از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (در بعضی از صفات حقّ تعالی):

قسمت اول خطبه:

سپاس خداوند را سزا است که از مانند بودن به آفریدگان (در ذات و صفات) برتر، و بر گفتار وصف کنندگان غالب و عاجز کننده است (هیچکس توانائی ندارد حقیقت او را وصف نماید) و به شگفتیهای آفرینش خود برای بینایان آشکار و از اندیشه صاحبان وهم و گمان به بزرگی ارجمندیش پنهان است (بهمه چیز)

و دانا است بدون آموختن از دیگری و بدون احتیاج به افزودن و بدون استفاده (زیرا آموختن و افزودن و استفاده بردن مستلزم جهل و نقصان است و آن از عوارض امکان است، نه واجب) بی تأمّل و اندیشه ای آفریننده همه آفریده ها است،

خداوندی است که تاریکی ها او را احاطه نمی کند، و از روشنیها روشنی نمی طلبد، شب او را در نمی یابد، و روز او را فرا نمی گیرید (زیرا منزّه از جسمیت و زمان و حرکت است)

در یافتن او (اشیاء را) بوسیله دیده ها نیست (زیرا ذات او عین دیده و دیده او عین ذات او است) و علم او بسبب آگاه شدن از غیر نمی باشد (زیرا از چیزی بی خبر نیست تا خبر گیرد، و به علاوه خبر گرفتن مستلزم جهل است که در واجب راه ندارد).

قسمت دوم از این خطبه است در باره پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله:

خداوند حضرت رسول را فرستاد با نور (علم و نبوّت) و او را (بر همه خلائق) در برگزیدن (به رسالت) مقدّم داشت، و بوسیله او گشادگیها و پراکندگیها را بهم بست (اختلال نظم عالم و تباهکاریها را اصلاح فرمود) و با (توانائی) او شکست داد آنان را که همیشه غالب بودند (آن حضرت را بر کفّار و مشرکین و منافقین مسلّط فرمود) و بتوسّط او مشکل را آسان و ناهمواری را هموار گردانید تا اینکه گمراهی را از راست و چپ (شرق و غرب) دور ساخت.