[hadith]وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذی بیَدهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ لَکَ بالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ؛ وَ لَمْ یَجْعَلْ [بَیْنَهُ وَ بَیْنَکَ] بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَی مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ، وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ یُعَاجِلْکَ بالنِّقْمَةِ وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بالْإِنَابَةِ وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ [تَعَرَّضْتَ لِلْفَضِیحَةِ] الْفَضِیحَةُ بکَ أَوْلَی وَ لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الْإِنَابَةِ وَ لَمْ یُنَاقِشْکَ بالْجَرِیمَةِ وَ لَمْ یُؤْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْب حَسَنَةً، وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْراً، وَ فَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَاب وَ بَابَ الِاسْتِعْتَاب؛ فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ وَ إِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بحَاجَتِکَ وَ أَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسکَ وَ شَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ وَ اسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَی أُمُورِک، وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لَا یَقْدرُ عَلَی إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ، مِنْ زیَادَةِ الْأَعْمَارِ وَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ وَ سَعَةِ الْأَرْزَاق‏.[/hadith]

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 5، صفحه 53-50

لغات:

نزوع عن الذنب: بیرون شدن از گناه

افضا: رسیدن

بَثّ: باز کردن، کشف

استعتاب: بازگشت به خرسندی. 

شرح:

مطلب پنجم: توجّه دادن بر دعا و تشویق به آن است، و سرّ مطلب توجه دائم به عظمت آفریدگار و بریدن از غیر اوست، چه او منشأ هر چیز دوست داشتنی و بخشنده هر چیز دلخواهی است. 

و به وسیله چند مطلب تشویق به دعا فرموده است: اوّل: گنجهای آسمانها و زمین در دست اوست، این قسمت به منزله صغراست و کبرا در حقیقت چنین است: هر کس که گنجها به دست او باشد، از هر کس برای رغبت و دل بستن سزاوارتر است. 

دوّم: او خود اجازه دعا و درخواست داده و عهده دار اجابت شده و فرموده است: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی فَاستجِب لَکم» این در حقیقت صغرای قیاس است و کبرای آن نیز مثل مورد اوّل در تقدیر است. 

سوّم: حق تعالی خود، به مخلوق فرمان داده است که از او بخواهند تا به آنها مرحمت نماید، در این آیه «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» و همین طور دستور داده است، از او طلب رحمت کنند تا بدیشان رحم کند. توضیح این که بخشش روزی، رحمت، و هر فضیلتی از جانب او، تنها پس از آمادگی به وسیله اخلاص در طلب و تقاضای بخشش و امثال اینها فراهم می آید، همان طوری که در جای خود ثابت شد، [این مطلب به منزله صغراست] و در حقیقت کبرا چنین است: و هر کسی که چنین باشد پس باید از او درخواست و تقاضای بخشش کرد. 

چهارم: خدای متعال بین خود و بنده علاقه مند به خود نگهبان و دربانی قرار نداده است، چه او پاک و منزّه و بالاتر از جسم بودن، جهت داشتن و صفات حادث می باشد، بلکه او در همه چیز و برای هر کس که چشم دل را باز دارد و به مطالعه کبریایی و عظمت او بپردازد متجلّی و هویداست و کبرای مقدّر چنین است: هر کس که چنان باشد، به درخواست و طلب بخشش، سزاوارتر است. 

پنجم: او را مجبور به آوردن واسطه و شفیع نکرده است، زیرا نیاز به واسطه موقعی ضرورت دارد که دسترسی به خواسته، به جهت بخل کسی که کار در دست اوست و یا به خاطر جهل وی نسبت به استحقاق درخواست کننده، غیر ممکن باشد. 

در صورتی که خدای متعال نه بخیل است و نه از طرف او منعی وجود دارد. و تنها بخشش او در گرو آمادگی درخواست کننده است، خدای منزّه و پاک، مشتاقان را نیازمند به واسطه ها قرار نداده است، زیرا به آنها توان آمادگی برای رسیدن به خواسته های خود را داده و وسایل را برای ایشان آماده ساخته و درهای رحمتش را به روی آنها باز گذاشته است. پس اگر آنان نیاز به واسطه و شفیع پیدا کنند از باب این نیست که خداوند آنان را برای داشتن شفیع مجبور و ملزم کرده است. 

ششم: اگر مرتکب گناه شود مانع از توبه و بازگشت او نشده است بلکه او خود امر به توبه فرموده و وعده پذیرش داده و گفته است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ» و پس از این که گناهان کبیره را برشمرده است و تهدید به مجازات کرده فرموده است: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ». 

هفتم: خداوند در عذاب و بلا با این که هنگام نافرمانی اش از عمل او آگاه است شتاب نکرده و او را در جایی که مرتکب عمل خلافی شده رسوا نمی کند، بلکه او را بر رستگاری اش مهلت می دهد و پرده بخشش و حلمش را بر روی او می گستراند. 

هشتم: خداوند در پذیرش توبه و بازگشت او به سوی خود، اصرار می ورزد، همان طور که پادشاهان در باره کسانی که بدی کرده باشند و درخواست عفو نمایند، رفتار می کنند، و خالق نه تنها به دلیل ارتکاب جرم و گناه با مخلوق مناقشه نمی کند و در محاسبه با او سخت نمی گیرد بلکه توبه او را می پذیرد و بر او آسان می گیرد. زیرا به خدای متعال نه از ناحیه گناهکار زیانی می رسد، و نه از بازگشت توبه کننده سودی عاید او می شود، چه او بی نیاز مطلق است. 

نهم: خداوند متعال او را از رحمت و بخشش ناامید نکرده، زیرا گفته است: «قُلْ یا عِبادیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی  أَنْفُسهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ». 

دهم: خداوند دوری جستن او از گناه و بازگشتش از گناه را، حسنه قرار داده است، آنجا که پس از بیان توبه می فرماید: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ» و هر بدی او را یک بد و هر خوبی او را ده برابر به شمار می آورد، آنجا که فرموده است: «مَنْ جاءَ بالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزی  إِلَّا مِثْلَها». 

یازدهم: اوست که در توبه را بر روی بنده اش باز گشوده است، آنجا که فرموده است: «غافِرِ الذَّنْب وَ قابلِ التَّوْب شَدید الْعِقاب ذی الطَّوْلِ»، «وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ». 

همچنین در طلب بخشش و رضا را به روی او باز کرده است، چون پس از بازگشت بنده به او فرمان داده است و راهنمایی به رضا و خوشنودی خود فرموده است. 

دوازدهم: هر گاه خدا را بخواند، ندایش را می شنود، به دلیل این آیه مبارکه: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ...» و هر گاه با او راز و نیاز کند، از راز او آگاه است، به دلیل آیه: «وَ إِنْ تَجْهَرْ بالْقَوْلِ...» پس نیازمندی خود را بر او عرضه کند چه مخفیانه و چه آشکارا، و از او در کارها کمک بطلبد. و آنچه از گرفتاریها و مشکلات در دل دارد، سفره دل را باز کند و از او رفع گرفتاریهای خود را درخواست نماید، تا از گنجهای رحمت خود آنچه را که جز او کسی توان دادن آنها را ندارد، مانند فزونی عمر و تندرستی و گشایش روزیها، به وی مرحمت کند.