-
تاریخ: 1376/06/02
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
در زمینه کارها باید اساس را مردم قرار داد. این، حرف کلّی است. همه این حرف را میزنند؛ هیچکس هم منکر این حرف نیست. تازگیِ این حرف در اینجاست که اگر بخواهیم توجّه بکنیم، گاهی اوقات منافع و خواست عامّه مردم، با منافع گروههای خاص تعارض پیدا میکند. این، جایی است که بسیار حسّاس است. برادرانی که با مسائل دولتی و مدیریتهای کلان سروکار دارند، خوب میتوانند مصداقهای این را پیدا کنند. شاید الان اگر من بخواهم بیان کنم، در ذهن خودم مصداقهای فراوانی وجود دارد که البته بنای بر ذکر مصداق نیست.
جاهایی است که اگر اقدامی را در زمینه صنعت، در زمینه مسائل اقتصادی، در زمینه مسائل پولی، در زمینه مسائل فرهنگی و در زمینه مسائل گوناگون انجام دهیم، به نفع مردم است؛ اما گروههای خاصّی در جامعه هستند - گروههای پولی، مالی، اقتصادی، ثروتمندان، گروههای فرهنگی و گروههای سیاسی - که اینها متضرّر خواهند شد. این، آن نقطه حسّاس است. آن صراط مستقیم، اینجا معلوم میشود. این، جای همان فرمایش امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است که «فانّ سخط العامة، یجحف برضی الخاصة» . یعنی اگر یک وقت مردم خشمگین بودند، خشنودی گروههای خواص بهکل نابود خواهد شد و بر باد خواهد رفت. سخط و خشم عمومی، خشنودی گروههای خاص را پایمال خواهد کرد. گیرم که چند صباحی، ما در فلان سیاستی که اعمال کردیم و فلان کاری که اجرا نمودیم، چهار نفر از گروههای خاص یا گروههای پولی و مالی را هم از خودمان راضی کردیم؛ اما اگر خدای ناکرده با این کار، مردم را ناراضی کرده باشیم، این نارضایی مردم مثل توفانی میآید و همه اینها را در مینوردد. این، هیچ ارزشی ندارد. بعد عکسش را میفرمایند: «وانّ سخط الخاصّة، یغتفر مع رضی العامة». یعنی اگر فرض کنیم که گروههای خاصّ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، سرِ سیاست و عملی از ما خشمگین و ناراضی شدند و گفتند که دولت چرا این کار را انجام داد، چنانچه «یغتفر مع رضی العامة»؛ یعنی وقتی که عامه و - به تعبیر امروز ما - توده مردم خشنود و راضی باشند، خشم آن گروهها قابل بخشایش است. باید این را فکر کرد.