در اینجا نیز لب گشوده تا از معبود خویش طلب کند که او را در چنگال فقر گرفتار نسازد و از همگان بی نیاز باشد:

معبودا آبروی من را به ناتوانی مریز، عزتم را بنا داری و تنگدستی از میان نبر تا مبادا که از زیادت فقر، از روزی خواران تو روزی خواهم و از آفریده های بد کردار تو مهربانی جویم. خالقا این را مخواه که به ستایش آن شخصی که به من چیزی می بخشد ناگزیر شوم و زبان ببدگوئی و ملامت کسی که بمن چیزی نداده بگشایم. تو پس از این همه گفتار صاحب اختیاری که ببخشائی یا نبخشائی زیرا اختیار و توانائی هر چیز بدست تو است.