[hadith]ثُمَّ قَالَ: یَا بَنِی عَبْد الْمُطَّلِب، لَا أُلْفِیَنَّکُمْ تَخُوضُونَ دمَاءَ الْمُسْلِمِینَ خَوْضاً، تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ [قُتِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ]؛ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بی إِلَّا قَاتِلِی، انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بضَرْبَةٍ؛ وَ لَا تُمَثِّلُوا بالرَّجُلِ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) یَقُولُ: إِیَّاکُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بالْکَلْب الْعَقُور.[/hadith]
آن گاه امام (ع) به دنبال این سخنان، افراد خویشاوند خود از فرزندان عبد المطّلب را بخصوص در مورد خون خویش و سفارش به چند مطلب زیر، مخاطب قرار داده است:
اوّل: آنها را از ایجاد آشوب به بهانه کشته شدن او، منع کرده و فرموده است: مبادا شما را در حالی ببینم که دستتان را در خون مسلمانان به شدّت فرو برده اید، کنایه از این که دست به کشتار زده اید.
عبارت: «تقولون: قتل امیر المؤمنین» می گویید: امیر المؤمنین را کشتند، حکایت از جریان عادی و معمول است که هر فرد خونخواه به هنگام هیجان زدگی برای اظهار بهانه و دلیلی که انگیزه او بر ایجاد آشوب است بر زبان می آورد.
دوم: آنان را از کشتن کسی جز قاتل خود نهی کرده است، زیرا اقتضای عدل و داد همین است.
سوم: آنها را با عبارت: «انظروا... هذه» هشدار داده است که ابن ملجم را به صرف ضربت زدن جایز نیست بکشند، چه ممکن است به دلیل دیگر مرگ فرا رسد، مگر این که یقین کنند علّت مرگ همان ضربت بوده است.
چهارم: به آنان دستور داده است، ابن ملجم را در برابر یک ضربت که زده است، تنها یک ضربت بزنند، زیرا اقتضای عدل و داد باز همین است.
پنجم: از مثله کردن او به دلیل روایتی که خود از پیامبر (ص) شنیده است، نهی فرموده. توضیح آن که در مثله کردن نوعی تجاوز حتمی و سنگدلی و فرونشاندن آتش خشم وجود دارد، که تمام اینها از اخلاق ناپسند و پستی است که باید از آنها خودداری کرد. این نقل قول پیامبر (ص) به منزله صغرای قیاس مضمری است که کبرای مقدّر آن نیز چنین است: و هر چه را که پیامبر خدا (ص) نهی کرده است نباید آن را انجام داد. توفیق از جانب خداست.