(پس از شنیدن تهاجم یکی از افسران معاویه، نعمان بن بشیر به عین التّمر، سرزمین آباد قسمت غربی فرات و کوتاهی کوفیان در سال 39 هجری در کوفه فرمود):

نکوهش کوفیان:

گرفتار کسانی شده ام که چون امر می کنم فرمان نمی برند، و چون آنها را فرا می خوانم اجابت نمی کنند. ای مردم بی اصل و ریشه، در یاری پروردگارتان برای چه در انتظارید؟ آیا دینی ندارید که شما را گرد آورد و یا غیرتی که شما را به خشم وا دارد؟

  1. علل شکست و نابودی کوفیان:

در میان شما به پاخاسته فریاد می کشم، و عاجزانه از شما یاری می خواهم، امّا به سخنان من گوش نمی سپارید، و فرمان مرا اطاعت نمی کنید، تا آن را که پیامدهای ناگوار آشکار شد، نه با شما می توان انتقام خونی را گرفت، و نه با کمک شما می توان به هدف رسید. شما را به یاری برادرانتان می خوانم، مانند شتری که از درد بنالد، ناله و فریاد سر می دهید، و یا همانند حیوانی که پشت آن زخم باشد، حرکتی نمی کنید. تنها گروه اندکی به سوی من آمدند که آنها نیز ناتوان و مضطرب بودند، «گویا آنها را به سوی مرگ می کشانند، و مرگ را با چشمانشان می نگرند».

(می گویم: «متذائب» یعنی مضطرب، از «تذاء بت الرّیح» یعنی وزش باد گوناگون و مضطرب گشت، و ذئب (گرگ) را ذئب نامیدند چون در رفتن اضطراب دارد).