از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است که در آن به پیش آمدهای سخت (و بظهور قائم منتظر-عجّل اللّه فرجه-) اشاره می فرماید:

قسمت أول خطبه:

(چون امام منتظر از پس پرده غیب بیرون آید) هوای نفس را به هدایت و رستگاری بر می گرداند (گمراه شدگان را براه راست می برد) زمانیکه مردم هدایت را به هوای نفس تبدیل کرده باشند (از شریعت محمّدیّه دست شسته خواهش نفس را پیروی نمایند) و رأی را بقرآن بر می گرداند (مردم را از بکار بستن اندیشه های نادرست نهی و برجوع بقرآن وا می دارد تا بدستور کتاب خدا رفتار نموده و مخالف آنرا دور اندازند) زمانیکه مردم قرآن را به رأی و اندیشه (خود) مبدّل کرده باشند (از قرآن چشم پوشیده امور را طبق اندیشه نادرست خود انجام دهند).

قسمت دوم از این خطبه است (که به فتنه های نزدیک ظهور امام زمان «علیه السّلام» اشاره می فرماید):

(پیش از ظهور حضرت -أرواحنا فداه- تباهکاریها خواهد شد) تا اینکه جنگ و خونریزی سخت به (آیندگان از) شما رو آورد، بطوریکه (چون شیر درنده خشمگین) دندانهایش را آشکار گرداند (جنگهایی که واقع میشود آماده نابود کردن همه است، و یا شتری ماند) دارای پستانهای پر از شیر که (آن جنگ مانند پستان شتر پستانهایش پر از شربت مرگ است) نوشیدن شیر آن (در اوّل امر به کام کسانیکه وارد کارزار میشوند و امید فتح و فیروزی دارند) شیرین است و در آخر کار (که زد و خورد و کشتن و کشته شدن و مصائب آن همه را فرا خواهد گرفت) تلخ و بد مزه (رنج آور) است.

آگاه باشید (آنچه خبر می دهم) در فردا (پس از این) واقع خواهد شد و بزودی فردا با چیزیکه نمی شناسید (از آن خبر ندارید) می آید، حاکمی از غیر طایفه پادشاهان (امام عصر علیه السّلام) کار گردانان آنها را به بدی اعمال و کردارشان بازخواست می نماید، و زمین پاره های جگرش را برای او بیرون خواهد آورد (تمام کانها از طلا و نقره و غیر آنها هویدا شده در دسترس آن حضرت قرار می گیرد) و کلیدهایش را تسلیم آن بزرگوار می نماید (همه شهرها بتصرّف او در می آید)

پس عدالت و دادگستری در روش مملکت داری را بشما می نماید، و (قوانین) متروک شده از کتاب و سنّت را زنده میکند (احکام قرآن و سنّت پیغمبر اکرم را اجراء می فرماید).

قسمت سوم از این خطبه است (که ظاهرا اشاره بخروج سفیانی می باشد، چنانکه شارح خوئی -رحمه اللّه- در شرح خود از علّامه مجلسی «طاب ثراه» نقل کرده، ولی بیشتر شرّاح گفته اند: اشاره است بفتنه و خونریزی عبد الملک ابن مروان که چون بخلافت رسید از شام برای جنگ مصعب ابن زبیر کشنده مختار ابن ابی عبیده ثقفی به کوفه رفت، در مسکن که از جمله نواحی کوفه بود بهم برخوردند، و مصعب کشته شد و در شهر کوفه مردم با او بیعت کردند، آنگاه حجّاج ابن یوسف را برای جنگ عبد اللّه ابن زبیر به مکّه فرستاد، حجّاج در مکّه عبد اللّه را بقتل رسانیده و خانه خدا را با منجنیق خراب نمود، و بسیاری را بکشت و بر مسلمانان مسلّط شده سالیان دراز انواع ظلم و ستم را بایشان روا داشت، امام علیه السّلام از ستمگری او خبر می دهد):

مانند آنست که من او را (عبد الملک را) می بینم در شام بانگ می زند (لشگر گرد آورده) و با پرچمهایش در اطراف کوفه می گردد (عراق را بتصرّف آورده) و باهل آن دیار رو می آورد مانند رو آوردن شتر سرکش بد خو، و زمین را از سرها فرش می نماید (بسیاری را بقتل می رساند) و دهانش (چون درندگان برای دریدن) گشاده، و گامش در زمین سنگین می باشد (سپاه بسیار دارد) جولان او دور و دراز و حمله اش سخت می گردد (شهرهای دور را تصرّف نموده به بیدادگری دست می زند، چنانکه حجّاج امراء و سردارانی بدیار دور دست مانند خراسان و کابل و ترکستان فرستاد و بسیاری از مردم را کشت)

سوگند بخدا (آیندگان) شما را در اطراف زمین (شهرها و دهات) می پراکند تا اینکه بر جا نماند از شما مگر اندکی مانند سرمه در چشم، پس سختی و بیچارگی (فرزندان شما از دست بنی امیّه) همواره برقرار خواهد ماند تا اینکه بر گردد بسوی عرب عقلهای پنهان شده ایشان (عبّاسیان روی کار آمده از روی فکر و اندیشه با کمک ایرانیان بنی امیّه را از بین ببرند)

پس (اگر بخواهید در هیچ عصری مسئولیّت متوجّه شما نباشد و از فتنه و فساد رهائی یابید) سنّتها و راههای پاینده و بر قرار و نشانه های آشکار (قرآن و سنّت) و پیمان نزدیک را که اتمام نبوّت بر آن استوار است (امام بحقّ و جانشین پیغمبر اکرم را) راهنمای خود گردانید،

و بدانید که شیطان راههای (فریب) خود را برای شما آسان می نماید تا بجای قدمش گام نهاده از او پیروی کنید (آسایش را از دست داده در دنیا و آخرت مبتلی و گرفتار باشید).