ای مردم رنگارنگ، با دلهای پریشان و ناهماهنگ. تن هاشان عیان، خردهاشان از آنان نهان، در شناخت حق شما را می پرورانم، همچون دایه ای مهربان، و شما از حقّ می رمید چون بزغالگان از بانگ شیر غرّان. هیهات که به یاری شما تاریکی را از چهره عدالت بزدایم، و کجی را که در حق راه یافته راست نمایم.

خدایا تو می دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه از دنیای ناچیز خواستن زیادت. بلکه می خواستیم نشانه های دین را به جایی که بود بنشانیم، و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم. تا بندگان ستمدیده ات را ایمنی فراهم آید، و حدود ضایع مانده ات اجرا گردد. خدایا من نخستین کسم که به سوی تو روی آورد، و شنید و اجابت کرد. در نماز کسی از من پیش نیفتاد جز رسول خدا، که درود خدا بر او و آل او باد.

و همانا دانستید که: سزاوار نیست بخیل بر ناموس، و جان، و غنیمتها، و احکام مسلمانان، ولایت یابد و امامت آنان را عهده دار شود تا در مالهای آنها حریص گردد. و نه نادان تا به نادانی خویش مسلمانان را به گمراهی برد، و نه ستمکار تا به ستم عطای آنان را ببرد، و نه بیعدالت در تقسیم مال تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد، و نه آن که به خاطر حکم کردن رشوت ستاند تا حقوق را پایمال کند، و آن را چنانکه باید نرساند، و نه آن که سنّت را ضایع سازد، و امّت را به هلاکت در اندازد.