• تاریخ: 1371/10/17

    بیانات در دیدار کارگزاران نظام

همان نقطه زهد و ندویدن دنبال دنیای شخصی است. من برای زندگی خودم باید به قضاوت بنشینم و ببینم آیا دنبال دنیای شخصی خودم هستم یا نیستم؟ هر کدام باید به حساب خودمان برسیم. وقتی که در بین مسؤولین و برای مسؤولین صحبت می‏شود، کاربرد، کاربرد شخصی است. یعنی هر کدام از مسؤولین کشور باید سعی و تلاششان این باشد که آن چهره زهد امیرالمؤمنین علیه‏السّلام را در خودشان منعکس کنند. البته زهد علی علیه‏السّلام، برای ما نه قابل عمل است و نه حتّی قابل درک. ما که نمی‏توانیم آن گونه زندگی کنیم! اما پرتوی از آن عدالت و زهد را، شاید بتوانیم داشته باشیم. نه این‏که ما بگوییم نمی‏توانیم. خود آن بزرگوار گفته است. نه این‏که مانمی‏توانیم. هیچ‏کس نمی‏تواند. حتی بعضی از معصومین علیهم‏السّلام هم از این‏که بتوانند آن طور که امیرالمؤمنین علیه‏السّلام عمل می‏کرد، عمل کنند، اظهار عجز کرده‏اند. بحث بر سر آن گونه عدالت نیست. اما رنگِ ما باید همان رنگ باشد؛ ولو کمرنگ. روش ما باید همان روش باشد؛ ولو رقیق. در جهت عکس او که نباید حرکت کنیم. مسؤولین باید این معنا را عملاً به مردم یاد بدهند. چسبیدن به دنیا و دویدن دنبال دنیا، برای یک مسؤول در جمهوری اسلامی، نقص است و به همان معنایی که عرض شد، یک نقطه منفی است. عکس این باید باشد. حکومت کردن و سمَت و منصب در جمهوری اسلامی، نباید به شکل یک غنیمت نگاه شود. در دنیا، مردم برای این‏که به مناصبی برسند، تلاش می‏کنند. هر منصبی هم که باشد، فرقی نمی‏کند. از عضویت یا ریاست بر یک جمع و سازمان کوچک اداری گرفته، تا رسیدن به ریاست یک کشور. چهار سال، پنج سال، شش سال تلاش می‏کنند تا به حکومت می‏رسند و در این چند سال می‏خواهند نهایت التذاذ را ببرند. تصوّر نکنید کسانی که در دنیا برای مثلاً رسیدن به ریاست جمهوری یا نیل به مقامات عالی تلاش می‏کنند، قصد خدمت دارند! خودشان هم مدّعی نیستند. خود آنها هم این ادّعا را ندارند و معتقدند حالا که ما توانستیم به این سمَت برسیم، باید از التذاذاتش استفاده کنیم. همانی که امیرالمؤمنین، علیه‏السّلام، به عامل خود فرمود که «این‏طور نباش و دنیا را و حکم را برای خودت طعمه ندان»، اینها طعمه می‏دانند. دنیا برای اینها طعمه‏ای است که وقتی به آن رسیدند، باید با چنگ و دندان از آن بهره برداری کنند و التذاذ ببرند. از پولش، از قدرتش، از نفوذش، از تسهیلاتش، از امکاناتش، حداکثر بهره را ببرند و بخورند و به نزدیکان و دوستان خودشان بخورانند. این، عرف دنیاست. اما در جمهوری اسلامی چه؟ در این‌جا این مسائل باید به چشم یک مسؤولیت و وظیفه‌ی محض تلقی شود. به عنوان یک کار تلقی شود؛ کاری که سخت است و هرچه بالاتر می‌رود سخت‌تر هم می‌شود. باید به عنوان یک مسؤولیت و یک تعهد به آن نگریسته شود. نه این‌که وقتی امکانات پیدا کردیم، آن را برای تهیه‌ی لوازم رفاه شخصی، تشریفات، اسرافها و تجملات و غیره، بهترین فرصتها تلقی کنیم. چه نمایندگی مجلس باشد، چه سمتی در دستگاههای عالی دولتی باشد، چه مسؤولیتهای بالای نظامی باشد، چه مسؤولیتهای بالای قضایی باشد، تفاوت نمی‌کند. نباید به این امکانات به عنوان یک طعمه و یک غنیمت نگاه شود و بگوییم: «حالا که رسیدیم، پس دیگر بهره‌برداری کنیم!» همه چیز باید از روی حق، از روی حساب و با روحیه‌ی بی‌اعتنایی به زخارف دنیا باشد. اگر چنین شد، راه و حرکت را آسان خواهد کرد.