از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که در آن اصحاب خود را بجهاد و (جنگ در راه خدا) ترغیب می فرمود:

خداوند ادای سپاس (از نعمتهای) خود را از شما می خواهد، و امر و سلطنت خویش را برای شما باقی گذارده است (برای ریاست روی زمین دوستان او شایستگی دارند) و بشما در میدان وسیع مسابقه (دنیا) مهلت داده تا برای بدست آوردن چوگان (ریاست و سیادت) از یکدیگر سبقت و پیشی گیرند، پس بندهای جامه ها را محکم بندید (در میدان جنگ چست و چالاک باشید، یا آنکه از گناه دوری کنید) و زیادی زیر پهلوها را تا گرده درهم پیچید (دامن جامه ها که روی پاها می کشد جمع کنید، یا از خوردن و آشامیدن بسیار خودداری نمائید)،

(چنانکه می فرماید:) اندیشه کار با میهمانی جمع نمی شود (پس اگر اندیشه کارداری تن پرستی را رها کن)

چه بسیار می شکند و تباه می سازد خواب تصمیمهای روز را (شخص مسافر با رفیقان تصمیم می گیرد که شب زود راه افتاده فردا پیش از فشار گرما بمنزل رسند، و لیکن چون شب آید خواب شیرین غلبه کرده آن تصمیم را از بین ببرد)

و چه بسیار تاریکی ها یاد تصمیمها را از خاطر بزداید (مردم سست رگ در روز همّت گمارند که کاری را در شب انجام دهند، ولی شب که تاریکی جهان را فرو گرفت از اندیشه خود چشم پوشیده به خواب غفلت روند، و مردان با همّت دامن سعی و کوشش به کمر زده خواب و آسایش بر خود حرام نمایند تا بمقصود دست یابند).