حکومت کردن و سمت و منصب در جمهوری اسلامی، نباید به شکل یک غنیمت نگاه شود. در دنیا، مردم برای این‌که به مناصبی برسند، تلاش می‌کنند. هر منصبی هم که باشد، فرقی نمی‌کند. از عضویت یا ریاست بر یک جمع و سازمان کوچک اداری گرفته، تا رسیدن به ریاست یک کشور. چهار سال، پنج سال، شش سال تلاش می‌کنند تا به حکومت می‌رسند و در این چند سال می‌خواهند نهایت التذاذ را ببرند. تصور نکنید کسانی که در دنیا برای مثلاً رسیدن به ریاست جمهوری یا نیل به مقامات عالی تلاش می‌کنند، قصد خدمت دارند! خودشان هم مدعی نیستند. خود آنها هم این ادعا را ندارند و معتقدند حالا که ما توانستیم به این سمت برسیم، باید از التذاذاتش استفاده کنیم. همانی که امیرالمؤمنین، علیه‌السّلام، به عامل خود فرمود که «این‌طور نباش و دنیا را و حکم را برای خودت طعمه ندان»(1)، اینها طعمه می‌دانند. دنیا برای اینها طعمه‌ای است که وقتی به آن رسیدند، باید با چنگ و دندان از آن بهره برداری کنند و التذاذ ببرند. از پولش، از قدرتش، از نفوذش، از تسهیلاتش، از امکاناتش، حداکثر بهره را ببرند و بخورند و به نزدیکان و دوستان خودشان بخورانند.
این، عرف دنیاست. اما در جمهوری اسلامی چه؟ در این‌جا این مسائل باید به چشم یک مسؤولیت و وظیفه‌ی محض تلقی شود. به عنوان یک کار تلقی شود؛ کاری که سخت است و هرچه بالاتر می‌رود سخت‌تر هم می‌شود. باید به عنوان یک مسؤولیت و یک تعهد به آن نگریسته شود. نه این‌که وقتی امکانات پیدا کردیم، آن را برای تهیه‌ی لوازم رفاه شخصی، تشریفات، اسرافها و تجملات و غیره، بهترین فرصتها تلقی کنیم. چه نمایندگی مجلس باشد، چه سمتی در دستگاههای عالی دولتی باشد، چه مسؤولیتهای بالای نظامی باشد، چه مسؤولیتهای بالای قضایی باشد، تفاوت نمی‌کند. نباید به این امکانات به عنوان یک طعمه و یک غنیمت نگاه شود و بگوییم: «حالا که رسیدیم، پس دیگر بهره‌برداری کنیم!» همه چیز باید از روی حق، از روی حساب و با روحیه‌ی بی‌اعتنایی به زخارف دنیا باشد. اگر چنین شد، راه و حرکت را آسان خواهد کرد.