متوجه کند؛ می‌رود آن‌جا تا این کارها را انجام بدهد، سهم مردم را در اداره‌ی امور مالی کشور از آنها بگیرد، با دشمنان مردم مبارزه کند، آنها را در مقابل دشمن‌هایشان مصونیت بدهد، آنها را به صلاح نزدیک کند؛ صلاح با بُعد وسیع مادی و معنوی‌اش که از نظر علی علیه‌السّلام و در منطق نهج‌البلاغه مطرح است. شهر را و حیطه‌ی حکومت خود را آباد کند. یعنی به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمین را آباد کند، اخلاق و ارزشهای معنوی را بالا ببرد، وظائف مردم و آنچه را که در جنب حکومت برعهده‌ی آنهاست آنها را استنقاذ کند و استعداء کند.