و از خطبه های آن حضرت است در باره عمرو پسر عاص:

شگفتا از پسر نابغه شامیان را گفته است، من مردی لاغ گویم با لعب بسیار، عبث کارم، و کوشا در این کار. همانا، آنچه گفته نادرست بوده، و به گناه دهان گشوده، همانا بدترین گفتار، سخن دروغ است -که چراغ آن بی فروغ است-. امّا او می گوید و دروغ می گوید. وعده می دهد و خلاف آن می پوید. می خواهد و می ستهد، از او می خواهند و زفتی می کند. پیمان را به سر نمی برد و پیوند خویشان را می برد. چون سخن جنگ در میان باشد، دلیر است و بر امر و نهی چیر، و چون تیغ از نیام برآید و وقت کارزار در آید، بزرگترین نیرنگ او این است که عورت خویش گشاید.

به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از لاغ باز می دارد، و فراموشی آخرت او را نگذارد که سخن حقّ بر زبان آرد. او با معاویه بیعت نکرد، مگر بدان شرط که او را پاداشی رساند، و در مقابل ترک دین خویش لقمه ای بدو خوراند.