(در وصف کسیکه در راه ضلالت و گمراهی سر گردان است):
و آن کس گمراه را خداوند مهلت داده اجلش را بتأخیر انداخته در راه غفلت داران (که عذاب الهیّ را در نظر ندارند) قدم می نهد و با گناهکاران شب را بصبح می رساند بدون (آنکه سیر کند در) راهی که او را بمقصود رساند، و بی (آنکه پیروی نماید از) پیشوایی که او را به سعادت کشاند.
(گناهکاران که در راه ضلالت و گمراهی قدم نهاده اند از هیچ گونه نافرمانی پروا ندارند) تا اینکه خداوند کیفر گمراهیشان را بآنها نمایان ساخته بخواهد آنان را از پشت پرده های غفلت و نافرمانیشان بیرون آورد (مرگ ایشان را دریابد، آنگاه) رو آورند بآخرت که بآنها پشت کرده (عذاب و بد بختی را بهره آنان قرار داده) و پشت کنند بدنیا که بایشان رو آورده (خوشی و شادی ظاهری را نصیبشان نموده بود) پس از آنچه می خواستند (لذّت و خوشی دنیا) و بدست آورده بودند، سود نبردند (زیرا نتوانستند همراه بیاورند) و از هوا و آرزوشان (خواهش نفس امّاره) که بآن رسیده بودند، بهره مند نگردیدند (زیرا با رفتن آنها آرزوها همه بر باد رفته است)
و من شما و خودم را از این پیشآمد (گرفتاری و سرگردانی و عذاب و بیچارگی) بر حذر می نمایم (تا از خواب غفلت بیدار شده بلذّتها و خوشیهای ناپایدار دنیا دل نبندید. و اینکه امام علیه السّلام خود را در این ردیف قرار داده برای اهمیّت دادن بموضوع است تا مردم بدانند چنین بزرگواری که معصوم و منزّه از هر خطاء است از دل بستن بدنیا نگران است، پس دیگران سزاوارترند که بیشتر مراقب باشند که دنیا آنها را نفریبد).
(در باره گناهکاران و اندرز به شنوندگان):
پس باید مرد از خود سود برد (در بدبختی و زیان نماند) زیرا بینا (ی واقعی) کسی است که (اندرز خدا و رسول و ائّمه اطهار را) شنیده (در آن) تفکّر و اندیشه نماید، و (بدنیا) نگاه کرده، و (به بیوفائی آن) آشنا گردد، و از عبرتها (گذشتگان) سودمند شود،
آنگاه در راه راست روشن (فرمانبرداری از خدا و رسول) سیر نماید، بشرط آنکه در آن از افتادن در گودالها و درّه ها (خواهشهای نفس) و از گمراه شدن در اشتباه کاریها (ی شیطان) دوری کند، و بر زیان خود اقدام نکرده گمراهان را یاری ننماید: به بیراه رفتن در راه حقّ (نهی نکردن آنان را از منکر) یا تغییر در گفتار (به دلخواه آنها سخن گفتن اگر چه بر خلاف رضاء و خوشنودی خدا باشد) یا برای گفتن سخن راست ترس به خویشتن راه دادن (اگر چه در واقع نترسد).
پس ای شنونده از بیهوشی (ضلالت و گمراهی) بهوش بیا، و از (خواب) غفلت و بی خبری (از کیفر کردار و گفتار ناپسندیده) خود بیدار شو، و از شتاب کردن (در امور دنیا که بقاء و هستی آن اندک و زوال و نابودی آن نزدیک است) آرام گیر،
و در آنچه (از جانب خداوند سبحان) بتو وارد شده است بر زبان پیغمبر امّی (که از کسی چیزی نیاموخته و نوشتنی یاد نگرفته) «درود خداوند بر او و بر آلش» و چاره و گریزی از آن نیست، بدقّت اندیشه کن، و مخالفت و دوری نما کسیرا که از اندیشه نمودن در فرمایشهای پیغمبر اعراض کرده و بغیر آن (پیروی از شیطان و نفس امّاره) توجّه نموده است، و واگذار او را بآنچه (گمراهی و بدبختی) که بآن خوشنود است (زیرا آشنائی با چنین کسی سبب بد بختی دنیا و آخرت است)
و فخر و نازش و کبر و خود پسندی را از خویشتن دور کن، و گور خود را بیاد آور، که گذر تو از آنجا است،
و همانطور که بجا می آوری جزاء داده می شوی، و آنچه را که می کاری درو میکنی، و آنچه را که امروز (در دنیا) از پیش فرستاده ای فردا (در قیامت) بر آن وارد می گردی، پس برای خود (در محشر) جائی آماده کن، و (اکنون که فرصت داری) برای روز (بازگشت) خویش توشه ای بفرست،
پس ای شنونده (از نافرمانی خدا و رسول) بر حذر باش، و ای بیخبر (به اطاعت و فرمانبرداری) کوشش نما، و (از احوال قیامت کسی) ترا مانند شخص آگاه (پیغمبر و أئمّه اطهار علیهم السّلام) مطّلع نمی کند.
(پس اکنون ترا ببعض آنچه که باید از آن بر حذر باشی آگاه می نمایم:) از جمله احکام خدا در قرآن محکم و استوار که (تجاوز از آن نمی توان کرد، و) به (پیرو) آنها پاداش داده راضی و خوشنود میشود (مشمول رحمت خویش می نماید) و برای (مخالفین) آنها کیفر مقرّر فرموده و بخشم می آید، آنست که بنده ای که از دنیا می رود اگر چه (با عبادت و بندگی) بخود رنج داده و عمل خویش را (ظاهرا) خالص نموده باشد، سودی بدست نمی آورد در حالیکه ملاقات کند پروردگارش را با یکی از این خصلتها (ی پنجگانه زیر) که از آنها توبه و بازگشت نکرده باشد:
اوّل): شرک بخدا در آنچه بر او واجب گردانیده از عبادت و پرستش خود (دیگری را شریک او قرار دهد خواه آشکار خواه پنهان که عبارت است از رئاء و خودنمایی. در سوره 18 آیه 110 می فرماید: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» یعنی کسیکه امیدوار است رحمت پروردگارش شامل حال او گردد باید کار شایسته بجا آورد، و در پرستش پروردگارش کسی را شریک قرار ندهد،
دوّم:) یا بسبب هلاک کردن (از بین بردن) دیگری خشم خویشتن را بر طرف نماید (سوره 4 آیه 93 می فرماید: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً» یعنی هر که مؤمنی را از روی قصد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاوید می ماند و خداوند بر او غضب نموده او را از رحمت خویش دور و عذاب بزرگ برایش آماده فرماید،
سوّم:) یا بیان کند کار زشتی را که دیگری بجا آورده (سوره 24 آیه 19 می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» یعنی آنانکه دوست دارند که ناشایسته و کار زشتی در باره کسانیکه ایمان آورده اند فاش گردد برای ایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناک است،
چهارم:) یا بمردم رو آورد برای درخواست حاجتی بوسیله آشکار نمودن بدعتی در دین خود (سوره 28 آیه 50 می فرماید: «وَ مَنْ أَضَلُ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّهِ» یعنی کیست گمراهتر از کسیکه آرزوی خود را پیروی کند بدون راهنمائی از جانب خدا،
پنجم:) یا مردم را بنفاق و دو روئی ملاقات کند، یا در میان ایشان بدو زبان رفتار نماید (در ظاهر خود را دوست و ثناء گو نشان داده در پشت سر دشمن و بد گو باشد، (سوره 4 آیه 145 «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً» یعنی مردم دو رو در پائین ترین درجه آتش دوزخ قرار خواهند گرفت، و هرگز برای ایشان یاوری نمی یابی که آنان را از آنجا بیرون آورد)
عظمت و بزرگی این مثل را (که ذکر میشود) بفهم و در آن اندیشه کن (بواسطه کوتاهی فهم مردم از ادراک حقائق خداوند سبحان و پیغمبران و اوصیاء ایشان بیان مطلب را با مثل آمیخته اند تا حقیقت آن بر کسی پوشیده نماند) زیرا مثل نشان دهنده است شبیه و مانند خود را (چنانکه گفته میشود مثل علم که غذای روحانیّ است چون شیر مادر می باشد برای بچّه که بسبب آن روح انسان کامل می گردد همانطور که طفل بوسیله شیر مادر توانا میشود. و امّا مثل فرموده امام علیه السّلام اینست): مقصود چهارپایان (از جهت کمال قوّه شهویّه) شکمهاشان است (همیشه در بند آب و علفند) و مقصود درّندگان (از جهت بسیاری قوّه غضبیّه) دشمنی و آزار رساندن به غیرشان است (پس بسیر شدن شکم قناعت نمی کنند، بلکه طالب غلبه و استیلاء می باشند) و مقصود زنها (از جهت کمال قوّه شهویّه و شدّت قوّه غضبیّه) آرایش زندگانی دنیا و فساد و تباهکاری نمودن در آن است (منظور امام علیه السّلام از این مثل آنست که بایستی انسان خود را از عالم حواسّ ترقّی داده قوّه استعداد خویش را بکار انداخته از صفات رذیله دوری نماید، پس اگر از قوّه شهویّه و غضبیّه پیروی نماید با چهار پایان و درّندگان یکسان است، و اگر آرایش دنیا را شعار خویشتن قرار داده در فساد و تباهکاری بکوشد در سلک زنان است، و امّا صفاتی که بایستی پیروی نمود صفات) مؤمنین (است که آنان در برابر خداوند سبحان) فروتن (گردن کش نیستند) و (بمردم) پند دهنده و مهربان، و (از قهر خدا) ترسناکند.