از سخنان اوست به عبد اللّه پسر عباس [عبد اللّه نامه ای از عثمان برای او آورد، هنگامی که عثمان را در حصار گرفته بودند، از امام خواسته بود تا به ینبع، بر سر مال خود رود تا مردم نام او را برای خلافت کمتر برند، و پیشتر هم از امام چنین خواسته بود، امام فرمود:]

پسر عباس عثمان جز این نمی خواهد که من چون شتر آبکش بوم، با دلوی بزرگ پیش آیم و پس روم. به من فرستاد تا بیرون روم، سپس فرستاد تا بازگردم و اکنون فرستاده است تا بیرون شوم. به خدا کوشیدم آزار مردم را از او باز دارم، چندان که ترسیدم در این کار گناهکارم.