از سخنان آن حضرت علیه السّلام است بعد از آنکه با آن بزرگوار بخلافت بیعت کردند و (طلحه و زبیر نقض بیعت کرده و ببصره رفتند و در آنجا فتنه و آشوب بر پا نموده اموال مسلمانان را بیغما برده نیکان را کشتند) گروهی از اصحاب به آن حضرت گفتند: کاش کسانی را که بر (کشتن) عثمان اجتماع کردند کیفر می فرمودی (تا آنان را که نقض بیعت نموده اند بهانه ای بدست نباشد) پس امام علیه السّلام فرمود:

ای برادران (همکیشان) بآنچه شما می دانید من بی اطّلاع نیستم (بلکه به گذشته و آینده و حال دانا هستم) ولی چگونه مرا توانائی (کشیدن انتقام از کشندگان عثمان) است و حال آنکه گروهی که (برای کشتن او) گرد آمدند (و این آشوب را بر پا نمودند) در نهایت قدرت خود باقی هستند، بر ما تسلّط دارند و ما بر ایشان مسلّط نیستیم (زیرا بیشتر اهل مدینه و بسیاری از مردم مصر و کوفه و سائر شهرها و بادیه نشینان باین کار اقدام کرده بودند، و گفته اند آن حضرت مردم را گرد آورده برای ایشان خطبه خوانده فرمود: کشندگان عثمان از جای خود برخیزند، پس همه آنان مگر اندکی ایستادند، و این کار را کرد تا جواب پند دهندگان را عملا داده باشد)

و آگاه باشید کشندگان عثمان گروهی هستند که غلامان شما با آنها یار بوده و بادیه نشینانتان بآنان پیوسته اند (همه دست یکی کرده این عمل را انجام دادند) و ایشان در بین شما هستند (هنوز از مدینه بیرون نرفته اند، و اگر بمقصود شما پی برند) آنچه بخواهند آزارتان می رسانند (و کسیرا توانائی جلوگیری از آنها نیست) و آیا توانائی بآنچه خواهانید دارید (در این باب اندیشه نموده کمکی بنظر آورده اید که بتوانید با ایشان زد و خورد نمائید)؟

این امر (که شما درخواست می نمایید) کاری است از روی نادانی، و ایشان کمک و یاور (بسیار) دارند (که هنگام نیازمندی آنان را یاری می نمایند) و مردم هرگاه سخن این خونخواهی به میان آید بر چند دسته اند: یک دسته می بینند آنچه شما می بینید (رأیشان اینست که بایستی خونخواهی نمود) و یک دسته می بینند آنچه شما نمی بینید (می گویند بایستی کشندگان او را یاری کرد) و یک دسته نه این و نه آنرا نمی بینند (در این کار متوقّف بوده رأیی ندارند) پس (انتقام کشیدن از کشندگان عثمان موجب فتنه و فساد بزرگی خواهد بود که اهمیّت آن بیش از کشتن عثمان است، بنا بر این) شکیبا باشید تا مردم آرامش یافته دلها در جای خود قرار گیرد، و حقوق در موقع مناسب به آسانی گرفته شود،

پس نزد من آرام باشید (شتاب نکنید و اینگونه پند ندهید) و ببینید فرمانم بشما چگونه صادر میشود (دستورم را پیروی نمائید) و کاری نکنید که توانائی را نابود ساخته از بین ببرد، و سستی و خواری جا گذارد،

و بزودی این امر را بمداراة اصلاح کنم مادامی که مدارای با آن ممکن باشد، و هرگاه چاره ای نیابم (مداراة کردن سود نبخشد) پس آخرین دواء داغ است (با کسانیکه بیعت را شکسته اند می جنگم. جمله «آخر الدّواء الکیّ» مثلی است مشهور در جائی بکار برند که بآخرین تدبیر اقدام شود).