از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است (که پس از ستودن پیغمبر اکرم بانقراض دولت بنی امیّه اشاره نموده و بعد از آن مردم را پند و اندرز می فرماید):

(پیش از طلوع خورشید حقیقی و تابش آفتاب عالم گیر اسلام مردم در منتهی درجه ضلالت و گمراهی و بدبختی بودند) تا آنکه خداوند محمّد صلّی اللّه علیه و آله را به رسالت و پیغمبری بر انگیخت که (نیکو کاران و بد کاران را) شاهد و گواه باشد، و (نیکو کاران را به پاداش کردارشان) مژده دهد و (معصیت کاران را از عذاب الهیّ) بترساند، در حالیکه در طفولیّت و خورد سالی بهترین خلائق و در کهولت (چهل سالگی) کریمتر و برگزیده ترین آنها و طبیعت در خلقت او پاکتر از همه پاکان (از آدم علیه السّلام تا عبد اللّه همواره در صلب انبیاء و اوصیای ایشان) بود، و بخشش او بیش از توقّع خواستاران باران بخشش او بود.

پس (ای بنی امیّه) از شیرینی لذّت و خوشی دنیا بهره مند نگشتید و برای نوشیدن شیر از پستان آن توانا نشدید مگر بعد از آنکه آنرا یافتید با مهار جولان دار و جهاز و پالان تنگ نبسته (آنرا چون شتر سر خود و بی ساربان رایگان بدست آوردید، و این بر اثر آن بود که) حرام آن نزد خانواده هایی (خلفاء پیش از امام علیه السّلام و پیروانشان) به منزله درخت سدر بی خار بود (که به آسانی میوه آنرا تناول می نمودند، یعنی نواهی را مرتکب شده از عذاب روز رستاخیز باکی نداشتند) و حلال آن از آنها دور گشته وجود نداشت (گفتار و کردارشان بر خلاف دین اسلام بود)

(شما گمان نکنید که همواره دنیا بهمین منوال بوده دولت بنی امیّه باقی و برقرار می باشد، بلکه) سوگند بخدا، دنیا را به دلخواه خود یافته اید مانند سایه کشیده شده تا مدّت معیّنی، پس زمین برای شما خالی و بی صاحب است، و دستهایتان در آن گشاده، و دستهای پیشوایان (حقیقی) از (استیلاء بر) شما باز داشته شده، و شمشیرهای شما بر آنها مسلّط است، و شمشیرهای آنان از شما برداشته (خلاصه تسلّط شما بر مردم روزگار طوری خواهد بود که دوستان خدا و فرزند دلبند رسول اکرم را خواهید کشت)

آگاه باشید برای هر خونی خونخواه و برای هر حقّی خواهانی است، و خونخواه خونهای ما همچون حاکمی است که در باره خودش حکم کند (که بدون بیّنه و شاهد طبق علمش در حقّ خویش حکم می نماید) و خونخواه و خواهان حقّ ما خداوندیست که هر که را بطلبد (و بخواهد دستگیر کند) از دستگیری او ناتوان نیست، و هر که بگریزد از چنگ او بیرون نمی رود،

پس سوگند یاد میکنم بخدا ای بنی امیّه در اندک زمانی خواهید دانست که ریاست و دولت دنیا (پس از چند روز زمامداری شما) در دستهای غیر شما بوده به سرای دشمنتان (بنی العبّاس) منتقل می گردد.

آگاه باشید بیناترین دیده ها دیده ای است که نظرش در خیر و صلاح باشد (بفتنه و فساد نظر نیفکند) آگاه باشید شنواترین گوشها گوشی است که پند و اندرز را حفظ کرده بپذیرد.

ای مردم، چراغ (راه سعادت و خوشبختی خود) را از شعله چراغ پند دهنده پند پذیرفته بیفروزید (پند و اندرز را از کسی بپذیرید که آنچه می گوید طبق آن رفتار می نماید، نه از منافق و دوروئی که کردارش بر خلاف گفتارش باشد) و آب را از چشمه صاف که تیره و آلوده نیست بکشید (علوم و معارف را از ائمّه هدی بیاموزید).

بندگان خدا بجهل و نادانی خود اعتماد مکنید، و از خواهشهای خویش پیروی ننمائید، زیرا کسیکه به چنین منزلی وارد گردد بکسی ماند که به کنار رودی که از مرور سیل زیر آن تهی گشته شکافته نزدیک به انهدام است، منزل نموده باشد (و پیروی کننده از جهل و نادانی و هوای نفس بار سنگین) هلاکت را بر پشت خود بار کرده از جائی بجائی می گرداند بجهت اندیشه ای که پس از اندیشه دیگری بکار آرد (هر زمان مشکلی اختیار نموده هر روز اندیشه تازه ای دارد) می خواهد آنچه نمی چسبد بچسباند و آنچه نزدیک نمی گردد نزدیک گرداند (چون مبنای فکر و اندیشه او نادانی و هوای نفس است همواره در وادی ضلالت و گمراهی حیران و سرگردان است تا هلاک شود)

پس از خدا بترسید و شکایت ننمائید پیش کسیکه غمّ و اندوه شما را برطرف نمی کند، و به رأی خود می شکند (افساد می نماید) آنچه (احکام الهیّ) را که شما بر آن استوار هستید (مأمورید انجام دهید، بلکه بایستی در امر دین و دنیا بکسی مراجعه نمائید که امام یا جانشین امام باشد.

بتحقیق نیست بر امام مگر قیام بآنچه پروردگارش باو امر کرده (و آن پنج چیز است:) ابلاغ موعظه (و فرمایش پیغمبر اکرم) و کوشش نمودن در پند و اندرز دادن، و احیای سنّت (رفتار بر طبق احکام رسول خدا) و اجرای حدود بر آن کس که سزاوار است، و (از بیت المال) سهم و نصیبها را به اهلش رسانیدن،

پس (چون بوظائف امام و جانشین او آشنا شدید، در غیر طریق حقّ قدم ننهید، و دست ارادت بهر بی خبر از اصول و فروع ندهید) برای اخذ علم و دانش بشتابید پیش از خشک شدن گیاه آن (رحلت امام و جانشین او) و پیش از آنکه از استفاضه علم و دانش از اهلش وا مانده (بر اثر حوادث و سختیهای روزگار) بخود مشغول گردید، و از منکر (آنچه شرع مقدّس منع فرموده) مرتکبین را نهی کنید، و خودتان آنرا مرتکب نشوید، زیرا شما مأمور شده اید که از منکر نهی نمائید پس از آنکه خود آنرا بجا نیاورید (چون امر و نهی کسیکه گفتار و کردارش موافق یکدیگر بوده در شنونده بیشتر تأثیر دارد از کسیکه کردارش بر خلاف گفتارش باشد).