[hadith]اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ، فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا یَضِیعُوا بحَضْرَتِکُمْ. اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِکُمْ، فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبیِّکُمْ مَا زَالَ یُوصِی بهِمْ حَتَّی ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ. وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبقُکُمْ بالْعَمَلِ بهِ غَیْرُکُمْ. وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دینِکُمْ. وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ، فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا. وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَاد بأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسکُمْ وَ أَلْسنَتِکُمْ فِی سَبیلِ اللَّهِ. وَ عَلَیْکُمْ بالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ، وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ. لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، فَیُوَلَّی عَلَیْکُمْ [أَشْرَارُکُمْ] شرَارُکُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص114

فصلی در اخباری که در حقوق همسایه وارد شده است:

علی علیه السّلام در مورد همسایگان سفارش فرموده است. و اینکه فرموده است سفارش پیامبر شماست و به صورت خبر مرفوع از قول عبد الله بن عمر هم نقل شده است که چون گوسپندی کشت پرسید: آیا به همسایه یهودی ما چیزی از آن هدیه داده اید که من شنیدم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می فرمود: «جبریل همواره و چندان مرا در مورد همسایه سفارش فرمود تا آنجا که گمان بردم به زودی همسایه از همسایه ارث خواهد برد.» در حدیث آمده است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرموده است: «هر کس به خدای و روز رستاخیز ایمان آورده است باید که همسایه خویش را گرامی دارد.» و از همان حضرت روایت است: «همسایه بد در محل اقامت، در هم شکننده پشت است.» نیز از همان حضرت نقل شده است: «از گرفتاریهای سخت، همسایه بدی است که با تو در محل اقامت باشد، اگر کاری پسندیده بیند آن را پوشیده می دارد - به خاک می سپارد- و اگر کار زشتی ببیند آن را پراکنده و فاش می سازد.»

و از جمله دعاها این دعاست: «بار خدایا از مالی که مایه آزمون و گرفتاری باشد و از فرزندی که بر من گران جانی کند و از زنی که زود آدمی را پیر کند و از همسایه ای که با چشم و گوش خود مرا بپاید و اگر کار پسندیده ای بیند پوشیده دارد و اگر کاری نکوهیده را شنود آن را منتشر سازد، به تو پناه می برم.» ابن مسعود در حدیثی از قول پیامبر نقل می کند: «سوگند به کسی که جان من در دست اوست بنده تسلیم و مسلمان نمی شود تا گاهی که دل و زبانش تسلیم شود و همسایه اش از بدیهای او در امان باشد.» گفتند مقصود از بدیها چیست فرمود: تندخویی و ستم.

لقمان به فرزند خود فرموده است: پسرکم بارهای سنگین سنگ و آهن بر دوش کشیده ام چیزی را سنگین تر از سنگینی همسایه بد احساس نکرده ام. و شعری سروده اند که «هان کسی پیدا می شود که خانه ای را که به سبب ناخوش داشتن یک همسایه به فروش می رسد، بسیار ارزان خریداری کند» اصمعی گفته است: شامیان با رومیان همسایه بودند، دو خصلت نکوهیده پستی و کم غیرتی را از آنان گرفتند و مردم بصره با خزر همسایه شدند، دو خصلت کم وفایی و زناکاری را از ایشان گرفتند، و مردم کوفه که همسایه مردم سواد شدند، دو خصلت سخاوت و غیرت را از آنان گرفتند. گفته می شده است هر کس بر همسایه خود دستیازی کند از برکت خانه خود محروم می شود و هر کس همسایه خود را آزار دهد، خداوند خانه اش را میراث می برد.

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص115

ابو الجهم عدوی، خانه خود را که در همسایگی سعید بن عاص بود به صد هزار درهم فروخت، چون مشتری بهای خانه را آورد، ابو الجهم گفت: این بهای خانه است، بهای همسایگی آن را هم باید بدهی. خریدار گفت: چه همسایگی گفت: همسایگی سعید بن عاص را. مشتری گفت: هرگز کسی برای همسایگی پول داده و آن را خریده است گفت: خانه ام را پس بده و پول خود را بردار. من همسایگی مردی را از دست نمی دهم که اگر در خانه می نشینم. احوال مرا می پرسد و هر گاه مرا می بیند سلامم می دهد و هر گاه از او غایب می شوم حفظ الغیب می کند و هر گاه به حضورش می روم مرا به خود مقرب می دارد و هر گاه چیزی از او می خواهم حاجت مرا بر می آورد و در صورتی که چیزی از او نخواهم او می پرسد که آیا چیزی نمی خواهی و اگر گرفتاری برای من رسد از من گره گشایی می کند. چون این خبر به سعید بن عاص رسید، صد هزار درهم برای او فرستاد و گفت: این پول خانه ات و خانه هم از آن خودت باشد.

حسن بصری گفته است: حسن همسایگی در خود داری از آزار همسایه نیست، بلکه حسن همسایگی شکیبایی بر آزار همسایه است. زنی پیش حسن بصری آمد و از نیاز خود شکایت کرد و گفت: من همسایه توام. حسن پرسید: میان من و تو چند خانه فاصله است؟ آن زن گفت: هفت خانه. حسن نگریست زیر تشکش هفت درهم بود، همان را به او داد و گفت: نزدیک بوده است که هلاک شویم.

ابو مسلم خراسانی صاحب دولت، اسبی بسیار تندرو را سان دید و به یاران خود گفت: این اسب برای چه کاری خوب است؟ آنان گفتند: برای شرکت در مسابقه اسب دوانی و شکار گورخر و شتر مرغ و تعقیب کسی که از جنگ گریخته است. گفت: خوب و مناسب نگفتید برای گریز از همسایه بد شایسته است.

در حدیث مرفوعی از رسول خدا که از جابر نقل شده چنین آمده است: «همسایگان سه گونه اند، همسایه ای که یک حق دارد و همسایه ای که دو حق دارد و همسایه ای که سه حق. همسایه ای که فقط یک حق دارد، همسایه مشرکی است که خویشاوند نباشد که حق او فقط حق همسایگی است. همسایه مسلمانی که خویشاوند نباشد، او را دو حق است و همسایه مسلمان خویشاوند که او را سه حق است، و کمترین پاس داشتن حق همسایگی این است که همسایه ات را با بوی دیگ غذای خود ناراحت نسازی مگر اینکه کاسه ای از آن برای او فرستی.