امیرالمؤمنین در بخشهای مهمی از نهجالبلاغه به حیطهی حکومت اشاره میکند. شاید دهها جمله در نهجالبلاغه میتوان نشان داد که مفهوم شریف حکومت را از نظر علیبنابیطالب علیهالسّلام مشخص میکند. از جمله در ابتدای فرمان مالک اشتر « ولّاه مصر جبایة خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارة بلادها»(۱) این است معنای حکومت. اگر مالک اشتر به عنوان استاندار و والی و حاکم مصر معین میشود نمیرود آنجا تا برای خود عنوانی و قدرتی کسب کند، یا سود و بهرهی مادی را به خود متوجه کند؛ میرود آنجا تا این کارها را انجام بدهد، سهم مردم را در ادارهی امور مالی کشور از آنها بگیرد، با دشمنان مردم مبارزه کند، آنها را در مقابل دشمنهایشان مصونیت بدهد، آنها را به صلاح نزدیک کند؛ صلاح با بُعد وسیع مادی و معنویاش که از نظر علی علیهالسّلام و در منطق نهجالبلاغه مطرح است. شهر را و حیطهی حکومت خود را آباد کند. یعنی به طور خلاصه انسانها را بسازد، سرزمین را آباد کند، اخلاق و ارزشهای معنوی را بالا ببرد، وظائف مردم و آنچه را که در جنب حکومت برعهدهی آنهاست آنها را استنقاذ کند و استعداء کند.
مفهوم حکومت از نظر حضرت علی(علیهالسلام)
بیانات
آیتالله سیدعلی خامنهای
مطالب مرتبط
بیانات
بیانات در اولین کنگره بینالمللی نهجالبلاغهبسماللهالرحمنالرحیم بنده با تصور یک ساعت وقت میآمدم به جلسه و طبق معمول جلسات یک ساعت را به یک ساعت و نیم هم قابل افزایش میدانستم، لکن سه ربع ساعت وقت به بنده داده شده. مسألهی حکومت در نهجالبلاغه یک مسألهی بسیار گستردهای است. فکر میکنم برای
روایت
بنام خداوند بخشنده و مهربان، این فرمان بنده خدا علی امیر مؤمنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر بر می گزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح، و شهرهای مصر را آباد سازد.**ضرورت خودسازی**او را به ترس از خدا فرمان می دهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید. به او فرمان می دهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تض