• تاریخ: 1380/06/05

    بیانات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیأت دولت‌

دولتهای گذشته و وزرایی که قبل از شما بودند، نقاط قوّت و ضعفی داشتند. نقاط قوّت و ضعف آن‏ها را به‏درستی پیدا کنید و بنا را بر افزودن بر قوّتها و کاستن از ضعفها بگذارید؛ به شرطی که در شناخت نقاط قوّت و ضعف، اشتباه پیش نیاید. من باز به برخی از امواج تبلیغاتیِ فرهنگیِ مصنوعی و عمدتاً وارداتی اشاره می‏کنم که سعی می‏کنند برخی از نقاط قوّت دولتهای قبلی را نقاط ضعف وانمود کنند. اگر ما در دوره‏ی جنگ یا در دوره‏ی مرحوم شهید رجایی در زمینه‏های اقتصادی، فلان تصمیمها را گرفتیم و در زمینه‏های امنیتی فلان کارها را کردیم که نیاز کشور بود، امروز بعضی سعی می‏کنند این‏ها را به عنوان یک نقطه‏ی ضعف معرفی کنند. اگر ما در آن زمان وزرایی داشتیم که بعد از آنکه دوره‏ی وزارتشان تمام شد، وقتی می‏خواستند روز جمعه به نماز بروند، همراه با زنشان سوار موتورسیکلت شدند و به نماز جمعه رفتند، این نقطه‏ی قوّت است؛ این‏ها جزو افتخارات ماست؛ این‏ها تابلوست و باید بماند. اگر ما وزرایی داشتیم که مقیّد بودند در نماز جمعه شرکت کنند و در میان مردم بنشینند و حرف آن‏ها را بشنوند، این‏ها نقطه‏ی قوّت است. مرحوم شهید کلانتری به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، یک نفر به من رو کردو گفت ببین چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به کسی که در صفِ جلو نشسته بود، اشاره کرد و گفت: او وزیر است. مرحوم شهید کلانتری می‏گفت به صف جلو نگاه کردم، دیدم عبّاسپور- وزیر نیرو- است. به او گفتم پس من یک چیز عجیبتر به تو بگویم؛ من هم وزیرم! خدا شهید کلانتری را رحمت کند. آن‏هایی که او را دیده بودند و می‏شناختند، می‏دانند که آدم بسیار پُرتحرک، پُرخون، پُرعزم و خیلی به‏دردبخوری بود. او هم واقعاً از جمله‏ی کسانی بود که از دستمان رفت.اگر وزرا به مناطق محروم سرکشی می‏کردند، اگر در کارتابلها غرق نمی‏شدند و به میان مردم می‏آمدند، این‏ها نقاط قوّت بوده است. نقاط ضعف هم وجود داشته است. اگر ما انضباط اداریِ کم و کاربلدیِ اندک و تجربه‏ی ناچیزی داشتیم، این‏ها نقاط ضعف است؛ باید این‏ها را برطرف کنیم. نباید در شناخت نقاط قوّت و ضعف اشتباه کنیم. اگر آن زمان وزیری مثلًا به خودش حق می‏داده که در زمینه‏ی کارهای مالی برخلاف قانون عمل کند، به خیال اینکه دوران انقلاب است، کارش نقطه‏ی ضعف محسوب می‏شده است. اوایل انقلاب وزیری به من گفت من فلان چیز را از فلان‏جا می‏آورم؛ اما اگر اجازه ندهند، دیوار را سوراخ می‏کنم و آن را می‏آورم! البته آن روز شاید کسی او را به خاطر آن کار مذمّت نمی‏کرد؛ اما این نقطه‏ی ضعف است. نقاط ضعف را کم کنیم، نقاط قوّت را اضافه کنیم و در شناخت نقاط قوّت و ضعف، اشتباه نکنیم.