[hadith]ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بمَا أَذنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ، فَمَتَی شئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبیبَ رَحْمَتِهِ؛ فَلَا [یُقْنِطَنَّکَ‏] یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَی قَدْرِ النِّیَّةِ؛ وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الْإِجَابَةُ لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ، وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْ‏ءَ فَلَا [تُعْطَاهُ‏] تُؤْتَاهُ وَ أُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلَاکُ دینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ؛ فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَی‏ لَکَ جَمَالُهُ وَ یُنْفَی عَنْکَ وَبَالُهُ، فَالْمَالُ لَا یَبْقَی لَکَ وَ لَا تَبْقَی لَه‏.[/hadith]

امام(علیه السلام) در بیان کلیدهای خزاین رحمت الهی، چنین می فرماید: «سپس خداوند کلیدهای خزاینش را با اجازه ای که به تو درباره درخواست از او عطا کرده، در دست تو قرار داده است»; (ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدَیْکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بمَا أَذنَ لَکَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ).

از این تعبیر روشن می شود که دعا و مسئلت از پیشگاه خداوند، اثر عمیقی در نیل به خواسته ها و بهره مندی از خزاین بی پایان پروردگار دارد و نقش دعا را بیش از پیش روشن می سازد. البتّه دعا با شرایطش، از جمله این که انسان آنچه در توان دارد به کار گیرد و برای آنچه از توان او خارج است به دعا متوسل گردد.

سپس نتیجه می گیرد: «پس هرگاه خواسته ای داشته باشی می توانی به وسیله دعا درهای نعمت پروردگار را بگشایی و باران رحمت او را فرود آوری»; (فَمَتَی شئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَاسْتَمْطَرْتَ شَآبیبَ(1) رَحْمَتِهِ).

روشن است که خزاین پروردگار همان مجموعه نعمت های مادی و معنوی اوست و کلید درهای این خزاین دعاست. در بیان دیگری، امام(علیه السلام) نعمت های خدا را به باران رحمت و حیات بخش تشبیه می کند که با دعا انسان می تواند آن را از آسمان لطف خداوند بر زمین وجود خویش فرود آورد.

در حدیث دیگری از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَمَقَالِیدُ الْفَلاَحِ وَخَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْر نَقِیّ وَقَلْب تَقِیّ; دعاها کلیدهای پیروزی و وسیله گشودن قفل های رستگاری است و بهترین دعا دعایی است که از سینه پاک و قلب با تقوا برخیزد».(2)

در اینجا سؤال مهم و معروفی است که امام(علیه السلام) بلافاصله به پاسخ آن می پردازد و آن اینکه چرا بسیاری از دعاهای ما به اجابت نمی رسد یا اجابت آن مدت های طولانی به تأخیر می افتد; اگر دعا کلید درهای رحمت خداست چرا این کلید همیشه در را نمی گشاید یا دیر می گشاید؟ در حالی که آیاتی که دعا را کلید اجابت می شمرد از شمول اطلاق بهره مند است; در یک جا می فرماید: «(ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم); مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم»(3) در جای دیگر می فرماید: «(وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعان); و هنگامی که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم».(4)

امام(علیه السلام) در پاسخ این سؤال به چهار نکته اشاره می کند:

نخست اینکه گاه می شود که نیّت دعا کننده آلوده است و از قلب پاک و شستشو یافته از گناه سرنزده است; می فرماید: «و هرگز نباید تأخیر اجابت دعا تو را مأیوس کند، زیرا بخشش پروردگار به اندازه نیّت (بندگان) است»; (فَلاَ یُقَنِّطَنَّکَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ، فَإِنَّ الْعَطِیَّةَ عَلَی قَدْرِ النِّیَّةِ).

در حدیث بالا که از کتاب کافی نقل شد نیز خواندیم که دعایی به اجابت می رسد که از سینه پاک و قلب پرهیزکار برخیزد، بنابراین اگر بخشی از دعا به اجابت رسد و بخشی نرسد معلول آلودگی نیّت بوده است و روایاتی که می گوید یکی از شرایط استجابت دعا توبه از گناه است نیز به همین معنا اشاره دارد.

حضرت به دومین مانع اشاره کرده و می فرماید: «گاه می شود که اجابت دعا به تأخیر می افتد تا اجر و پاداش درخواست کننده بیشتر گردد و عطای آرزومندان را فزون تر کند»; (وَرُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجَابَةُ، لِیَکُونَ ذَلِکَ أَعْظَمَ لاَِجْرِ السَّائِلِ، وَأَجْزَلَ لِعَطَاءِ الاْمِلِ).

به بیان دیگر خداوند اجابت دعای بنده اش را به تأخیر می اندازد تا بیشتر بر در خانه او باشد و نتیجه فزون تری نصیب او گردد و این نتیجه علاقه ای است که خدا به او دارد.

آن گاه درباره سومین مانع چنین می فرماید: «گاه می شود چیزی را از خدا می خواهی و به تو داده نمی شود در حالی که بهتر از آن در کوتاه مدت یا دراز مدت به تو داده خواهد شد یا آن را به چیزی که برای تو بهتر از آن است تبدیل می کند»; (وَرُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّیْءَ فَلاَ تُؤْتَاهُ، وَأُوتِیتَ خَیْراً مِنْهُ عَاجِلاً أَوْ آجِلاً).

اشاره به اینکه گاه چیز کوچکی از خدا می خواهی و خداوند به مقتضای عظمتش و گستردگی رحمتش آن را به تو نمی دهد و از آن برتر را زود یا دیر در اختیار تو می گذارد; مانند کسی که به سراغ شخص کریمی می رود و از او  تقاضای خانه محقر معینی می کند و او درخواستش را نمی پذیرد; اما بعداً خانه ای وسیع و آباد و مرفه در اختیار او می گذارد.

سپس حضرت از علت چهارم سخن می گوید که از مهم ترین علت هاست و می فرماید: «گاه چیزی از خدا می خواهی که اگر به آن برسی مایه هلاک دین توست (خداوند آن را از تو دریغ می دارد و چیزی بهتر از آن می دهد)»; (أَوْ صُرِفَ عَنْکَ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أَمْر قَدْ طَلَبْتَهُ فِیهِ هَلاَکُ دینِکَ لَوْ أُوتِیتَهُ).

بسیاری از ما بر اثر بی اطلاعی از عواقب امور گاه چیزهایی را با اصرار و با تمام وجود از خدا می خواهیم در حالی که مایه هلاکت و بدبختی ما می شود. خداوند که عالم به عواقب امور است دعای ما را به اجابت نمی رساند; ولی ما را دست خالی هم برنمی گرداند و چیزی که صلاح ماست می بخشد.

قرآن مجید نیز اشاره ای به این معنا دارد که می فرماید: «(وَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ); چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است».(5)

در حدیثی نیز از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم که خداوند می فرماید: «قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادیَ الْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دینِهِمْ إِلاَّ بالْغِنَی وَالسَّعَةِ وَالصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بالْغِنَی وَالسَّعَةِ وَصِحَّةِ الْبَدَنِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دینِهِمْ وَإِنَّ مِنْ عِبَادیَ الْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دینِهِمْ إِلاَّ بالْفَاقَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالسُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بالْفَاقَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالسُّقْمِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دینِهِمْ; بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر دین آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمی شود، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح می کنم و بعضی از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیماری اصلاح نمی شود، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح می کنم و آنان را به وسیله آن می آزمایم».(6)

در طول تاریخ و حتی در زمان صحابه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام) نیز نمونه های روشنی از آن دیده شده که بعضی از افراد کم ظرفیت پیوسته از خدا به وسیله پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) یا امامان معصوم(علیهم السلام) تقاضای وسعت روزی می کردند و بعد از اصرار که در حق آنها دعا شد وسعت روزی به طغیان و سرکشی آنها انجامید و حتی بعضی از آنان تعبیراتی گفتند که بوی ارتداد می داد، همان گونه که در داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصاری آمده است که پیوسته از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) تقاضای دعا برای مال فراوان می نمود. پیغمبر(صلی الله علیه وآله) که وضع حال و آینده او را می دانست به او فرمود: «قَلِیلٌ تُؤَدِّی شُکْرَهُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیر لاَ تُطِیقُه; مقدار کمی که شکرش را بتوانی ادا کنی بهتر از مقدار زیادی است که توانایی ادای حقش را نداشته باشی» آیا بهتر نیست به پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) تأسی جویی و به زندگی ساده ای بسازی؟ اما ثعلبه دست بر دار نبود. سرانجام پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حق او دعا کرد و ثروت کلانی به ارث از جایی که امیدش را نداشت رسید; گوسفندانی خرید که زاد و ولد فراوانی کردند آنچنان که نگاهداری آنها در مدینه ممکن نبود. ناچار به بادیه های اطراف مدینه روی آورد و آنچنان سرگرم زندگی مادی شد که بر خلاف رویه او که در تمام نمازهای پیغمبر(صلی الله علیه وآله) شرکت می کرد، نماز جماعت و حتی نماز جمعه را نیز ترک کرد.

پس از مدتی که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مأمور جمع آوری زکات را نزد او فرستاد تا زکات اموالش را بدهد او از پرداخت خودداری کرد و به اصل تشریع زکات اعتراض نمود و گفت: این چیزی مثل جزیه ای است که از اهل کتاب گرفته می شود، ما مسلمان شده ایم که از پرداخت جزیه معاف باشیم. هنگامی که این خبر به پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) رسید دو بار فرمود: «یا وَیْحَ ثَعْلَبَةَ; وای بر ثعلبه».(7)

آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه سخنان خود در یک نتیجه گیری روشن می فرماید: «بنابراین باید تقاضای تو از خدا همیشه چیزی باشد که جمال و زیباییش برای تو باقی بماند و وبال و بدیش از تو برود (بدان مال دنیا این گونه نیست) مال برای تو باقی نمی ماند و تو نیز برای آن باقی نخواهی ماند»; (فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَی لَکَ جَمَالُهُ، وَیُنْفَی عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ یَبْقَی لَکَ وَلاَ تَبْقَی لَه).


نکته:

شرایط استجابت دعا:

بعضی چنین می پندارند که تعبیراتی نظیر: «(ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم); مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم»(8) هیچ قید و شرطی ندارد و انسان هر دعایی که می کند باید انتظار داشته باشد که از لطف خدا به اجابت رسد؛ در حالی که چنین نیست. در روایات متعدّدی که از معصومان(علیهم السلام) به ما رسیده برای اجابت دعا شرایط متعدّدی ذکر شده است، از جمله توبه و پاکی قلب; امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدٌ مِنْکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ حَتَّی یَبْدَأَ بالثَّنَاءِ عَلَی اللهِ وَالْمِدْحَةِ لَهُ وَالصَّلاَةِ عَلَی النَّبیِّ وَآلِهِ ثُمَّ الاِْعْتِرَافِ بالذَّنْب وَالتَّوْبَةِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةِ; مبادا هیچ یک از شما از خدا درخواستی کند مگر اینکه نخست حمد و ثنای او را بجا آورد و درود بر پیغمبر و آلش بفرستد سپس به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) کند سپس دعا نماید».(9)

دیگر اینکه دعا کننده باید در پاکی زندگی خود به ویژه پرهیز از غذای حرام و کسب حرام بکوشد، همان گونه که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَمَکْسَبَه; کسی که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را از حرام پاک کند».(10)

در حالی که بسیاری از مردم به هنگام دعا نه توبه می کنند و نه از غذاهای آلوده یا مشکوک پرهیزی دارند، باز هم اجابت تمام دعاهایشان را انتظار می کشند.

نیز از شرایط دعا تلاش و کوشش در مسیر امر به معروف و نهی از منکر است; آنها که شاهد مناظر گناه هستند و عکس العملی نشان نمی دهند، نمی توانند انتظار استجابت دعا داشته باشند. همان گونه که در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است: «وَلَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللهُ شرَارَکُمْ عَلَی خِیَارِکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَهُمْ; باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گر نه خداوند بدان را بر نیکان شما مسلط می کند آن گاه هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد».(11)

در حدیث آمده است که شخصی نزد امیر  مؤمنان(علیه السلام) آمد و از عدم استجابت دعایش شکایت کرد و گفت: با اینکه خدا فرموده دعا کنید من اجابت می کنم، پس چرا ما دعا می کنیم و به اجابت نمی رسد؟ امام(علیه السلام) در آن حدیث هشت شرط برای استجابت دعا بیان فرمود که بخشی از آن در احادیث بالا آمده است.(12)

برای توضیح بیشتر به کتاب «مفاتیح نوین» صفحه 21 تا 25 و تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه (وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادی عَنِّی...)(13) مراجعه کنید.


پی نوشت:

  1. «شَآبیب» جمع «شؤبوب» بر وزن «بهلول» به معنای رگبار و بارش تند است و گاه به معنای هرگونه شدت می آید. 

  2. کافی، ج 2، ص 268، ح 2. 

  3. غافر، آیه 60. 

  4. بقره، آیه 186. 

  5. بقره، آیه 216. 

  6. کافی، ج 2، ص 60، ح 4. 

  7. تفسیر مجمع البیان و قرطبی و طبری و تفسیر نمونه و کتب دیگر، ذیل آیات شریفه 75 تا 78 از سوره توبه.

  8. غافر، آیه 60. 

  9. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 216، ح 11 و کتب متعدّد دیگر. 

  10. بحارالانوار، ج 90، ص 372. 

  11. کافی، ج 5، ص 56، ح 3. 

  12. سفینة البحار، ج 1 بحث دعا. 

13 . بقره، آیه 186.