بیانات در دیدار جمعی از پرستاران

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌

 بنده هم مناسبت بسیار عزیز و فرخنده ولادت حضرت زینب کبری علیهاالسّلام را به همه زنان مسلمان در سراسر جهان و بخصوص به بانوان محترم و فداکار و زنان برجسته کشور جمهوری اسلامی ایران -مادران و همسرانِ فداکار- تبریک عرض میکنم.

 یک مطلب به مناسبت روز پرستار عرض میکنم و آن این است که: اگر بخواهیم ارزش خدمات مختلفی را که قشرهای مردم به یکدیگر تقدیم میکنند، این‌گونه محاسبه کنیم که هر خدمتی که مستقیماً به انسان ارتباط پیدا میکند، هر خدمتی که نوعی غمگساری نسبت به انسانهای دیگر است، هر خدمتی که تقدیم‌کننده آن خدمتْ رنج بیشتری می‌برد و هر خدمتی که از روی علم و معرفت و آگاهی و تحصیلات است، ارزشش بیشتر است، در این صورت گمان میکنم که خدمت پرستاری، جزو ارزشمندترین حرفه‌ها و خدمتگزاریها خواهد بود. چون پرستار، هم مستقیماً با انسان سر و کار دارد، هم غمگسارِ انسانی است که به غمگساری و همدردی و کمک او نیاز دارد و هم این‌که، بحمدالله، کاری از رویِ دانش و تحصیلات و علم است.

 پرستار چون با بیمار سر و کار دارد، با بیداری و دردکِشی سر و کار دارد و رنجش بیشتر از دیگران است؛ بنابراین حرفه‌اش حرفه عزیز و باارزشی است. اینها حقایق است؛ نه این‌که مردم بخواهند با پرستاران -چه مرد و چه زن- تعارف کنند. واقع مطلب چنین است. وقتی کاری خیلی بزرگ و خیلی عزیز باشد، دو طرف در مقابل آن مسؤولند: یکی مردمند؛ که باید آن کار را عزیز به حساب بیاورند و صاحب آن را معزّز بشمارند؛ دیگری خود آن شخص است که این شیء عزیز و این کار بزرگ در اختیار اوست. خود او هم باید آن را گرامی بدارد.

 من به پرستاران عزیزمان -چه مردان پرستار و چه زنان پرستار- عرض میکنم: شما که این توفیق را پیدا کرده‌اید و این کار بزرگ را برعهده گرفته‌اید و این خدمت باارزش را انجام میدهید، آن را گرامی هم بدارید. نگذارید که خدای ناخواسته، با یک قصور یا تقصیر یا برخورد نامناسب، کاری به این عظمت و ارزشمندی، مخدوش شود. این خدمت را هر چه بیشتر و صحیح‌تر ارائه دهید، نظام امور زندگی مردم بهتر خواهد شد و اجر و ثواب شما هم بالاتر خواهد بود. خداوند به شما اجر بدهد. و این خدمت بزرگ را برایتان خدمتی با برکت و برای مردمِ ما یک خدمت مؤثّر در پیشرفت امورشان قرار دهد.

 خواهران من! موضوع زن و برخورد جوامع با او، مسأله‌ای است که از دیرباز در میان جوامع و تمدّنهای مختلف مطرح بوده است. همیشه نصف مردم عالم، بانوان هستند. قوام زندگی در عالم، به همان اندازه که به مردان وابسته است، به همان اندازه هم به زنان وابسته است. زنان، بزرگترین کارهای آفرینش را به‌طور طبیعی برعهده دارند. کارهای اساسی آفرینش، مانند تولیدمثل و تربیت کودک، در دست زنان است. پس مسأله زنان، مسأله مهمی است و از دیرباز، در جوامع، در بین متفکّرین و در اخلاق و عادات گوناگون ملتها وجود داشته است. اسلام یک موضع برجسته را در این بین انتخاب کرده؛ از افراط و تفریط جلوگیری نموده، و هشداری به همه مردم عالم داده است. اسلام، مردانی را که به‌خاطر قدرتمند بودن جسمی یا توانایی مالی، زنان و مردان را به‌خدمت میگرفتند و زن را مورد آزار و احیاناً تحقیر قرار میدادند، به کلّی سرجای خود نشاند و زن را در جایگاه حقیقی خودش قرار داد و حتّی از جهاتی، زن را در ردیف مرد قرار داد: «ان‌المسلمین والمسلمات والمؤمنین والمؤمنات...(۱)» مرد مسلمان، زن مسلمان. مرد عابد، زن عابد. مرد متهجّد، زن متهجّد.

 پس، در اسلام همه این مقامات معنوی و درجات انسانی، بین زن و مرد بالسّویه تقسیم شده است. در این موارد، مرد و زن با یکدیگر مساوی و برابرند. هر کس که برای خدا کار کند، «من ذکرٍ او انثی(۲)»؛ چه مرد باشد و چه زن، «فلنحیینّه حیاتاً طیبة(۳)».

 اسلام در برخی جاها حتی زن را بر مرد ترجیح داده است. مثلاً آن‌جا که مرد و زن، پدر و مادری هستند که فرزندی دارند، این فرزند اگرچه فرزند هر دو نفر است، اما خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر، لازمتر است. حقّ مادر بر گردن فرزند، بیشتر و وظیفه فرزند نسبت به مادر سنگینتر است.

 روایات فراوانی در این زمینه هست: پیغمبر اکرم در جواب کسی که سؤال کرد: «من اَبرَ؟» (به چه کسی نیکی کنم؟) فرمود: «امّک.» یعنی «به مادرت.» دفعه دوم هم همین را فرمود؛ دفعه سوم هم همین را فرمود. دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود: «اباک.» یعنی «به پدرت». پس، زن در مقیاس خانواده و در رابطه با فرزندان، حقّ سنگینتری دارد. البته این هم نه از باب این است که خدای متعال خواسته است جمعی را بر جمع دیگر ترجیح دهد. بلکه به این جهت است که زنان زحمت بیشتری تحمّل میکنند.

 این هم عدل الهی است. زحمت بیشتر است؛ پس حق هم بیشتر است. ناراحتی بیشتری تحمّل میکند؛ پس ارزشش بالاتر است. همه اینها از روی عدالت است. در مسائل مالی، مثل حقّ خانواده و حقّ سرپرستی خانواده در مقابل وظیفه اداره خانواده، روش اسلام روش متعادل است. قانون اسلامی، در این چیزها هم نگذاشته است که ذرّه‌ای به زن یا به مرد ظلم شود. حقّی برای مرد و حقّی هم برای زن قرار داده است. یک وزنه در کفّه مرد قرار داده و یک وزنه هم در کفّه زن قرار داده است. کسانی که اهل مداقّه در این امور هستند، اگر دقّت کنند، اینها را میبینند. در کتابها هم نوشته‌اند. امروز خانمهای اندیشمند و فاضل ما، بحمدالله این مسائل را بهتر از دیگران و بهتر از مردان میدانند و تبلیغ و بیان میکنند. این هم درباره حقوق مرد و زن.

 یک نکته اساسی هم وجود دارد که در آن اسلام ایستادگی کرده است و آن این است که در طول زمان، چون اخلاق مردان خشن‌تر و اراده آنان در برخورد با مشکلات قویتر و جسمشان سنگینتر بوده است، لذا کارهای مهم و مسؤولیتها و قدرتهای گوناگون را در دست داشته‌اند و این، به مردان امکانی برای سوء استفاده کردن از جنس مخالف -به نفع خودشان- داده است. شما نگاه کنید ببینید که کدام یک از سلاطین، ثروتمندان و پولداران و زرمندان و زورمندان در دربارها و دستگاههایشان، با داشتن پول و مقام و قدرت، به نحوی از انحا، دست به سمت تعرّض و تخطّی و سوءاستفاده از زن دراز نکرده‌اند!؟

 اسلام در این‌جا، با کمال قدرت و قوّت ایستاده است و بین زن و مرد در جامعه، مرزی قرار داده است. از نظر اسلام، هیچ کس حق ندارد که این مرز را زیر پا بگذارد و بشکند؛ چون از نظر اسلام، خانواده خیلی مهم است. رابطه زن و مرد در محیط خانواده به‌گونه‌ای است، و در محیط جامعه، به‌گونه‌ای دیگر است. اگر آن ضوابطی که اسلام در محیط جامعه به عنوان حایل بین زن و مرد قرار داده است، بشکند، خانواده خراب میشود. در خانواده، غالباً به زن و گاهی هم به مرد، ممکن است ظلم شود. فرهنگ اسلامی، فرهنگ عدم اختلاط زن و مرد است. چنین زندگیای با خوشبختی ادامه مییابد و میتواند به درستی و با رعایت موازین عقلی بچرخد و حرکت کند و به پیش برود. در این‌جا اسلام سختگیری کرده است. اگر آن حدّ و مرزی که در جامعه قرار داده شده است، چه از طرف زن و چه از طرف مرد بشکند، اسلام در مقابل آن سختگیری میکند؛ درست نقطه مقابل آنچه که شهوترانان عالم میخواسته‌اند و عمل میکرده‌اند. قدرتمندان و زرمندان و زورمندان، مردشان، زنشان و زیردستهایشان و کسانی که با آنها و برای آنها زندگی میکرده‌اند، همیشه عکس این عمل میکرده‌اند. آنها مایل بوده‌اند که این حجاب بین زن و مرد، از بین برود، که این، البته برای زندگیِ جامعه مضرّ و برای اخلاق جامعه بد است. برای حفظ عفّت جامعه زیانبار و بخصوص برای خانواده از همه چیز بدتر است. این، بنیان خانواده را متزلزل میکند.

 اسلام به خانواده اهمیت میدهد. تمام دعوای امروز بلندگوها و بوقهای تبلیغاتیِ غربی با مسلمین هم بر سرِ همین است. شما ببینید که در مقابل «حجاب» چه حساسیتی نشان میدهند! این حجاب اگر در جمهوری اسلامی باشد، آن را زشت میشمارند. اگر در دانشگاههای کشورهای عربی باشد، که دختران جوانِ دانشجو، با معرفت و آگاهی و با میل و اختیار خود به‌حجاب روی آورده‌اند، حسّاسیت نشان میدهند. اگر در بین احزاب سیاسی باشد، حسّاسیت نشان میدهند. اگر در مدارس و حتّی دبستانهای کشورهای خودشان هم باشد -با این‌که زیردست خودشان است- حسّاسیت نشان میدهند. پس، نقطه دعوا در این‌جاست. البته در تبلیغاتشان، دائم فریاد میزنند که حقّ زن در اسلام یا در جمهوری اسلامی، پایمال شده است. خودشان هم به این قضیه اعتقادی ندارند و میدانند که حقّ زن در جمهوری اسلامی تضعیف نشده، بلکه تقویت شده است. شما نگاه کنید و ببینید که تعداد محصّلین و دانشجویان زن -دختران تحصیل کننده در مراکز عالی- امروز در ایران بیشتر است یا در دوران حکومت طواغیت بیشتر بود؟ میبینید که امروز بیشتر است. تعداد دانشجویانِ دخترِ برجسته و دارای نمره اوّل در تحصیلات، امروز بیشتر است یا در آن زمان بیشتر بود؟ میبینید که امروز بیشتر است. عده زنانی که در مراکز پزشکی و درمانی و در مراکز گوناگون علمی در این کشور مشغول کار و تحقیق هستند، امروز بیشتر است یا آن روز بیشتر بود؟ میبینید که امروز بیشتر است. عده زنانی که در صحنه سیاست کشور و در عرصه‌های مجامع بین‌المللی حضور قدرتمند پیدا میکنند و در آن‌جا از حقوق و نظرات این کشور و این ملت -که کشور خود و ملت خودشان است- دفاع میکنند، امروز بیشتر است یا آن روز بیشتر بود؟ میبینید که امروز بیشتر است. آن روز زنان با هیأتهای مختلف به مسافرتهای گوناگونی میرفتند؛ اما تشریفاتی بود. برای هوسرانی و نشان دادن سر و کول خودشان به این و آن بود. لکن زن مسلمان امروز، در مجامع جهانی، در کنفرانسهای گوناگون جهانی، در مراکز علمی و در دانشگاهها، حضور علمی یا سیاسی یا خدماتی دارد. اینها ارزش دارد.

 آن روز دخترانی را به عنوان «دختر نمونه» و «دختر شایسته»، از آغوش گرم و عفیف خانواده‌ها بیرون میکشیدند و در منجلاب فساد فرو میکردند. اما امروز، چنین چیزی نیست. حقّ زن در کجا ضایع میشود؟ در جایی که جلوِ تحصیلات زنان گرفته شود؛ جلوِ اشتغال زنان به کارهای متناسب با بانوان گرفته شود؛ جلوِ خدمت رسانی زنان یا خدمت‌رسانی به زنان گرفته شود و نیز در جایی که زن تحقیر شود. بروید به جوامع امریکایی نگاه کنید! خواهید دید که در آن‌جا زن تحقیر میشود. زنِ خانواده، از طرف شوهر تحقیر میشود. مادرِ خانواده، از طرف فرزندان تحقیر میشود. حقّ مادری، به این شکلی که در مراکز اسلامی هست، در آن‌جا معنا ندارد.

 جمله‌ای در یک سخنرانی معروف در یک مرکز بین‌المللی -که نمیخواهم خصوصیّات آن را در این‌جا ذکر کنم- راجع به خانواده گفته شد. گزارشهایی که از آن‌جا به ما رسید، حاکی از این بود که مردم آن کشور، نسبت به همان جمله، به‌شدّت علاقه نشان داده بودند؛ به خاطر این‌که وضع خانواده در آن کشورها از هم پاشیده است. آنجا به زنان ظلم میشود؛ اما این‌جا، آن مرز بین زن و مرد وجود دارد. معنای آن مرز هم این نیست که زنان و مردان در یک محیط تحصیل نکنند، در یک محیط عبادت نکنند، در یک محیط کار نکنند و در یک محیط خرید و فروش نکنند -که این قبیل موارد، فراوان است- بلکه معنایش این است که حدّ و حدودی در اخلاق معاشرتی خودشان قائل باشند. و این کار بسیار خوبی است. زن در این‌جا حجاب خودش را حفظ میکند. مردم ما چادر را انتخاب کرده‌اند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهای دیگر است.» ولی زنان ما میخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملی ماست. چادر، پیش از آن‌که یک حجاب اسلامی باشد، یک حجاب ایرانی است. مال مردم ما و لباس ملی ماست.

 خانمهای باسواد مسلمانِ مؤمنِ درسخوانی که یا مشغول تحصیلند و یا در دانشگاهها بهترین علوم را دربالاترین مدارج تدریس میکنند، زیادند و این برای نظام اسلامی مایه افتخار است. خانمهایی هستند که بحمدلله بالاترین تخصّصها را در پزشکی و در علوم گوناگون -در زمینه علوم انسانی، در زمینه علوم تجربی و در زمینه علومِ گوناگونِ دیگر- دارند. خانمهایی هستند که در زمینه علوم دینی پیشرفت کرده و به مراتب بالا رسیده‌اند. یک روز یک خانم بزرگوار در ایران -در اصفهان- بود، به نام «بانوی اصفهانی(۴)» که خانم بسیار عالی‌مقامی بود. مجتهده و عارف و فقیه بود. اما فقط او بود. امروز، بحمدالله دختران جوانی که در آینده نه چندان دور به مقامات عالی علمی، فقهی و فلسفی میرسند، بسیارند. اینها افتخار نظام اسلامی هستند؛ و پیشرفت زن یعنی این.

 غرب میخواهد فرهنگ خود را بر همه جا حاکم کند. فرهنگ غرب، برهنگی است. البته به شما عرض کنم که این برهنگی، این فساد و بی بندو باری و این شکل فضاحت‌آمیزی که بعضی از زنان در بسیاری از کشورهای غربی دارند، بحمدالله در خود غرب نیز همه‌گیر نیست. این، کاری است که بر اثر تبلیغاتِ غلطِ خود آنها، روزبه‌روز افزایش پیدا میکند. و الاّ حتی تا چهل، پنجاه سال پیش، در خود کشورهای غربی، به این شدّت نبود. آنها میخواهند همان فساد و بیبندوباری را که خودشان گرفتارش شده‌اند، به کشورهای اسلامی هم صادر کنند. ولی ما این را نمیخواهیم. این، برای زندگی اجتماعی مضرّ است و برای آنها هم مضرّ است. هر جا باشد، مضرّ است. روش اسلامی برای ما بهترین است. زنان ما در طول حوادث انقلاب و بعد از انقلاب تا امروز، نشان داده‌اند که در آن چیزهایی که معیار واقعی زندگی و ارزش و برجستگی آنهاست، در سطوح عالی قرار دارند. مادری که فرزندان خود را در راه خدا و در راه هدف -هدفی که برای او مقدّس است و پیش خدا هم مقدّس است- تقدیم میکند و خم به ابرو نمی‌آورد، یک عمل برجسته انجام داده است و این امر کوچکی نیست. این را با هر معیار و میزانی اندازه‌گیری کنید، با عظمت است. زن جوانی که حرمت همسرش و خودش را به مدت ده، یازده سال که همسرش در زندانهای دشمن اسیر بوده، باکمال عفّت و سربلندی و پاکدامنی حفظ کرده است، آیا کارش ارزش نیست!؟ اینها ارزشند.

 زنان ما در میدان جنگ حضور پیدا کردند؛ در میدان بازسازی حضور پیدا کردند و در میدان نشان دادنِ قدرت‌روانی، از همه بیشتر فعّالیت کردند. بهترین کسانی که در جوّ تبلیغات گوناگونِ دشمنان ایستادند، بانوان کشور ما بودند. تبلیغات دشمنان، به شکلهای مختلفِ انتقاد، کاهی را کوهی کردن، مشکل کوچکی را ده برابر جلوه دادن و از این رادیو و آن رادیو گفتن است. متأسفانه بعضی از قلم به مزدهای داخلی خودمان هم که گویی با انقلاب پدرکشتگی دارند، در فلان مجلّه و فلان نشریه، این چیزها را مینویسند. بعضی با شبنامه و بعضی با نشریات آشکار و مجاز تبلیغات میکنند. به افراد پول میدهند که در صف فلان جنس یا در اتوبوس بایستند و بدگویی کنند. این پولها را هم برای شایعه‌پراکنی و خراب کردن جوّ خرج میکنند. بهترین کسانی که در چنین جوّی ایستادند، بانوان کشور ما بودند؛ همین زنان مؤمن که بحمدالله و به کوری چشم دشمنان، عدّه‌شان هم فراوان و فراوان است و اکثریت زنان ما را تشکیل میدهند.

 این همان جامعه زنِ زینبی و فاطمی است. این همان تربیت اسلامی و نظام اسلامی است. ارزش، برجستگی و آزادی زن، اینهایند. البته زنان کشور ما بدانند که برای پیشرفت و ترقّی، هنوز خیلی جا دارند. من از بانوان کشورمان -چه خانمهایی که در حال تحصیلند؛ چه خانمهایی که فارغ‌التحصیلند؛ چه خانمهایی که در فعّالیتهای سیاسی و اجتماعی و خدماتی حضور دارند؛ چه خانمهایی که در بخشهای مختلف مسؤولند و مسؤولیتهایی دارند و چه خانمهایی که در خانه‌ها هستند، اما دلشان به نور و روحیه انقلاب زنده است و محیط خانه‌ها را محیط اسلامی نگه‌میدارند- خواهش میکنم که درباره نقش زن مسلمان در پیشرفت جامعه خودشان، باز هم فکر کنند. در باره تشکّلهای سیاسی، کارهای علمی، خدمات ارزشمند، بالابردن سطح معرفت و معلومات و ایستادگی در مقابل دشمنان در همه مراکز و میدانهایی که ایستادگی در آنها مؤثّر است، فکر کنند. شما ببینید که امروز دشمن، آشکار و پنهان و چقدر وحشیانه، به مقدّسات اسلام حمله میکند. در تمام طول پانزده سال -چه آن ده‌سالی که در زمان حیات بابرکت امام بزرگوار، رضوان‌الله‌تعالی علیه بود، چه بعد از آن تا امروز- دشمنان نظام اسلامی، یک لحظه از نیّت ضربه‌زدن به جمهوری اسلامی، منصرف نشده‌اند. اگر گاهی هم میبینید که به ظاهر ساکتند، در حال توطئه‌اند. اگر میبینید که بحمدالله نظام اسلامی، مستحکم سرِجای خود ایستاده است، بدین علّت است که ضربه آنها کارگر نشده است؛ نه این‌که آنها ضربه نزده‌اند.

 بعضی از سردمداران نابخرد امروز استکبار جهانی، حرفها را صریحاً بیان میکنند؛ بعضی هم نمیگویند و پنهان نگه میدارند. غالب حوادثی که در منطقه ما اتّفاق میافتد، جهتش به نحوی از انحا ضربه زدن به اسلام و نظام اسلامی و ملت مسلمان است. همین قضایای این روزها -لشکرکشی امریکاییها به خلیج فارس، آمدن تفنگداران و ناوهای هواپیمابر و تبلیغات جنجالی در مقابل تحرّک عراق و خود تحرّک نظامی عراق- به نظر ما، کارهای به‌شدّت مشکوک، و به شدّت مورد سوء ظن‌اند. معلوم است که استکبار جهانی در فکر آن است که به هر نحو که میتواند، پای خود را در این منطقه محکم کند. روزی انگلیسیها در خلیج فارس حاکمیت مطلق داشتند که بحمدالله حرکت اسلامی و بیداری ملت ایران و حوادث گوناگون، آنها را از خلیج فارس تار و مار کرد. امروز هم‌امریکاییها میخواهند در آن‌جا، جای پای از دست رفته خودشان و انگلیسیها را مجدداً پرکنند.

 شما در خلیج فارس چه کار دارید!؟ امنیت خلیج فارس به شما چه مربوط است که از آن سرِ دنیا بلند میشوید، میآیید و در این طرف عالم دخالت میکنید!؟ میگویند «ما در این‌جا منافع داریم.» این هم شد حرف، که هر کشوری در امور کشورهای دیگر دخالت کند و بگوید «ما منافع داریم»!؟ پس قوانین بین‌المللی برای چیست!؟ پس این سازمان مللِ با این عرض و طول، برای چیست!؟ پس این همه ادّعای قطعنامه‌های جهانی و کنوانسیونهای بین‌المللی برای چیست!؟ همه اینها برای این است که یک دولت قلدر زورمند، نتواند به بهانه این‌که من در فلان جا منافع دارم، بلند شود راه بیفتد و به سراغ فلان کشور یا فلان منطقه یا فلان دریاچه یا فلان خلیج یا فلان آبراهِ مهمِ بین‌المللی برود. شما به چه مناسبت در منطقه‌ای که به شما هیچ ارتباطی ندارد -یعنی در خلیج فارس- به بهانه این‌که «عراق میخواهد و نیّت دارد لشکرکشی کند» -و عراق هم مرتّب منکر میشود- با این حجمِ عظیم حضور می‌یابید!؟

 اینها مسائلی است که ملت ایران باید نسبت به آنها حسّاس باشد. کسانی که تصوّر میکنند دشمن به خواب رفته است، خیال نکنند با خیال خوش میشود زندگی کرد! امیرالمؤمنین فرمود: «من نام لم ینم عنه(۵).» یعنی چشمهای کسانی که هدف بزرگ و طبعاً دشمنان بزرگی دارند، به خواب نرود! همه فریاد امام بزرگوارِ ما در طول این مدّت برای این بود که ملت ایران نسبت به حوادث عالم، حساسیّت خود را از دست ندهد. امروز هم این حسّاسیت باید باشد و بحمدالله هست. در سرتاسر این کشور، جوانان مؤمن و حزب‌اللّهی؛ خانواده‌های به‌شدّت پایبند به اصول انقلاب؛ زنان مؤمن؛ مردان مؤمن؛ دلهای قوی و روحیه‌های بالا، در همه صحنه‌ها آن‌قدر هستند که به فضل پروردگار میتوانند از اسلامشان، از جمهوری اسلامیشان، از حیثیّتشان و از استقلال کشورشان در مقابلِ هر دشمنی دفاع کنند.

 امیدواریم خداوند متعال، شما خانمها و بانوان محترم را که هر کدام در بخشی از کارهای این کشور -چه کارهای دانشگاهی، چه کارهای خدماتی، چه کارهای علمی و چه کارهای سیاسی- مشغول تلاشید، موفّق و مؤیّد بدارد و ان‌شاءالله الگوی زینب کبری سلام‌الله‌علیها، همیشه در مقابلِ چشم مرد و زن ما، زنده و مجسّم باقی بماند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته